پاسخ به پرسشی که اگر مطرح نمی‌شد بهتر می‌بود

  نتیجه این است که کشور ما «ایران» یکی از بی‌دفاع‌ترین کشورهای جهان شده است! علت به وجود آمدن این موقعیت بحرانی ضدیت اسلام‌گرایان با هویت ایرانی تک‌تک ما ایرانیان هست. ایران کشوری تصرف‌شده به دست اسلام‌گرایان است که دولتی ملی ندارد و سیاست‌های که انقلابیون انقلاب اسلامی تاکنون به اجرا گذاشته‌اند تمامی ضد ایرانی و ضد منافع ملی کشورمان بوده. از انقلاب فرهنگی گرفته تا به اسارت کشیدن زنان ایران به زیر حجاب اسلامی، از بین بردن ارتش ایران و حمایت از تروریست‌های اسلامی در جنوب لبنان (حزب‌الله) و حماس در جنوب اسرائیل، از بین بردن ساختارهای اداری و آموزشی، گسترش فقر در جامعه، ضدیت با طبقه متوسط، دزدی‌های میلیاردی علمای عالم، دشمن‌تراشی بیهوده در منطقه خلیج‌فارس، همگی نشان از تصرف کشورمان به دست بیگانگانی دارد که ارزشی برای تمامیت ارضی و ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ایران قائل نیستند.
اگر زمانی دکتر داریوش همایون برای دفاع از کشورش «ایران» و گوشزد به سیاستمداران امریکا و جلوگیری از بمباران بیش از پنج هزار نقطه استراتژیکی به‌وسیله نیروی هوایی امریکا، جمله معرف خود را بیان کرد «در صورت حمله به ایران یا تجزیه کشور موقتاً در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهم گرفت» و به‌حق می‌توان گفت که جمله او اثرگذار بر سیاستمداران و تحلیل‌گران سیاسی امریکا آن زمان هم شد، ولی امروز و با شرایط امروزی ما مطابقت نمی‌کند. امروز تمامیت ارضی ایران درخطر نیست که بخواهیم در کنار جمهوری اسلامی قرار بگیریم. برای اینکه تمامیت ارضی کشورمان بار دیگر موردحمله و در معرض خطر قرار نگیرد باید که جمهوری اسلامی را هر چه زودتر سرنگون کنیم. این تنها راه خردگرایانه برای تمامی ایران‌دوستان و بازگشت امنیت و رفاه اجتماعی به ایران می‌باشد.

پاسخ به پرسش‌ها در سیاست در هر برهه زمانی، بستگی به دستاوردها و تجربه‌های به‌دست‌آمده، متفاوت هستند. گذشت زمان در روابط اجتماعی و خواست‌های یک جامعه تأثیر می‌گذارد، از این ‌روی برای پاسخ دادن به هر پرسشی در مرحله اول باید مقیاس‌های که لازمه پاسخ دادن به پرسشی هستند و در طول زمان متغیر می‌شوند، بررسی دوباره‌ای کرد و نتیجه آن را در پاسخ به پرسش گنجانید.

هم‌وطنی نگران به آینده کشور پرسش زیر را مطرح و درخواست کرده به او پاسخی بدهم. پرسشی که زیرکانه و درعین‌حال هوشمندانه مطرح‌شده تا زاویه دید پاسخ‌دهنده را به زیر ذره‌بین خردِ فردی ایرانیان بکشاند! گاهی اوقات پاسخ به پرسشی واقعیت‌های را که زیر غبار زمانه پنهان‌شده‌اند، فاش می‌کند و نمی‌توان از نتیجه پاسخ، خرسند بود. این پرسش هم از همان گروه پرسش‌ها هست ولی بی‌پاسخ گذاشتن آن در این گذرگاه زمانی روا نیست. بااینکه می‌دانم به زیر شلاق‌های انتقادی کسان خواهم رفت، ولی سعی بر این خواهم داشت که پاسخی درخور از دیدگاه یک مشروطه‌خواه لیبرال دموکرات به پرسشگر ارائه دهم.

