زمانیکه باورهای گران خود را ارزانتر و انعطافپذیزتر ارایه دهیم زمان همبستگی ملی برای ساختن یک جامعه مدنی آغاز میشود و تا فرا رسیدن آن روز جمهوریاسلامی پایدار خواهد ماند. این مهم اکنون در دست اپوزیسیون …
زمانیکه باورهای گران خود را ارزانتر و انعطافپذیزتر ارایه دهیم زمان همبستگی ملی برای ساختن یک جامعه مدنی آغاز میشود و تا فرا رسیدن آن روز جمهوریاسلامی پایدار خواهد ماند. این مهم اکنون در دست اپوزیسیون دموکراسیخواه میباشد که زمان گذر از جمهوریاسلامی را تعیین کند و یا به جمهوریاسلامی لبیکی دوباره گوید..
انسان برای شناخت بهتر از زندگی باورهایی را در اندیشه خود میپروراند. این باورها را میتوان در دستهبندیهای مختلف گنجانید تا یک نمای کلی از آن بدست آوریم. در این نوشتار سعی شده بصورت سطحی و کوتاه به آنان پرداخته شود.
باورها مطلق نیستند. زمان، تجربه و آگاهی صیقل دهنده تمامی باورها هستند. بیاعتبار شدن یک باور میتواند زمینهای برای پیدایش باور دیگری شود. ولی همیشه هم این جایگزینی باورها عملی نیست چون خود شخص است که میتواند باور خود را تغییر دهد. گهگاهی با وجود اینکه فرد میداند و درک کرده است که باورش اشتباه است ولی آن را برای خود مقدس نگهمیدارد. آزادی افراد در باورهایشان از شخصیترین صفات انسانیست و باید آن را ارج گذاشت. مواد ۱۸ و ۱۹ اعلامیه جهانی حقوقبشر هم بر این نکته صحت گذاشته است. انسانها اگر در باره باورهایشان سخنی بگویند و یا بنویسند میتوانند از قضاوت و نقد دیگران بهرهمند شوند. اگر باورها در شخص برای همیشه بماند، اجتماع آن باورهای شخصی را هیچگاه محک نخواهد زد و یا آنان را در خود پرورش نخواهد داد. افرادی که در تاریخ معاصر جهان توانستند با باورهای خود جهانیان را بچالش بکشانند همانند هیتلر در آلمان از یک طرف و ماندلا در افریفای جنوبی از طرفی دیگر زیاد هستند حتی اگر هنوز شناخته شده نیستند.
باورها
باور شخصی نقطه آغار حرکت فکری فردیست و فرد با اتکا بر باورهای خود است که میتواند محیط اطرافش را تحت تاثیر قرار دهد.
باورهای ارثی
در جوامع مختلف باورهایی را انسان از طریق خانواده و یا اجتماع اطراف خود بدون اندیشیدن به آنان قبول میکند همانند دین و باور داشتن به خدا. این باورها بیشتر از زمان کودکی در انسان نهادینه میشوند که خرد فردی هنوز بعلت نداشتن اطلاعات کافی قادر به اندیشیدن در باره آنان نیست. وظیفه یک جامعه مدنی ارائه کردن باورهای همگانیست و نه باورهای دستوری مانند باور داشتن بر ولایتفقه و یا عقیدهای سیاسی که مورد قبول همگان نیست.
دولت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم باورهای ملیگرایانه آلمانیها را با برنامهریزی دراز مدت از بین برد. افتخار کردن به آلمان و آلمانی بودن باوریست نامطلوب و تلاش دولت آلمان هنوز برای از بین بردن ناسیونالیسم آلمانی بصورت سیستماتیک به اجرا گذاشته میشود. ولی دولت آلمان خود را از این مقوله جدا میداند و با سیاستهای ناسیونالیستی در جامعه بینالمللی از آلمان دفاع میکند. با این سیاست نامیمون دولت آلمان خود را از جنایات دولت آلمان در جنگ جهانی مبرا کرده و مردم را مقصر اصلی آن جلوه میدهد.
باورهای فردی
هر فردی در درون خود و در طول زندگی باورهای متعددی در زمینههای مختلف بوجود میآورد که مجموعه آن باورها در شخصیت و هویت آن فرد هویدا میشوند. ارتباطات درونی این باورها مکانیزم اندیشدن و تصمیمگیری فرد را تحت شعاع خود قرار میدهد. باورهای فرد بعلت اینکه خردمندانه و یا تحمیلی هستند میتوانند از طریق خرد فردی بازبینی شوند و یا از بین بروند و یا حتی به اعتقاد تبدیل شوند. روند تکاملی باورهای انسان به محیط اطراف فرد بستگی دارد. وجود اطلاعات صحیح و جامع، انسان را به اندیشیدن به باورها مجبور میکند. به همین دلیل است که اراده فردی در تصمیمگیری موجب تجددگرائی در فرد میشود.
باورهای گروهی
زمانی که افرادی که دارای باورهای مشابهای هستند و برای ترویج کردن باور خود تلاش گروهی میکند، میتوان از باورهای گروهی نام برد. انجمنها، سازمانها و احزاب، مکانهای تجمع این افراد برای ترویج باورمندی دستجمعی هستند. در باورهای گروهی همه باورها یک فرد با یک گروه مشخص یکی نیستند بلکه درصدی کوچکی از باورهای شخصی هستند که در یک گروه میتواند زیربنای یک باور گروهی شود.
