گروگانی به نام «ایران»

محکومیت سید علی خامنه‌ای را در هر جمع ایرانی می‌توان استشمام کرد و احتیاج به حکم دادگاهی ندارد. این عمل سمبلیک شاهزاده، امیدواری دهنده به جوانانی است که بعد از تجاور جنسی بسترسازان امام زمان به آنان در گوشه خانه‌هایشان …

محکومیت سید علی خامنه‌ای را در هر جمع ایرانی می‌توان استشمام کرد و احتیاج به حکم دادگاهی ندارد. این عمل سمبلیک شاهزاده، امیدواری دهنده به جوانانی است که بعد از تجاور جنسی بسترسازان امام زمان به آنان در گوشه خانه‌هایشان زانو غم به سینه می‌فشارند. حرمت انسانی این جوانان ایران را دوباره محیا کردن وظیفه ما ایرانیان و شاهزاده است نه اصلاح‌طلبانی که این جوانان را به امام راحلشان فروختند.

تا زمانیکه صدام حسین زنده بود سیاست بازداری جمهوری‌اسلامی احتمال حمله دوباره عراق به ایران می‌بود. هرگونه مخالفتی در آن زمانه با اسلامگرایان زیر این سیاست بازدارنده لگدمال می‌شد. امروز ترس از حمله نظامی بیگانگان به ایران این سیاست بازدارنده را احیا می‌کند. افرادی که خود را هنوز روشنفکران ایرانی می‌نامند، برای حراست جمهوری‌اسلامی حمله بیگانگان را بهانه‌ای برای سرپوش گذاشتن به جنایات اسلامگرایان کرده‌اند. اصلاح‌طلبانی که در زمان حکومتشان برای ایران ارزشی قائل نبودند امروز با چادر (حجاب) ایران‌دوستی و برای حفظ ایران و تمامیت ارضی‌اش روضه‌خانی می‌کنند. آنها فراموش کرده‌اند که خود در سیاست‌های اتمی جمهوری‌اسلامی دست داشته‌اند و به جهان این عدم اعتماد را القا کرده‌اند که برنامه‌های اتمی اسلامگرایان صلح‌دوستانه نیست، آنان تمام راه‌های دیپلماتیک را در زمان حکومتشان برای اعتمادسازی در جهان از بین بردنند.

جهان برای حمله نظامی به ایران نقشه‌ای ندارد ولی اسلامگرایان و اصلاح‌طلبانش می‌خواهند «ایران» را در مقابل ملت ایران به گروگان بگیرند. کاری که از زمان سر کار آمدنشان هر روزه کرده‌اند و می‌کنند «گروگان‌گیری». آیا می‌توان قبول کرد که اسرائیل بدون هیچ دلیلی بخواهد به ایران حمله کند. مسبب اصلی این کارزار جمهوری‌اسلامی می‌باشد و تا زمانیکه این حکومت فاشیستی در ایران برقرار است، همیشه باید در ترس حمله نظامی بیکانگان به ایران زندگی کنیم. بهترین راه برای جلوگیری از حمله بیگانگان به کشورمان سرنگونی هر چه زودتر این رژیم فاسد و غیر‌انسانی می‌باشد.

سرنگونی جمهوری اسلامی هزینه‌اش بمراتب کمتر از دخالت بیگانگان در سیاست داخلی کشور می‌باشد. سرنگونی جمهوری‌اسلامی به معنای برکناری آن ده‌هزار نفری از قدرت است که هفتادوپنچ میلیون ایرانی را زیر فشار شکنجه و اعدام به اسارت خود در‌آورده‌اند. ادارجات‌دولتی و کارمندان دولت را می‌توان در یک پروسه دموکراتیزه کردن برای حفظ ایران مُدرنیزه کرد. آن ده هزار نفر را هم باید مانند دادگاه نورنبرگ (دادگاه حقیقت) محاکمه کرد.

شکایت شاهزاده رضا پهلوی از سید علی خامنه‌ای منجر و یا بهانه‌ای برای حمله نظامی به ایران نمی‌شود. مگر رفسنجانی و تنی چند از سران جمهوری‌اسلامی در لیست پلیس بین‌المللی نمی‌باشند. آیا برای دستگیری آنان به ایران حمله کردند و یا اینکه آبروری جمهوری‌اسلامی که از اول هم نداشت خدشه‌دارتر شد. محکومیت سید علی خامنه‌ای را در هر جمع ایرانی می‌توان استشمام کرد و احتیاج به حکم دادگاهی ندارد. این عمل سمبلیک شاهزاده، امیدواری دهنده به جوانانی است که بعد از تجاور جنسی بسترسازان امام زمان به آنان در گوشه خانه‌هایشان زانوی غم به سینه می‌فشارند. حرمت انسانی این جوانان ایران را دوباره محیا کردن وظیفه ما ایرانیان و شاهزاده است نه اصلاح‌طلبانی که این جوانان را به امام راحلشان فروختند.

عدم حمایت کسان از شکایت شاهزاده برعیله جنایات سید علی خامنه‌ای را باید در جای دیگری جُست و نه در بهانه یا دعوت به حمله نظامی به کشور. برای کسان ماندن «جمهوری» اسلامی مهمتر از ایران می‌باشد. ما در کنار شاهزاده خواهیم بود با تمام توهمات بی‌پایه‌ای که به ایشان وارد کرده و خواهند کرد. ایشان رسالتش را بر منافعش ترجیع داده است. رسالت ایرانیان در بهبودی وضع کشور می‌باشد که با وجود جمهوری‌اسلامی واقعیت‌پذیر نخواهد بود.

سیاست بازداری جمهوری‌اسلامی مانند اصلاح‌طلبان آن برف دیروزین ایران هستند که امروز زیر خورشید ایران در حال آب شدن و از بین رفتن هستند. هر چه زودتر جمهوری‌اسلامی و مافیای وابسته به آن سرنگون شوند ارمغانش بهار دوباره‌ای برای ایران خواهد بود که در انتظارش سی و سه سال زمستان را تحمل کرده‌ایم.

دیدگاهتان را بنویسید