پرسش مطرح‌شده

«آقا، ما چند روزی است یک پرسش اساسی روح و روان ما را می‌خورد و می‌تراشد. گفتیم با شما در میان بگذاریم بلکه بتوانیم پاسخی برای آن پیدا کنیم.
پرسش ما این است: آمدیم فردا پس‌فردا این گروه آدم‌خواران اسلامی داعش با همکاری عربستان و قطر و سایر اهریمنان بی‌نام‌ونشان به ایران سرازیر شدند. تکلیف ملت ما چیست؟ باید دوباره بروند زیر علم و بیرق آقای عظما و اذناب آدم‌خوارش و تحت نام دفاع از میهن اسلامی جان خودشان را فدا کنند؟ آیا می‌توان با بسیج نیروها، فارغ از هرگونه وابستگی به‌نظام پلید آخوندی و با به راه انداختن جنگ‌های چریکی به پیکار اهریمنان داعش رفت؟ آیا می‌توان با بهره‌گیری از بدنه ارتش فعلی به مصاف تجاوزگران رفت؟ شما چه پیشنهادی دارید؟»

***

نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی در حال حاضر با داشتن چندین نیروی مسلح (ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج و نیروی انتظامی) تنها دولتی در جهان هست که دارای چندین نیروی مسلح موازی می‌باشد. این موازی‌سازی نیروهای مسلح از وحشت و عدم اعتمادی به وجود آمده که جمهوری اسلامی از مردم ایران در دل خود دارد. جمهوری اسلامی هیچ‌گاه نخواهد توانست تنها به یک نیروی مسلح اعتماد داشته باشد، از همین جهت هست که نیروهای مسلح موازی را به وجود آورده‌اند که در روز مبادا بتواند از آنان برای خنثی کردن دیگری استفاده‌جویند.

ارتش جمهوری اسلامی را می‌توان بازمانده‌ای ناچیز از ارتش شاهنشاهی ایران نامید که بعد از کشتار سران ارتش به پشتیبانی نیروی‌های چپ افراطی و وفادار به شوروی سابق در اوایل انقلاب اسلامی، کارآمدی خود را از دست داده. در طول جنگ فرسایشی ایران و عراق، ارتش ایران تنها به پشتوانه سلاح‌های پیشرفته‌ای که محمدرضا شاه از امریکا و روسیه (ادوات نیروی هوایی از امریکا و سلاح‌های نیروی زمینی بیشتر از شوروی سابق) خریداری کرده بود، در همان اوایل جنگ نیروی هوایی عراق را از بین ببرد و مانع پیشروی نیروی زمینی عراق در خاک ایران شد. جنگ ایران و عراق بعد از بازپس‌گیری خرمشهر ازنظر نظامی به پایان رسیده بود ولی به علت سوءاستفاده از روحیه ملی‌گرایی ایرانیان و کشتار جوانانی که در دوره محمدرضا شاه پرورش داده‌شده بودند، به همراه به اسارت کشیدن خانواده‌های کشته‌شدگان و وابستگی بیشتر مردم داغ‌دیده به جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد و به آن لقب نعمت الهی داده شد! بعد از پایان جنگ ایران و عراق، جمهوری اسلامی برای بازسازی ارتش رغبتی از خود نشان نداد و آسوده‌خاطر از اینکه دیگر ارتش ایران خطری برای موجودیت ولایت‌فقیه نیست از نوسازی آن خودداری کرد. ارتش جمهوری اسلامی با داشتن سلاح‌های فرسوده شده و بازمانده از دوران محمدرضا شاه حتی توانایی تولید و یا خرید لوازم‌یدکی لازم را با اجرای سیاست‌های ضد ایرانی سران جمهوری اسلامی ازدست‌داده. ارتش جمهوری اسلامی یکی از ارتش‌های در جهان هست که بیشتر نامی از آن باقی‌مانده. تعداد نفرات و سلاح‌های نیروهای زمینی، هوایی و دریایی را می‌توان در دانشنامه آزاد به انگلیسی و آلمانی و نه به فارسی پیدا کرد (دانشنامه آزاد تنها کمکی برای به مقیاس گذاشتن بر قدرت نسبی نیروهای مسلح ارائه می‌کند، که از واقعیت هم زیاد به دور نیست). در برآوردی ساده و غیرنظامی می‌توان دریافت که ارتش جمهوری اسلامی ارتشی بی‌خطر در مقابل دیگر ارتش‌های منطقه خلیج‌فارس هست که حتی تاکنون یک مانور نظامی بدون تلفات انسانی را نتوانسته است به اجرا بگذارد.

