پایان سکوت و شروعی دوباره

مگر می‌شود در این ایام سرنوشت‌ساز برای ایران ساکت نشست، مگر می‌شود سکوت کرد و آینده ایران را به دست بیگانگان سپرد. مگر می‌شود خود را ایرانی نامید و ایران را به فراموشی سپرد. می‌شود دوباره نوشت، می‌شود دوباره با شوق ایران فریاد زد. می‌شود از گذشته تلخ و شیرین عبور کرد و اکنون را به امید آینده از دست نداد. بله می‌شود، می‌شود به سکوت پایان داد و شروعی دوباره را انتخاب کرد.

در حزبی که برای آزادی اندیشه و بیان پایه‌گذاری شده بود، گفتند که ساکت شو، هیچ مگو و هیچ ننویس! سلطه‌پذیر باش و گوش‌به‌فرمان! انگاری که اندیشه جوشان مشروطه‌خواهی را می‌توان به دستور کارمندان دفتری اسیر و زندانی کرد. حزبی که مکانی برای پرورش اندیشه مشروطه‌خواهی بود را به زیر سُلطه سلطنت‌طلبان نماز گزار به‌سوی دربار و کارمندان آن درآوردند و آزادی بیان را به کشتارگاه «شورای ملی» در حال جان باختن بردند تا نشان دهند که گوش‌به‌فرمان نشسته‌اند.

درگذشته‌ای نه‌چندان دور دیگرکسان که هم فرخنده بودند و هم مدرس فرموده بودند که «بی‌سوادی»! یا آن دیگری که خود را معلم اخلاق می‌نامید گفته بود که نه مشروطه‌خواهی را فهمیده‌ای و نه لیبرال دموکرات بودن را! آن‌قدر از لطف این افراد سرافراز شده‌ام که به بی‌سوادی خود در مقابل سواد آنان در خود نمی‌گنجم. بله می‌توان بی‌سواد بود ولی ایران‌دوست، می‌شود با‌سواد بود ولی کشور را دودستی تحویل اسلام‌گرایان داد. می‌شود ادای روشنفکری و چپ‌گرایی را درآورد و ایران را ویران کرد و به آن افتخار کرد! در این میانه چه زیباست ایران‌دوستی در اوج بی‌سوادی‌.

پاسخی که همیشه در ذهنم داشتم و در پشت لبخندم در روبروی این افراد پنهان می‌کردم این بود، که می‌شود بی‌سواد بود ولی ایران‌دوست، می‌شود کارگری زحمت‌کش باشیم ولی برای ایرانی آباد تحمل داشته باشیم. می‌شود شیر زنی بود که چهل سال «یا روسری یا توی سری» باسوادان و روشنفکران را تحمل کرده ولی برای آینده‌ای که برابری حقوقی در آن نهادینه‌شده تلاش کرد! می‌شود انسان بود و بی‌سواد، زیرا انسانیت باسواد و بی‌سواد نمی‌شناسد.

بله سکوتی که برای تجدیدنظر در افکار و اندیشه‌ام اختیار کرده بود به پایان رسیده با این نتیجه که مشروطه‌خواهی اندیشه‌ای تکامل‌پذیر است که در سیر زمانه با تجربیات روزمره، خود را برای گذر از مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آماده می‌کند. اندیشه مشروطه‌خواهی مطلق پذیر نیست و کماکان گفتمان ساز و آینده‌ساز خواهد ماند.