جمهوریخواهی و مشروطهخواهی دو باور کلی ایرانیان میباشند. زیر مجموعههای از این دو باور که هدفهای مشترکی را در هر دو گروه دارا میباشند میتوان در آنان یافت. در دو گروه نامبرده باورهای مشترک میتواند این دو گروه را بهم نزدیکتر کنند. حقوق بشر، دموکراسی، عدالتاجتماعی و دیگر باورها این دو گروه را تا ۹۸% اهدافشان بهم نزدیک میکند و فقط ۲% این باورها با هم همخوانی ندارند.
باورهای همگانی
زمانیکه یک جامعه به یک باور مشترک برسد و یا اکثریتی از آن جامعه باوری را قبول کند از یک باور همگانی میتوان صحبت کرد. باورهای همگانی موتور تحولات اجتماعی هستند و استفاده و یا سواستفاده از آن باورها میتواند جامعهای را بجلو ببرد و یا از تکامل خود باز دارد (حمایت بیبیسی و صدای امریکا و یا سایتهای وابسته به سازمان امنیت جمهوریاسلامی، از اصلاحطلبان جمهوریاسلامی برای ترویج این باور میباشد که جمهوریاسلامی توان ادامه حیاتش را داراست). اکثر مواقع باورهای گروهی هستند که به یک باور همگانی تبدیل میشوند. در جوامع گثرتگرا باورهای همگانی اثر مثبتی از خود در جامعه گذاشتهاند. انقلاباسلامی اما بر پایه باور مذهبی بثمر رسید. سواستفاده از باورهای دینی و اعتماد کورکوانه سازمانهای سیاسی به آخوندها ( روحانیان سابق ) باعث جذب جامعه به این باور شد که انقلاباسلامی لازمه تحول در جامعه است در حالیکه جامعه ایرانی در حال تحولی اجتماعی میبود.
علت رجوع دوباره ایرانیان به باورهای فردی خود و عدم اعتماد به باورهای گروهی باعث بوجود نیامدن باورهای همگانیست. جمهوریاسلامی نمیخواهد که مردم به همدیگر اعتماد کنند و به همین دلیل برای اختلافاندازی در اپوزیسیون فعالیت زیادی میکند. بوجود آوردن واژههای «اسلام رحمانی» و یا «کرامت انسانی» برای به بیراهه کشاندن و ترویج حمایت از جمهوریاسلامی میباشد. این واژهها بیشتر برای سرپوشش گذاشتن به جنایات سیوسه ساله گذشته جمهوریاسلامی از طریق اصلاحطلبان جمهوریاسلامی ترویج میشوند.
روش دکارت
دکارت میگوید “هر زمانی برای شک کردن به باورهای فردی خوب است”. بایستی تمامی باورها را با اندیشیدن به آنان و تجربه و آگاهی بدست آمده مورد شک قرار داد. تجددطلبی تعریف دیگری از همین شیوه برخورد دکارت با باورهای فردیست. انسان میتواند با بازبیبی و بازشناشی باورهای خود را تغییر دهد. تغییر در باورهای شخصیست که میتواند اثر خود را در باورهای گروهی و باورهای همگانی نمایان کند.
تا زمانی که نتوانیم باورهای خود را مورد سنجش عدالتمندانه فردی قرار دهیم نخواهیم توانست باورهای گروهی و همگانی را چالش دهیم. پا فشاری به باورهای متضاد فردی است که اپوزیسون جمهویاسلامی را بالاتکلیف در مقابل باورهای اسلامی خاموش نگه داشته است. هنوز هم کسانی میخواهند باورهای فردی را یک شب به باورهای همگانی تبدیل کنند.
در یک کشوری مانند ایران باورهای فردی و گروهی زیادی وجود دارد که فقط بعلت نداشتن انعطافپذیری در باورها خود دیکتاتورهای فردی و گروهی را بوجود آورده است.
حتی شکل نظام آینده کشور را میتوان و بایستی هر چندگاه زیر سوالات خردمندانه برد. اپوزیسیون دموکراسیخواه ایران در طیف مشروطهخواه و جمهوریخواه کم نیستند ولی هر دو گروه با باورمندی مستندانه فردی و گروهی به ۹۸% باور همگانی پشت پا میزنند. مشکل ایرانیان فقط عدم اعتماد، قدرتطلبی، و خودپرستی و نداشتن همبستگی نیست بلکه نداشتن برنامهای جامع برای آینده است. در چند سال گذشته انگیزه گذر از جمهوریاسلامی انگیزهای همگانی شده است که بازتابی از عملکرد اسلامگرایان در ایران میباشد. این باور همگانی را هنوز گروههای که استقلال فکری و مالی ندارند مانند طرفداران فدرالیسم فرمایشی در ایران و یا اصلاحطلبان جمهوریاسلامی نتوانستهاند درک کنند. میتوان و باید از جمهوریاسلامی گذر کنیم. میتوان از انگیزهای که باورمندی همگانی پیدا کرده است با اتکا به اصول دموکراسی و احترام به حقوق بشر استفاده مطلوب را برای همگان کرد. میتوان و باید در باورهای خود تجدید نظر کلی کرد.
زمانیکه باورهای گران خود را ارزانتر و انعطافپذیزتر ارایه دهیم زمان همبستگی ملی برای ساختن یک جامعه مدنی آغاز میشود و تا فرا رسیدن آن روز جمهوریاسلامی پایدار خواهد ماند. این مهم اکنون در دست اپوزیسیون دموکراسیخواه میباشد که زمان گذر از جمهوریاسلامی را تعیین کند و یا به جمهوریاسلامی لبیکی دوباره گوید..