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان‌گونه که از نامش می‌توان درک کرد، تنها برای پاسداری از انقلاب اسلامی به وجود آمده و برای تمامیت ارضی کشور اعتبار و ارزشی قائل نیست و از نام «ایران» کینه‌ای به دل دارد وگرنه این سپاه را « سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» نام‌گذاری می‌کردند. این نیروی نظامی در اوایل اعلام موجودیتش، از حمایت چپ‌های تروریست آن زمان برخوردار بود تا آنجا که چریک‌های فدایی رسماً اعلام کرد که «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به سلاح سنگین مجهز کنید». سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیشتر از ارتش جمهوری اسلامی مورد لطف و عنایت اسلام‌گرایان قرارگرفته. ولی با ورود این سپاه به عرصه اقتصادی و بازار کشور بیشتر به یک مافیای اقتصادی تبدیل‌شده است. البته این سیاست برای رونق بخشیدن به صنایع موشک‌سازی (از کُره شمالی و آلمان) و تولید بمب اتمی (از روسیه و آلمان) و بمب‌های شیمیایی (از آلمان) مورداجرا درآمد که به قاچاقچی‌گری و ثروت‌اندوزی سران سپاه منجبر شد. نیروی نظامی این سپاه تنها در جنگ‌های چریکی و پارتیزانی توانایی شرکت کردن دارد و در جنگ‌های منظم و فرسایشی توانایی مقابله با دشمنان ایران را دارا نیست. سران این سپاه در حال حاضر بیشتر به ثروت‌های اندوخته شده خود می‌پردازند تا دفاع از اسلام‌گرایان و انقلابیونی که چهره واقعی خود را عیان کرده‌اند.

بسیج و نیروی انتظامی برای سرکوب مردم به‌تمامی سلاح‌ها و ابزارهای سرکوب مُدرن که در چین، روسیه و اروپا تولید می‌شوند مجهز شده‌اند. این نیروها توانایی شرکت در هیچ جنگی را ندارند و تنها آزموده آنان سرکوبگری هست. این نیروهای مسلح بیشتر به نیروهای ضد شورش تبدیل‌شده‌اند که با دریافت هزینه‌های نقدی در محدوده زمانی مشخص به سرکوب مردم مشغول می‌شوند. بسیج ولی ابزاری برای تظاهرات و سیاست‌های نابخردانه دولتی و غیر دیپلمات هم شده. حمله به سفارت انگلستان را می‌توان یکی از این استفاده‌های ابزاری از بسیج برشمرد.

نیروهای نظامی بیگانگان

نیروهای نظامی عربستان سعودی بااینکه در حال حاضر بعد از اسرائیل به مدرن‌ترین ادوات نظامی مجهز شده، و نیروی هوایی آن کشور با داشتن پیشرفته‌ترین هواپیماهای جنگی ساخت امریکا توانایی دفاع از کشورشان را دارا شده است، ولی سعودی‌ها هنوز نمی‌توانند کارکنان فنی و خلبان‌های ماهری را پرورش دهند. نیروی زمینی عربستان سعودی دارای تانک‌های مدرن آلمانی و نیروی دریایی آن کشور به ناوچه‌های ساخت امریکا مجهز شده است. ولی داشتن ادوات نظامی بدون افسران دلسوز و جان‌برکف هیچ دردی را دعوا نمی‌کند. نه اینکه بخواهم نیروی نظامی عربستان سعودی را پست‌تر ازآنچه هستند برآورد کنم، بلکه برای هر ارتشی چندین فاکتور مختلف وجود دارد که بدون وجود آن‌ها هیچ ارتشی توان نظامی درازمدت را نخواهد داشت. سعودی‌ها پشتوانه مالی زیادی اندوخته‌اند ولی توانایی درگیری مستقیم با کشور دیگری را در خود نمی‌بینند. در ثانی حکومت عربستان سعودی خردمندانه به عاقبت یک درگیری نظامی در منطقه می‌نگرد. عربستان سعودی گفتاورد : «مرگ خوب است ولی برای همسایه» را به‌خوبی دریافته و نمی‌خواهد مستقیم در یک جنگ منطقه‌ای شرکت کند. ادوات نظامی بی‌شماری که عربستان سعودی در کویرهای خود ذخیره کرده و خاک می‌خورند تنها برای نشان دادن قدرت ضربتی آن کشور است وگرنه پادشاه عربستان عاقل‌تر از آن است که خود را درگیر جنگی خانمان‌سوز بکند.
قطر هم تنها پشتوانه مالی خوبی دارد ولی قطر نه جمعیتی و نه وسعت جغرافیایی آن‌چنانی دارا هست که بتوان درباره ارتش آن کشور برآوردی داشته باشیم و نه قدرت نظامی که بتوان درباره آن نوشت!

حال که موقعیت نیروهای نظامی ایران و شیخ‌نشینان حومه خلیج‌فارس را برآوردی کردیم، می‌توانم به پرسش‌های مطرح‌شده بپردازم.

