بیشترین خوشبختی ‏ها برای بیشترین مردم (شاهزاده ریاضیات و ملکه علوم)

برای رسیدن به هر هدفی اولین قدم، شناسائی خود هدف می‏باشد. هدف باید معلوم، شفاف و برای هر فردی در جامعه قابل لمس باشد تا مردم از هر طبقه اجتماعی خود را در راه رسیدن به آن هدف شریک بدانند و برای رسیدن به آن اگر هزینه‏ای را …

برای رسیدن به هر هدفی اولین قدم، شناسائی خود هدف می‏باشد. هدف باید معلوم، شفاف و برای هر فردی در جامعه قابل لمس باشد تا مردم از هر طبقه اجتماعی خود را در راه رسیدن به آن هدف شریک بدانند و برای رسیدن به آن اگر هزینه‏ای را باید پرداخت کنند، بدانند که نتیجه هزینه پرداخت شده، چه خواهد بود. هدف از نوشتن منشورهای که هدف مشخصی را دنبال نمی‏کنند و تنها به کمبودهای در جامعه اشاره دارند، چه می‏تواند باشد؟ سرنگونی نظام جمهوری‏اسلامی به تنهایی کافی نیست. مردم انتظاری بیشتر از این دارند که عده‏ای به دور هم جمع شوند و منشوری را بنویسند. آینده مورد نظر خود را از همین امروز باید بصورت روشن و نمایان شده به مردم ارایه دهیم.

هدف را اگر «بیشترین خوشبختی‏ها برای بیشترین مردم» قرار دهیم و بخواهیم که برای مثال «تقسیم ثروت» در ایران بطور عادلانه و عملی انجام شود تا به عدالت اجتماعی نزدیک شویم، چه باید بکنیم؟ سه عامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باید با هم برای رسیدن به این توازن همکاری کنند. بصورت ساده، ترازوی را باید در نظر بگیریم که به جای دو کفه، سه کفه دارد و توازن ما بین این سه کفه ترازو هدف اصلی تمام نیروی مردمی قرار می‏گیرد.

کفه اجتماعی: زمانیکه مردم از نظر اجتماعی به آزادی‏ها و محدودیت‏های خود واقف شوند به قانون احترام خواهند گذاشت و از نوسانات اجتماعی بهترین استفاده‏ها را خواهند برد. زمانیکه خانواده دوباره در مرکز گفتگوی اجتماعی قرار داده شود و روابط اجتماعی ما بین افراد مشخص باشد به جامعه‏ای خواهیم رسید که ‏توان تولید فرهنگی خواهد داشت. این جامعه مدنی تعادل نسبی در خود را می‏طلبد.

کفه اقتصادی: درآمد کشور چه از صادرات انرژی و چه پرداخت عوارض، مالیات و گمرگ و حتا خیریه‏دادن‏ها باید از زیر نظر دولت بیرون رود و به سازمانی که درآمدهای کشوری را کُنترل (اداره کند) می‏کند واگذار شود، این سازمان هر زمانی باید بتواند اعلام کند که درآمد‏های کشور به چه اندازه‏ای هستند و ثروت مالی کشور تا چه اندازه‏ای بیشتر و یا کمتر شده است. برای این مهم بانک مرکزی و سیستم اقتصادی کشور باید مانند شیشه‏ای پولادین شفاف باشند. ارقام اقتصادی با راه و روش‏های امروزی می‏توانند میزان سرعت حرکت جامعه را بازتاب دهند، از رقم بیکاران، کارمندان،کارگران، معلمان، کشاورزان تا ثروتمندان و فقیران در جامعه، تا درجه رشد مالی کشور همگی باید بر حسب استاندارهای امروزی سنجیده و بررسی شوند. «عدم‏تمرکز» را باید اول فهمید و بعد درباره‏اش منشور نوشت.

