یک هفته قبل از پخش گزارش آژانس اتمی در باره برنامه اتمی جمهوریاسلامی، اسرائیل از خلا خبری که بعد از کُشتن معمر قزافی بوجود آمده بود استفاده کرده و ایران را تعدید به حمله نظامی میکند. این اولین و آخرین باری نیست که چنین …
یک هفته قبل از پخش گزارش آژانس اتمی در باره برنامه اتمی جمهوریاسلامی، اسرائیل از خلا خبری که بعد از کُشتن معمر قزافی بوجود آمده بود استفاده کرده و ایران را تعدید به حمله نظامی میکند. این اولین و آخرین باری نیست که چنین تعدیدی کشور ما را نشانه گرفته است. آنچه مهم به نظر میرسد، برخورد دراز مدت ما ایرانیان با این خطر دائمی برای کشورمان میباشد. در این میان حس ملیگرایی یا ناسیونالیست ایرانی از زیر گرد و خاک جهانگرایی تجلی دوبارهای پیدا کرده و نظریههای سیاسی مختلفی را به میان میکشد. از طرفداران حمله نظامی، تا ما که مخالف هرگونه دخالت خارجی در امور کشورمان هستیم، توانایی جلوگیری از حمله نظامی بیگانگان را نداریم، بلکه مانند همیشه نگاره کننده بر باد رفتن سرمایههای کشورمان هستیم. زمانیکه تحریمکنندگان نظام جمهوریاسلامی برای فروش کالاهای خود تامینکنندگان نیازهای اولیه این رژیم میشوند، چه میتوان کرد؟
نباید از خود پنهان کنیم که احزاب و سازمانهای سیاسی و حتا شخصیتهای منفرد مختلفی هزینه تلفات جنگ احتمالی را به نفع خود میبینند. در این مقطع زمانی، سرخوردگی از سرکوب جنبش سبز در خیابان هم، امید رهایی کوتاه مدت را به چالش کشیده است. راه گریز کسانیکه در راه مبارزه برای آزادی کشور خسته شدهاند و قدرت سرکوب جمهوریاسلامی را مانع رسیدن به فردای آزادی ایرانیان به حساب میآورند، جنگ کوتاه مدت و محدود شدهای میباشد. آنان بر این باورند که با ضعیف کردن قدرت سرکوب “ولایت فقیه” میتوانند حرکت مردمی را شتابان کنند، در حالیکه جمهوریاسلامی صدای ایرانیان آزاده ساکن اروپا و امریکا را هم کمکم بسته است. اصلاحطلبان جمهوریاسلامی هر صدای غیرخودی در اروپا و امریکا را خفه کردهاند (خوشبختانه هنوز این سرکوب مجازی میباشد). یا با آنان هستی و یا ساکتت میکنند! خفقان جمهوریاسلامی با بوی متعفن اصلاحطلبانش فضای خارج از کشور را هم کهریزکی کرده. در این فضا، راه گُریز بعضی از ایرانیان بغیر از جنگ نیست. خفت و خواری سرنگونی نظام جمهوریاسلامی بدست نیروهای نظامی خارجی امروزه شوربختانه خریدار پیدا کرده است.
اکثریت ایرانیان مخالف دخالت خارجی در امور داخلی کشور خود هستند. تاریخچه این مخالفت نیازی به بازگویی نمیگذارد. ناسیونالیستهای ایران در پی راهکارهای هستند که بتوانند جلوی حمله نظامی هر چند محدود را هم بگیرند. آنان در مبارزهای با ابعاد گستردهتری نه تنها با جمهوریاسلامی بلکه با همپیمانان رژیم اسلامی مانند چین کمونیست، روسیه مافیایی و آلمان در مبارزه هستند. آلمانی که میخواستند جمهوریاسلامی را تحریم کند، خود در مقام سوم فروش کالا، معاملات بانکی و فروش اسلحه به جمهوری اسلامی شده است و نمیخواهد بازار بی در و پیکر جمهوریاسلامی را از دست بدهد. بد نیست بدانیم که حمله انترنتی اسرائیل و امریکا به تاسیسات اتمی جمهوریاسلامی برای از کار انداختن کامپیوترهای شرکت زیمنس آلمان طراحی شده بود. اروپا ولی برای ظاهرسازی هم که شده به هواپیماهای مسافربری ایران بنزین نمیفروشد. تحریمی که فشارش بروی مردم است و نه سران جمهوریاسلامی.
باید امیدهایمان را از اروپا برای کمک به جنبش سبز فراموش کنیم، تا زمانیکه جمهوریاسلامی برای بقای خود منابع طبیعی و ملی کشورمان را به تاراج گذاشته است، شغالها با گُرگها همراه هم خواهند بود. امریکا هم با حزب دموکراتش هنوز به امید روشنفکران اسلامی و همزیستی با جمهوری اسلامی نظارهگر ویرانی ایران است و نمیخواهد خود را با چین و روسیه درگیر کند. برای حزب دموکرات امریکا “اصلاحطلبان جمهوریاسلامی” بهترین گزینه جایگزینی جمهوریاسلامی شده و روی آنان سرمایهگذاری میکند. هر که بلندتر فریاد بزند “مرگ بر امریکا” لقمه نان بیشتری دستمزد دریافت میکند.
اسرائیل با جمعیتی کمتر از پایتخت ایران نمیتواند در جنگی تمام عیار با ایران دوام بیاورد ولی میتواند ضربه نظامی مهلکی به ایران وارد کند. پیام اسرائیل به ما آنچان دردآور است که بیانش را زجرآورتر کرده. تا زمانیکه اتحادی ما بین ناسیونالیستهای ایران وجود ندارد، ایران در خطر نابودی خواهد ماند. بیانیه نوشتن با امضاهای دههزار نفری هم کاری پیش نخواهد برد. بهترین راه رهایی از نظام جمهوریاسلامی دور شدن هر چه بیشتر از نظریه جهانوطنیها و اتحاد ما بین ایرانیان وطندوست میباشد. ایران وسیله و ابزار به قدرت رسیدن ایران فروشان نیست، بلکه خود هدف است.
http://bahman.zahedi.com/