تکلیف ملت ما چیست؟

تکلیف هر ملتی مشخص است، دفاع از ارزش‌های ملی و تمامیت ارضی کشور خود. ولی در ایران کنونی، ما حتی نمی‌توانیم از ارزش‌های ملی خود دفاع کنیم، چه برسد به دفاع از تمامیت ارضی کشورمان! قدرت و توانایی دفاع از کشورمان، از ما ایرانیان توسط جمهوری اسلامی سلب شده است. برای رسیدن به وظیفه ملی باید محوریت اندیشه‌های خود را به آزادسازی کشورمان «ایران» از دست اسلام‌گرایان متمرکز کنیم. تکلیف دیگری ملت ایران در حال حاضر نمی‌تواند داشته باشد.

باید دوباره بروند زیر علم و بیرق آقای عظما و اذناب آدم‌خوارش و تحت نام دفاع از میهن اسلامی جان خودشان را فدا کنند؟

نه، هیچ ایرانی نباید جان خود را برای استحکام بخشیدن به موجودیت جمهوری اسلامی از دست بدهد. بهتر همان‌که آقازادگانی که در غرب به دانشجویان مادام‌العمر و اصلاح‌طلبانی که به لابی‌گران جمهوری اسلامی در غرب تبدیل‌شده‌اند، برای نگهداری ثروت‌های بادآورده خود به میدان‌های جنگی سرازیر شوند. جمهوری اسلامی خیلی سریع خطر فرقه سُنی داعش را فهمید و به‌یک‌باره با امریکا که خامنه‌ای آن را «دشمن» می‌نامد بر سر میز مذاکره نشست. همکاری نظامی جمهوری اسلامی و امریکا برای از بین بردن فرقه داعش برای ما کافی‌ست! همین‌که مذاکرات جمهوری اسلامی و امریکا که سالیان دراز در توالت‌ها هتل‌ها انجام می‌شد (محلی مقدس برای اسلام‌گرایان) به‌یکبار پشت میزهای دیپلمات‌ها برگشته، نشان می‌دهد که دودوزه‌بازی‌های امریکا و جمهوری اسلامی دیگر جایگاهی در سیاست روز ندارند و دشمنی که خامنه‌ای از زبانش نمی‌افتاد همان مترسک کاذب همیشگی او برای ترساندن ملت ایران بوده و هست. با این تفاصیل نباید نگرانی از رخنه فرقه داعش به ایران داشته باشیم.
نگرانی واقعی زمانی به وجود خواهد آمد که فرقه داعش حاکمیت در عراق را به دست آورد تا آن زمان نباید از گروه تروریستی که پایگاهی در هیچ کشوری ندارد وحشتی به دل راه داد. جنگ مذهبی مابین شیعه و سُنی در عراق تهدیدکننده تمامیت ارضی ایران در حال حاضر نیست.

«میهن اسلامی» وجود خارجی ندارد و هیچ اسلام‌گرایی خود را میهن‌دوست نمی‌خواند و اصولاً میهن برای اسلام‌گرایان واژه‌ای برای فریب دادن میهن‌دوستان هست. استفاده از این واژه ناهماهنگ تنها برای برانگیختن احساسات مهین دوستانه ایرانیان است. حتی واژه «ملی مذهبی» تناقضی در خود نهان دارد که در بحث این نوشته نیست. میهن مکانی است که تمامی افراد یک جامعه با اعتقادات بی‌شمار در آن در کنار هم زندگی می‌کنند. چسباندن اسلام به میهن با جهان‌بینی و انترناسیونالیسم اسلامی هم‌خوانی نمی‌تواند داشته باشد به همین جهت استفاده از این واژه را تنها می‌توان به کسانی واگذار کرد که نه میهن را می‌شناسند و نه اسلام را.

آیا می‌توان با بسیج نیروها، فارغ از هرگونه وابستگی به‌نظام پلید آخوندی و با به راه انداختن جنگ‌های چریکی به پیکار اهریمنان داعش رفت؟

نه نمی‌توانیم و نباید هم خود را به جنگ‌های چریکی مشغول کنیم، زیرا زمانی که خونریزی شروع شود، پاک‌ترین روان‌ها هم خون‌ریز خواهند شد. مبارزه مسالمت‌آمیز و دوری از خشونت یکی از خواست‌های مردم و ما (حزب مشروطه ایران) در جنبش سبز بود و هست. پرداختن به جنگ‌های چریکی و درگیری‌های مسلحانه بهانه‌ای برای جمهوری اسلامی خواهد شد که به سرکوب آزادی‌خواهان در ایران و کشتار مخالفان خود به‌راحتی همانند دهه شصت مشغول شود. خونریزی و مظلوم‌نمایی از خصلت‌های اسلام‌گرایان هست و دوری از آنان بهترین نتیجه را خواهد بخشید.

