اتحاد در نهان و اختلاف در بیان

از زمان انتصاب احمدی‌نژاد به بعد، مردم چه در داخل و چه در خارج از کشور اتحاد خود را برای رسیدن به دنیای امروزی به همگان نشان دادند. امروزه احتیاجی به تاکید به «اتحاد» دیده نمی‌شود، چون این اتحاد ما بین ایرانیان (مردم …

از زمان انتصاب احمدی‌نژاد به بعد، مردم چه در داخل و چه در خارج از کشور اتحاد خود را برای رسیدن به دنیای امروزی به همگان نشان دادند. امروزه احتیاجی به تاکید به «اتحاد» دیده نمی‌شود، چون این اتحاد ما بین ایرانیان (مردم عامی) وجود دارد. آنچه باعث عقب‌نشینی مردم از خیابان شد، تنها قدرت سرکوب نظام جمهوری‌اسلامی نبود، بلکه اختلافات به میان کشیده شده رهبران سیاسی مختلف، عامل اصلی دلسردی مردم برای ادامه مبارزه خیابانی بود. اگر امروز تاکیدی بر اتحاد به میان می‌آید برای متحد کردن مردم نیست، بلکه برای متقاید کردن روشنفکران و سران سیاسی مختلف در همیاری‌های متقابل است. مردم احتیاج به رهنمودهای رهبران سیاسی متحد‌شده و مختلف خود را دارند. رهبران سیاسی ایران باید دریابند که آنها در کنار همدیگر تبدیل به رهبری جنبش و مردم خواهند شد. «رهبری» برای مردم دیگر در یک فرد و یک اندیشه سیاسی خلاصه نمی‌شود. پولاریزم یا کثرت‌گرایی را رهبران سیاسی باید به نمایش مردم بگذارد. پولاریزم مردم ایران در فرهنگ‌شان نهفته است.

اولین اختلاف در بودن یا نبودن نظام جمهوری‌اسلامی خلاصه شده. در زمانی که مردم شعار «مرگ بر دیکتاتور» را مطرح کردند. اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی برای کمک به جمهوری‌اسلامی حمایت خود را از مردم دریغ کردند و آنان را به چنگال جمهوری‌اسلامی سپردند. با به میان آمدن شعار «نه غزه نه لبنال جانم فدای ایران» و تغییر آن در صدای امریکا بوسیله اصلاح‌طلبان حکومتی، مردم بار دیگر از اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی ناامید شدند. در آن هنگامه مردم به خواست خود که سرنگونی جمهوری‌اسلامی ‌بود تاکید می‌کردند. امروز کسانی که خواستار ماندن جمهوری‌اسلامی هستند، نمی‌توانند خود را از رهبران و سخنگویان مردم ایران اعلام کنند.

دومین اختلاف در شکل نظام آینده کشور می‌باشد. مشروطه‌خواهان در همان مراحل اولیه برای رفع اختلافات، خواستار رجوع کردن به رای مردم شدند و برای جلوگیری از شکاف در مبارزه، اعلام کردند که شکل نظام آینده مسئله امروز ما نمی‌باشد و در فردای آزادی کشور، مردم بعد از تعیین یک ساختار دموکراتیک برای اداره کشور، می‌توانند شکل نظام دلخواه‌شان را به رای بگذارند. برای مشروطه‌خواهان تشکیل یک نظام پارلمانی در کشور مهمتر از شکل نظام می‌باشد.

از سوی دیگر جمهوری‌خواهان به رفراندم سال ۵۸ جمهوری‌اسلامی پناهنده شدند و فقط خواستار لغو «اسلامیت» و ماندگاری «جمهوریت» آن می‌باشند و نشان داده‌اند که با شیوه حکومتی جمهوری‌اسلامی بطور کُلی مسئله‌ای ندارند. در آن رفراندم سال ۵۸ مردم، تنها می‌توانستند به «جمهوری‌اسلامی» رای «آری» و یا «نه» بدهند. طبق نتیجه آن رفراندم ۹۸% مردم به «جمهوری‌اسلامی» رای «آری» داده‌اند و برای برداشتن واژه «اسلامی» مردم باید دوباره پای صندوق رای بروند. این حق حقوقی مردم است.

اشکال دیگر سران جمهوری‌خواهان این است که نمی‌خواهند خود را پایند به هیچگونه اصول دموکراسی‌خواهی بکنند. آنان در حقیقت امر، فقط مخالفین خاندان پهلوی هستند. اگر جمهوری‌خواهان ایران بر این باورند که اکثریت مردم ایران با نظام پادشاهی مخالفند، پس چرا نمی‌خواهند به رای مردم مراجعه کنند و منِ مشروطه‌خواه، طرفدار نظام پارلمانی را در انتخابات شکست دهند؟ مشروطه‌خواه‌هان حتا برای شکست‌خوردن‌شان آماده هستند. ما در نظام «جمهوری» دلخواه مردم، حیات سیاسیمان را بازنگری خواهیم کرد.

مشروطه‌خواهان از رای مردم حراسی به دل ندارند، چون می‌دانیم در مواردی مردم نگاه‌هشان به امور کشوری با نگاه یک حزب سیاسی یکی نیست. ولی در داراز مدت شاید یکی شوند. تنها اشکالی که دوستان از ما می‌گیرند در مورثی بودن نهاد پادشاهی از دیدگاه نظری آن است و پاسخی در عمل، به مورثی‌بودن «جمهوری» در کوبا، سوریه، کُره شمالی و دیگر نظام‌های مورثی جمهوری نمی‌دهند.

اختلافات دیگر بین اپوزیسون ایرانی همگی قابل حل می‌باشند، در صورتیکه اهداف همگانی و اولیه برای آینده کشور مشخص شوند.

آنچه مهم می‌باشد وجود اتحاد ما بین ایرانیان برای رسیدن به آینده بهتری می‌باشد. پایه‌های اصلی برای رسیدن به دموکراسی را مردم خود فراهم کرده‌اند. امروز آن دسته از کسانیکه می‌خواهند رهبری مردم را بدست بگیرند باید به مردم نشان دهند که برای انجام وظیفه خود آماده هستند و حاضرند اختلافتشان را به کناری گذاشته و به رای مردم احترام می‌گذارند.

تجربه‌ای که نسل جوان ایران در جنبش سبز بدست آورد کمتر از نسل انقلابی گذشته خود نیست. مُدرن بودن ساختار جُنبش سبز از نهادینه بودن آزادمنشی در کُل جنبش خبر می‌دهد…. مردم زنده‌تر از گذشته بسوی آینده می‌روند. ما هم می‌توانیم بجای پرداختن به اختلافات به اشتراک‌مان برسیم.

دیدگاهتان را بنویسید