کفه سیاسی: دولت‏های آینده باید، یک هدف مشخص را دنبال کنند و آن هم سوق دادن کشور به سوی تعادل اجتماعی و برنامه‏ریزی‏های کوتاه و دراز مدت برای اهداف عمرانی در کشور و کُنترل وضعیت باشد. در این راه احزاب مختلف می‏توانند برنامه‏های خود را به مردم ارایه دهند و مردم هم برحسب علاقه و نیازهای (اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) خود احزاب مورد علاقه خود را برای حکومت کردن (در زمان محدود) بر کشور انتخاب ‏خواهند کرد.

راه‏حل تقسیم ثروت

کارل فریدریش گاوس (به آلمانی: Carl Friedrich Gauß) ‏ (۳۰ آوریل ۱۷۷۷ – ۲۳ فوریه ۱۸۵۵) ریاضیدان بزرگ آلمانی است. او به عنوان یکی از برترین ریاضی‏دانان همه دوران شناخته شده است، و شاید بتوان گفت که برترین آنهاست. به دلیل تحقیقات و دستاوردهای بی‏مانند و بیشمار گاوس به او لقب شاهزاده ریاضیات را داده‏اند. گاوس هم به ریاضیات لقب ملکه علوم را داده بود.*

توزیع نرمال ، یکی از مهمترین توزیع‌های احتمالی پیوسته در نظریه احتمالات است. علت نام‌گذاری و همچنین اهمیت این توزیع، هم‌خوانی بسیاری از مقادیر حاصل شده، هنگام نوسان‌های طبیعی و فیزیکی پیرامون یک مقدار ثابت با مقادیر حاصل از این توزیع است. دلیل اصلی این پدیده، نقش توزیع نرمال در قضیهٔ حد مرکزی است. به زبان ساده، در قضیهٔ حد مرکزی نشان داده میشود که تحت شرایطی، مجموع مقادیر حاصل از متغیرهای مختلف که هرکدام میانگین و پراکندگی متناهی دارند، با افزایش تعداد متغیرها، دارای توزیعی بسیار نزدیک به توزیع نرمال است. این قانون که تحت شرایط و مفروضات طبیعی نیز برقرار است، سبب شده که برایند نوسان‌های مختلفِ تعداد زیادی از متغیرهای ناشناخته، در طبیعت به صورت توزیع نرمال آشکار شود. بعنوان مثال، با اینکه متغیرهای زیادی بر میزان خطای اندازه‌گیریِ یک کمیت اثر میگذارند، (مانند خطای دید، خطای وسیله اندازه‌گیری، شرایط محیط و …) اما با اندازه‌گیری های متعدد، برایند این خطاها همواره دارای توزیع نرمال است که حول مقدار ثابتی پراکنده شده است.مثال‌های دیگری از این نوسان‌های طبیعی، طول قد، وزن یا بهرهٔ هوشی افراد است.
این توزیع گاهی به دلیل استفادهٔ کارل فردریک گاوس از آن در کارهای خود با نام توزیع یا تابع گوسی (گاوسی) نامیده می‌شود؛ همچنین به دلیل شکل تابع احتمال این توزیع، با نام انحنای زنگوله‌ای (زنگدیس) نیز معروف است.**

با استفاده کردن از توزیع نرمال گاوس می‏توانیم هم ثروت ایران را اندازه بگیریم و هم چگونگی تقسیم آن را بررسی کنیم و همچنین حقیقت را به مردم نشان دهیم! مردم باید توان‏های انسانی خود را با موقعیت‏های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور هماهنگ کنند و با خرد‏جمعی که انقلاب‏آگاهی (جُنبش سبز) به جوانان هدیه کرده است، بسوی هدف عمومی حرکت کنیم. اهداف عمومی را باید در کنار هم قرار دهیم ولی در حال حاضر همین یک هدف را در نظر بگیریم کافیست!

به این می‏گویند یک هدفی که می‏توان به مردم ارایه داد. مردم منشور نمی‏خواهند، راه‏حل برای آینده کشور می‏خواهند. راه‏حلی که به نفع‏شان تمام شود. اعتماد‏متقابل و همکاری‏های متقابل ما بین تمامی لایه‏های اجتماعی موجود هست. حتا نظام دولتی و کُنترل کننده موجود می‏باشد و نباید دوباره‏سازی شود، بلکه باید دموکراتیزه شود و در مقابل مردم و قانون پاسخگو باشد. زمانی‏که هدف را شناختیم نا‏خودآگاه و خودآگاه بسویش کشانده می‏شویم. هدف مهم می‏باشد و نه راهی که برای رسیدن به آن طی خواهیم کرد. با قرار دادن هدفی مشخص در گفتمان سیاسی راه‏های زیادی را خرد‏فردی و جمعی می‏توانند پیشنهاد کنند، که باز در پایان این مردم هستند که توان انتخاب «راه» را خواهند داشت آن هم با آگاهی کامل از آن.

امروز صحبت از چهار منشور و یک اتحادیه می‏باشد،

یک: منشور پیشنهادی «شورای ملی»،
دو: منشور شماره‏دار و متناوب با زمان،
سه: در حال نوشته‏شدن و از نوع ائتلافی آن،
چهار: منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) و
پنچم: جمهوری‏خواهان اصلاح‏طلب جمهوری‏اسلامی (انقلابیون انقلاب‏اسلامی).

منشور حزب از نظر من هنوز با اصل سومش مانند کوه نور، چراغیست که با روشنایی خود، چهره‏ دیگران را هم برای ما به نمایش می‏گذارد. برای من منشور حزب عاملی (واحدی) برای سنجش هم می‏باشد! منشور حزب برای من هنوز مقام اول را در میان تمامی دیگر منشورها و اتحادیه‏ها داراست. سه منشور غیر‏حزبی و اتحاد جمهوری‏خواهان، هدف دراز مدتی را به مردم نشان نمی‏دهند و هدف را مشخص نکرده‏اند و فقط در ارزش‏ها و اصولی خلاصه‏نویسی کرده‏اند که خود هم شاید باوری آنچنانی به مفواد آن ندارند ( امیدوارم که اشتباه می‏کنم ). آینده کشور در این منشورها جلوه‏ای از خود نشان نمی‏دهد، هدف مشخص نیست! زمان‏بندی‏های میزان نیست! تنها خیری که از آنان به ما می‏رسد، این می‏باشد که: میدان سیاسی اپوزیسیون را با مرزبندی مشخصی روشن کرده‏ است. تقریباً تمامی طیف‏های مختلف مردم را اپوزیسیون پوشش می‏دهد.

مرزبندی‏های منظم و هماهنگی که در حال بوجود آمدن هستند، می‏توانند همدیگر را به چالش بکشند و به آگاهی مردم اضافه کنند که مردم چه انتخابی را باید به انجام برسانند! ماندن جمهوری‏اسلامی و یا سرنگونی آن. تصمیم اصلی و اساسی و غیر‏قابل رد را حکم رای مردم به اپوزیسیون ابلاغ خواهد کرد. آنچه را بیشتر باید به آن بپردازیم اهدافی هستند که می‏خواهیم به آنان برسیم، مشکلات امروزی جامعه را پاسخی درخور دادن کافی به نظر نمی‏رسد. باید برای آینده برنامه‏ داشته باشیم و آنرا به مردم ارایه دهیم.

هدفی که همگی بسویش در حال حرکتیم، «لیبرال دموکراسی» نام دارد. هنوز دگراندیشان ما با نگاهی مه‏آلوده به لیبرال دموکراسی می‏نگرند، ولی برای ما رسیدن به لیبرال دموکراسی رسیدن به خورشید تابان آینده ایران می‏باشد.

*

http://de.wikipedia.org/wiki/Carl_Friedrich_Gau%C3%9F

**
http://de.wikipedia.org/wiki/Normalverteilung

دیدگاهتان را بنویسید