آیا می‌توان با بهره‌گیری از بدنه ارتش فعلی به مصاف تجاوزگران رفت؟

تنها راه و عقلانی‌ترین راه برای مقابله با بیگانگان ارتش فعلی ایران هست، زیرا زیرساخت‌ها و تاکتیک‌های جنگی را بهتر از هر نیروی مسلحی در جمهوری اسلامی دارا هست. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای نیروهای انسانی خود ارزشی قائل نیست و همانند جنگ ایران و عراق برای فرستادن جوانان به کشتارگاه‌های جنگ ابایی به خود راه نخواهند داد. در ارتش ولی هر سرباز ارزش خود را داراست و برای حفظ هر سربازی درجه‌داران و افسران ارتش به تاکتیک‌ها نظامی رجوع می‌کنند تا تلفات انسانی به حداقل برسند.

شما چه پیشنهادی دارید؟

تنها پیشنهاد من سرنگونی هر چه زودتر جمهوری اسلامی بیگانه با ایران است. «به عقیده ما سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نخستین مرحله پیکار است. مرحله دوم که به همان اندازه اهمیت دارد ساختن یک جامعه نوین ایرانی است که تنها با مشارکت همه مردم و گرایش‌های گوناگون میسر خواهد بود. بدین منظور می‌کوشیم از همان نخستین گام در پی برداشتن موانع سیاسی و عاطفی که ایرانیان را از هم جدا کرده است باشیم. ایرانیان به‌عنوان وارثان تاریخ و فرهنگ مشترک و پرافتخار به هم نزدیک‌تر از آن‌اند که با برچسب‌های ساختگی و بی‌اهمیت بتوان از هم جدایشان کرد. مـا همه گروه‌ها و گرایش‌ها را فرامی‌خوانیم که در فروریختن دیوارهای ترس و بدگمانی که یگانگی و بهروزی ملت ما را تهدید می‌کند همکاری کنند.» (منشور حزب مشروطه ایران)

نتیجه‌گیری

نتیجه این است که کشور ما «ایران» یکی از بی‌دفاع‌ترین کشورهای جهان شده است! علت به وجود آمدن این موقعیت بحرانی ضدیت اسلام‌گرایان با هویت ایرانی تک‌تک ما ایرانیان هست. ایران کشوری تصرف‌شده به دست اسلام‌گرایان است که دولتی ملی ندارد و سیاست‌های که انقلابیون انقلاب اسلامی تاکنون به اجرا گذاشته‌اند تمامی ضد ایرانی و ضد منافع ملی کشورمان بوده. از انقلاب فرهنگی گرفته تا به اسارت کشیدن زنان ایران به زیر حجاب اسلامی، از بین بردن ارتش ایران و حمایت از تروریست‌های اسلامی در جنوب لبنان (حزب‌الله) و حماس در جنوب اسرائیل، از بین بردن ساختارهای اداری و آموزشی، گسترش فقر در جامعه، ضدیت با طبقه متوسط، دزدی‌های میلیاردی علمای عالم، دشمن‌تراشی بیهوده در منطقه خلیج‌فارس، همگی نشان از تصرف کشورمان به دست بیگانگانی دارد که ارزشی برای تمامیت ارضی و ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی ایران قائل نیستند.

اگر زمانی دکتر داریوش همایون برای دفاع از کشورش «ایران» و گوشزد به سیاستمداران امریکا و جلوگیری از بمباران بیش از پنج هزار نقطه استراتژیکی به‌وسیله نیروی هوایی امریکا، جمله معرف خود را بیان کرد «در صورت حمله به ایران یا تجزیه کشور موقتاً در کنار جمهوری اسلامی قرار خواهم گرفت» و به‌حق می‌توان گفت که جمله او اثرگذار بر سیاستمداران و تحلیل‌گران سیاسی امریکا آن زمان هم شد، ولی امروز و با شرایط امروزی ما مطابقت نمی‌کند. امروز تمامیت ارضی ایران درخطر نیست که بخواهیم در کنار جمهوری اسلامی قرار بگیریم. برای اینکه تمامیت ارضی کشورمان بار دیگر موردحمله و در معرض خطر قرار نگیرد باید که جمهوری اسلامی را هر چه زودتر سرنگون کنیم. این تنها راه خردگرایانه برای تمامی ایران‌دوستان و بازگشت امنیت و رفاه اجتماعی به ایران می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید