ملیگرائی ایرانیان گرچه زیر ترور اسلامگرایان، چپگرایان انقلابی و اصلاحطلبان جمهوریاسلامی تازه به غرب مهاجرت کرده، زخم خورده ولی دو هزار و پانصد سال زنده مانده و دوباره به پا خواهد ایستاد. بهترین رسانه برای …
ملیگرائی ایرانیان گرچه زیر ترور اسلامگرایان، چپگرایان انقلابی و اصلاحطلبان جمهوریاسلامی تازه به غرب مهاجرت کرده، زخم خورده ولی دو هزار و پانصد سال زنده مانده و دوباره به پا خواهد ایستاد. بهترین رسانه برای ایرانیان مانند همیشه گفتگوهای دوستانهای میباشد که در فرهنگ ایرانیان نهادینه شده است. مردم به رسانههای که هنوز آزادی بیان مسئولیتپذیر را درک نکردهاند و یا درک کردهاند و مامورند و معذور نیازی ندارند.
در تمامی رسانههای نوشتاری، دیداری و شنیداری در هر گوشه جهان و به هر زبانی مخصوصاً فارسی کمتر دیده میشود که از خواست مردم ایران برای سرنگونی جمهوریاسلامی صحبت شود. اگر هم صحبتی بر خلاف سیاستهای جمهوریاسلامی انجام شود تنها بر علیه برنامههای بدست آوردن سلاح اتمی جمهوریاسلامی میباشد. رسانههای منطقهای و بینالمللی نه تنها با حکومتاسلامی مشکلی ندارند بلکه بشتر مانند پاسبانان آن نظام عمل میکنند.
رسانههای فارسی زبان را میتوان بر سه قسمت دولتی، غیردولتی و سازمانی تقسیم کرد تا ارزیابی بهتری بدست آوریم و سیاستهای پشت پرده این رسانهها را دریابیم.
رسانههای دولتی: رسانههای مانند «دوچهوله (صدای آلمان)»، «رادیو اسرائیل»، «بیبیسی» و «صدایامریکا» ترویج دهنده سیاستهای کشورهای مطبوع خود هستند. با اینکه این رسانهها توانستهاند پوشش خبری گستردهای را به مردم ایران ارایه دهند، ولی در تفسیرها و مصاحبههای خود بیشتر محافظهکارند و در وحله اول منافع ملی کشورشان را در نظر دارند تا آگاهیرسانی به مردم ایران. در چند سال گذشته که انترنت توانست یک ارتباط مستقیم ما بین مردم برقرار کند، سامانههای انترنتی دولتی مانند «رادیو فردا»، «رادیو زمانه» و دیگر سامانههای وابسته به دول اروپایی و امریکا بازدید کنندگان بسیاری را به خود جلب کردند. این روند خبررسانی باعث بوجود آمدن این سیاست شد که در ما بین پخش اخبار میتوان هدف مشخصی را بین ایرانیان ترویج کرد (تلقین اندیشه).
رسانههای غیردولتی: در ده سال گذشته، شاهد بوجود آمدن رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان زیادی بودهایم که هر کدام برای بقای خود و رقابت با دیگران، بدنبال منابعمالی از هدف اولیه خود منحرف شدند و کمکم به نام رسانههای لوسآنجلسی معرف شدند. این رسانهها با نداشتن قدرت مالی پشتوانه، نتوانسته به رسالت خود برسند و اکثراً یا تعطیل شدهاند و یا برای بقای خود به وابستگی مالی و سیاسی تن دادهاند و یا زیر فشار مالی فراوان به هر نحوی بکار خود به صورت محدود شده ادامه میدهند. سامانههای انترنتی غیردولتی اما برخلاف رسانههای دیداری و شنیداری به علت کم هزینه بودنشان، توانستهاند دوام بیاورند. مشکل اساسی آنان در این است که اکثرا تک نفره اداره میشوند و نمیتوانند با رسانههای دولتی رقابت کنند. «پارسدیلینیور» و «خبرنت» از اینگونه سامانهها با مدیریت تک نفره هستند.
رسانههای سازمانی: بیشتر سازمانهای سیاسی موجود توانستهاند که برای جذب افراد، سامانههای انترنتی مختلفی را راهاندازی کنند. این رسانهها، اندیشههای سیاسی خود را تبلیغ میکنند و کمتر از دیگراندیشان خود مطلبی را انتشار میدهند. بیشتر این رسانهها با این که خود را غیر وابسته اعلام میکنند ولی در حقیقت امر همان اندیشهای را که سازمانشان ترویج میکند را بصورت دیگری مطرح میکنند. «اخبار روز» یکی از این رسانهها میباشد. سامانه «تلاش» که در اوایل کار خود اندیشههای شادروان داریوش همایون را تعقیب میکرد امروز به صف اصلاحطلبان جمهوریاسلامی پیوسته است و از سامانههای میباشد که بر حسب نرخ روز رنگ عوض میکند.
