قبل از پیدایش اسلام در عربستان، کعبه بُتخانهای بیش نبوده که در آن، کنار بُت الله و هبل که مهمترین بُت در کعبه میبوده، ۳۵۸ بُت دیگر هم وجود داشتهاند که مورد پرستش قبایل عربی قرار میگرفتهاند. الله تنها باقیمانده …
قبل از پیدایش اسلام در عربستان، کعبه بُتخانهای بیش نبوده که در آن، کنار بُت الله و هبل که مهمترین بُت در کعبه میبوده، ۳۵۸ بُت دیگر هم وجود داشتهاند که مورد پرستش قبایل عربی قرار میگرفتهاند. الله تنها باقیمانده آن ۳۶۰ بُتی میباشد که در فتح مکه بوسیله محمد از بین رفتند. الله جنسیتی مؤنث دارد و فرم ساختاری آن مانند بدن یک زن ساخته شده. نام عبدالله بن عبدالمطلب (پدر محمد پیامبر اسلام) نشانگری از آن میکند که بُت الله مانند بُتهای دیگر در آن زمان، طرفدارانی داشته است و ارزشی بیش از یک بُت آفریده شده بدست عربهای آن زمان عربستان نداشته و ندارد. اینکه خدایی که خود جنسیت مونث دارد، چگونه حقوق زنان را نصف مردان اعلام کرده را، به «روشنفکران دینی» حامی جمهوریاسلامی در دانشگاههای امریکا و اروپا میسپارم تا در «اتاق فکر» خود چارهای برای این تناقض عقلانی «خانم الله» حلاجی و ریشهیانی و در نهایت برای آگاهی بیشتر مردم ارایه دهند!
فراخوان برای فریاد زدن «الله اکبر» در زمان برگزاری اجلاس جنبش سران (نمایندگان درجه دوم و سوم.. آنان) عدمتعهد در تهران همانند فراخوانهای گذشته اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی از طرف مردم مورد پشتیبانی قرار نگرفت. دلیل این عدمپشتیبانی را میتوان در سه شیوه برخورد مردم با آن فراخوانها ریشهیابی کرد.
یک: اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی حمایت مردمی را در ایران از دست دادهاند.
دو: مردم با فریاد الله اکبر بیشتر به کمک جمهوریاسلامی برای تبلیغ اینکه مردم به استقبال جنبش سران عدمتعهد آمدهاند واقف شده بودند و فریب عواملِ جمهوریاسلامی در خارج از کشور را نخوردند.
سه: «الله اکبر» یک شعاری اسلامی بیش نیست که موجب فلاکت، نکبت و بدبختی سی و چهار ساله بر ایران شده و دیگر اعتباری مابین ملت ایران ندارد.
آنچه موجب این شده است که مردم به هیچگونه فراخوانی برای فریاد زدن «الله اکبر» ارزشی ندهند، در این باید جستجو کرد که کدامین خواست مردم در این دو کلمه عربی نهفته شده است. آیا مردم ایران فقط حق مسلمان بودن خود را میتوانند بیان کنند و هیچ خواست دیگری به غیر از «اسلام ناب محمدی» و یا «اسلام رحمانی» ندارند؟ استفاده ابزاری از مردم با آگاهیهای که آنان در طی چند سال گذشته بدست آوردهاند برای اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی غیر ممکن شده است. اپوزیسیون سرنگونیطلب میتواند از این آگاهی مردم برای رسیدن به خواستهای مردم استفاده کند. باید بدنبال این رفت که چگونه میتوان اعتماد مردم را برای رسیدن به خواستی همگانی و مردمی بدست آورد. مردم حق دارند بدانند که برای چه منظور و هدفی باید خطر کنند. نجاتِ جمهوریاسلامی از سراسیب مرگِ خودخواسته غیرممکن است. نجات ایران مهمتر از نجات اسلام است و باید چارهای برای ایران یافت.
اگر رژیمی مردمی در ایران در مسند قدرت قرار میداشت، احتیاجی نمیبود که پایتخت کشور را برای پنچ روز از ترس مردم تعطیل کند، بلکه میتوانستند مردم را برای استقبال از سران جنبش عدمتعهد به خیابانها سرازیر کنند تا نشان دهند آنچه را که بیان میکنند خواستهای مردمی میباشد که به استقبال آنها آمدهاند. در جمهوریاسلامی فقط خواست ولیفقیه (دیکتاتور اسلامی) میتواند بیان شود و نه خواست مردم. آنچه را که خامنهای در سخنرانی خود اعلام کرد تنها و تنها شعارهای تکراری میبود که کمکم خودش هم به آن اعتقادی ندارد.
به گفته ملک عبدالله دوم، پادشاه اُردُون هاشمی، غرب از کشورهای خاورمیانه دو چیز را بیشتر نمیخواهد. “زندگی مسالمتآمیز با اسرائیل و نفت ارزان”. نفت ارزان و گهگاهی حتا مجانی ایران برای دیکتاتورهای منطقه و همچنین جریان درآمد نفتی ایران در سرتاسر جهان برای جلب اعتماد دیکتاتورها دیگر باعث خوشنودی غرب شده (درآمد نفتی ایران برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور خرج نمیشود)، تنها مشکل غرب با جمهوریاسلامی سیاست مخالفت با موجودیت اسرائیل میباشد که در گفتگوی دبیرکل سازمان ملل با خامنهای هم به آن تاکید شد. مردمی که در مبارزه خود «عدمخشونت» را پیشینه کردهاند، زندگی مسالمتآمیز با کشور اسرائیل را هم در نهان پذیرا شدهاند و تنها نفت ارزان میباشد که به نظر من، مردم ایران نمیخواهد بر سر آن معاملهای با غرب بکنند. بیش از یک صد سال است که غرب در سیاستهای داخلی کشور ما تنها بخاطر بدست آوردن نفت ارزان دخالت کرده و دولتهای مردمی و ملی را سرنگون کرده. انقلاباسلامی هم تنها با حمایت بیدریغ انگلستان و امریکا از خمینی بود که به پیروزی رسید تا جریان نفت ارزان به غرب تضمین شود (تضمینی که اطرافیان خمینی در آن زمان به غرب داده بودند!).
شعار «الله اکبر» بوی ادامه جریان نفت ارزان بسوی غرب را به مشام مردم ایران میرساند. استفاده ابزاری از اسلام برای سرگرم کردن مردم و تاراج منابع ملی کشور و سرازیر شدن ثروتهای ملی به بنیادهای مافیائی جمهوریاسلامی و بینسیب ماندن مردم از آن ثروتها را میتوان در این شعار عربی یافت. عدم حمایت مردم از سر دادن شعار «الله اکبر» نه تنها بخاطر عدم اعتماد آنها از اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی میباشد بلکه باید این را هم به آن اضافه کرد که این الله در این سی و چهار سال هیچگونه کمکی به مردم ایران نکرده و زندگی روزانه آنان را هم دشوارتر از گذشته کرده. اعتباری به اینکه الله بتواند شرایط زندگی ایرانیان را بهتر بکند وجود ندارد.
باید از اصلاحطلبانِ جمهوریاسلامی کمال تشکر را داشته باشیم که با تکرار اشتباهات فاشیسم اسلامی مردم ایران را با فریب اسلامی آشنا کردهاند. مرگ «الله اکبر» آغاز رویش خواستهای مردم ایران خواهد بود. مذهب را باید از سیاست بطور کامل و سیستماتیک جدا کرده و استفاده ابزاری از آن را ممنوع و قابل تعقیب قانونی کرد تا فرق مابین آخوند و روحانیت و همچنین جایگاه اسلام در ایران مشخص شود.
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود
رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
حیوانی که ننوشد می و انسان نشود
حافظ
نظرات نویسنده این نوشتار میتواند مطابق با دیدگاههای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نباشد.