علت وجود این همه رسانههای خبری فارسی زبان چه دولتی (وابسته به دول اروپا و امریکا) ، غیردولتی و سازمانی برای چیست؟ چند رسانه خبری آلمانی زبان را دول اروپائی و امریکا بوجود آوردهاند تا برای مردم آلمان خبررسانی کنند؟ چرا به زبان سوئدی و یا ایتالیائی چنین گستردهگی در رسانهها دیده نمیشود؟ دلایل این مطلب را باید در ایران و ماهیت حکومت اسلامی جستجو کرد.
جمهوریاسلامی را میتوان تنها حکومتی در جهان دانست که برای منافع ملی کشورش اهمیتی قائل نیست. جمهوریاسلامی برای جلب حمایت موقتی روسیه دریای مازنداران را به آنان بخشیده است. چین کالاهای غیراستاندارد خود را که خریداری ندارند با کمک رایانههای دولتی حکومتاسلامی به بازار ایران سرازیر کرده است. آلمان کامپیوترهای مُدرن خود را برای ساخت بمب اتمی در اختیار جمهوریاسلامی قرار داده، اسرائیل و امریکا هم آن کامپیوترها را با ویروسی فلج کردند. شیخنشینان حومه خلیجفارس از حوزههای نفتی ایران بهرهبرداری میکند و مردم ایران با بنزینهای مصموم کننده رانندگی میکنند. انگلستان امتیاز معادن طلا در کُردستان را گرفته و واهمهای ندارد که سفارتخانهاش را در تهران به آتش بکشند. امریکا آنقدر اسلحه مُدرن به شیخنشینان حومه خلیجفارس و عربستان فروخته که نمیداند چگونه به آنان آموزش استفاده از آن اسلحهها را بدهد. کشورهای امریکایمرکزی، امریکایجنوبی و افریقا به صنایع خود با کمک مالی جمهوریاسلامی رونق میدهند. کانادا بغیر از اینکه تعداد بیشماری از مهندسان و متفکران ایرانی را ساکن خود کرده، مرکز پولشویی سران جمهوریاسلامی هم شده است. کُره شمالی صادر کننده موشکهای جمهوریاسلامی میباشد که به تازگی در حومه کرج منفجر شدند. با این تفاضیل آیا نباید تمامی کشورهای جهان از این حکومتاسلامی برای گسترش منافعملی خود دفاع کنند. چند رسانه خبری وابسته را، پشتیبانی مالی کردن برای ماندگاری جمهوریاسلامی سرمایهگذاری خوبی نیست!؟
اصلاحطلبان جمهوریاسلامی در ده سال گذشته بیشتر رسانههای دولتی در خارج از کشور را به تصرف خود درآورده بودند. در دو سال گذشته و با مهاجرت آنها به غرب رسانههای غیردولتی زیر فشار دول غربی خود را به آنان فروختند و یا در زیر تحمل فشارهای آنان در حال عقبنشینی هستند. سایت «بالاترین» و «روز» از اولین سامانههای بودند که از طرف اصلاحطلبان جمهوریاسلامی خریداری شد. کاربران سایت «بالاترین» بصوت اسلامی و رادیکال پاکسازی شدند و کُنترل شدیدی در آن بوحودآمده است (منبع هزینه نگهداری بالاترین هنوز برای بیشتر ایرانیان مشخص نیست).
اینها تنها گوشهای از واقعیتهای هستند که امروز به آنان رسیدهایم. منفعت جهان در این است که جمهوریاسلامی بماند تا کشور ثروتمندی مانند ایران مردمش در فقر اسلامی از بین بروند و در اروپا و امریکا رفاع اجتماعی برقرار بماند. اگر امروز رسانههای دولتی از اصلاحطلبان جمهوریاسلامی حمایت میکنند، نباید از مبارزه با منبع فساد اسلامی عقبنشینی کرد. مبارزه با جمهوریاسلامی ابعاد گستردهتری به خود گرفته است. آنچه را که کسی در این معادلات و معاملات سیاسی در نظر نگرفتهاند. قدرت مردم ایران است که در انتظار فرصت دوبارهای برای کسب آزادیهای خود نشستهاند.
ملیگرائی ایرانیان گرچه زیر ترور اسلامگرایان، چپگرایان انقلابی و اصلاحطلبان جمهوریاسلامی تازه به غرب مهاجرت کرده، زخم خورده ولی دو هزار و پانصد سال زنده مانده و دوباره به پا خواهد ایستاد. بهترین رسانه برای ایرانیان مانند همیشه گفتگوهای دوستانهای میباشد که در فرهنگ ایرانیان نهادینه شده است. مردم به رسانههای که هنوز آزادی بیان مسئولیتپذیر را درک نکردهاند و یا درک کردهاند و مامورند و معذور نیازی ندارند.