نگاه به درون

در دهمین کُنگره حزب که برابر شده بود با بیستمین سالگرد تأسیس حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) فرصتی پیش آمد برای برآوردی از کوشش‌های حزبی و مبارزه با دیکتاتوری‌های هم روزگارمان. در سُنت احزاب ایرانی از صدر مشروطه تاکنون، حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) از احزابی بوده که توانسته است با رواداری و احترام به دگراندیشان خود و هم‌چنین با داشتن ساختار اداری دموکراتیک، جایگاهی مستحکم بین ایرانیان به دست آورد. خودستایی نیست اگر بر بال باورهای خود بتوان لحظه‌ای به دست‌آوردهای خویش نگاهی دوباره انداخت. برای ما مشروطه خواهان که همیشه به آینده‌نگری پرداخته‌ایم بسیار ناگوار و ناپسند است، اگر در کُنگره‌های حزب نیز به آینده نپردازیم. ولی از آنجایی که هر حزب سیاسی می‌بایستی هرچند یک ‌بار در برنامه‌های سیاسی خود بازنگری کند، چاره‌ای ‌جز نگاه دوباره به درون حزب برای فردایمان، نداریم. نگاهی ژرف به ساختار درونی حزب خواست اکثریت اعضای حزب بود، به همین جهت در اساسنامه حزب ویرایشی تجددطلبانه به عمل آمد. منشور حزب نیز با اضافه شدن برنامه اقتصادی به سیر تکاملی خود ادامه داد. آنکه بود و نبود، دیده خود را به روزنه امید فردای ایران دوخته است.

در دهمین کُنگره حزب که برابر شده بود با بیستمین سالگرد تأسیس حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) فرصتی پیش آمد برای برآوردی از کوشش‌های حزبی و مبارزه با دیکتاتوری‌های هم روزگارمان. در سُنت احزاب ایرانی از صدر مشروطه تاکنون، حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) از احزابی بوده که توانسته است با رواداری و احترام به دگراندیشان خود و هم‌چنین با داشتن ساختار اداری دموکراتیک، جایگاهی مستحکم بین ایرانیان به دست آورد. خودستایی نیست اگر بر بال باورهای خود بتوان لحظه‌ای به دست‌آوردهای خویش نگاهی دوباره انداخت. برای ما مشروطه خواهان که همیشه به آینده‌نگری پرداخته‌ایم بسیار ناگوار و ناپسند است، اگر در کُنگره‌های حزب نیز به آینده نپردازیم. ولی از آنجایی که هر حزب سیاسی می‌بایستی هرچند یک ‌بار در برنامه‌های سیاسی خود بازنگری کند، چاره‌ای ‌جز نگاه دوباره به درون حزب برای فردایمان، نداریم. نگاهی ژرف به ساختار درونی حزب خواست اکثریت اعضای حزب بود، به همین جهت در اساسنامه حزب ویرایشی تجددطلبانه به عمل آمد. منشور حزب نیز با اضافه شدن برنامه اقتصادی به سیر تکاملی خود ادامه داد. آنکه بود و نبود، دیده خود را به روزنه امید فردای ایران دوخته است.

ما دگربار آماده ادامه مبارزه با جمهوری اسلامی شده‌ایم، برای ما مشروطه‌خواهان که بالاترین ارزش خود را «انسان و ایران»، و هدف خود را لیبرال دموکراسی، و شیوه خود را اتکا به قدرت مردم اعلام کرده‌ایم، «مشروطه پادشاهی» بهترین نظام ممکن برای آینده ایران است.

برخورد فراکسیون‌های مختلف درون‌حزب با فشارهایی که از بیرون حزب هدایت می‌شدند، نیروی زیادی را در درون حزب به هدر داد. فراکسیون‌های حزب که از خواست‌های خود کوتاه نمی‌آمدند، سبب گفتگوهای بیشتر درون حزبی شدند. ولی این فشارها همان گونه که به یک‌باره به حزب وارد آمد به یک‌باره نیز با ناکامی مخالفان حزب فروکش کرد و آرامشی بین فراکسیون‌های حزبی برقرار شد. کسانی که می‌خواستند حزب را یا مطیع خود کنند و یا حزب را براندازند، سردرگم در بی‌برنامگی خود شدند. آن‌ها دیگر نه آوایی دارند و نه فرصتی برای مطرح کردن‌ خود و بلندپروازی‌هایشان، و نه میدانی برای قدرت‌طلبی‌های کاذب! در این میانه، آزمون حزب سنگین‌تر از آن بود که می‌شد تصور کرد، ولی پایداری اعضای حزب بر اساس آموزش‌های زنده‌یاد «داریوش همایون» و رایزنی‌های کنونی شخصیتی مانند دکتر شاهین فاطمی (این فرد لیبرال دموکرات زاده‌شده) و دکتر خسرو اکمل (ایشان را می‌توان یک ایرانی وفادار به شاهزاده رضا پهلوی معرفی کرد) توانست، این کشمکش‌های درونی را که به تجربه‌ای مفید برای حزب و اعضای حزب تبدیل کنند.

نقش جدید شاهزاده در میدان نبرد سیاسی و خواست شورای مرکزی حزب در پاسداری از ایشان به‌عنوان نماد همبستگی ملی، کشمکشی درون‌حزبی به وجود آورده بود که تنها جمهوری اسلامی و مخالفان نظام پادشاهی را می‌توانست خوشحال کند. امید است در آینده‌ای نزدیک با حرکات سیاسی حزب، گفتگوها درباره نقش شاهزاده در ایران فردا مشخص‌تر شده و ایشان جایگاه شایسته خود را بین تمامی ایرانیان به دست آورند. شاهزاده رضا پهلوی فردیست از خود گذشته، که برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد از هیچ فعالیتی فروگذار نیست، حتی اگر به قیمت نام و جانش تمام شود. باوجود چنین شخصیت سیاسی چگونه می‌توان طرفدار پادشاهی پارلمانی که در کنار هر نظامی که سبب سربلندی ایران شود، نبود.

بسیاری از سامانه‌های اینترنتی طرفدار پادشاهی از کار باز مانده و کاربرانشان را با ناامیدی به حال خود رها کردند. شکست سیاسی سلطنت‌طلبان اما شکست مشروطه خواهان نیست، بلکه شکست افرادیست که می‌خواستند از آب گل‌آلوده شده، نه ماهی بلکه نهنگی را صید کنند! حزب اما به اصول خود پایدار ماند و این پایداری به اصول آن چیزی هست که در اپوزیسیون ایران نمی‌توان به این سادگی‌ها یافت. اکثر کسانی که خود را اپوزیسیون جمهوری اسلامی می‌نامند، هرچند گاه دیدگاه‌های خود را برای آینده ایران با سیاست‌های جهانی گره می‌زنند. عملکرد این افراد در درازمدت باعث بی‌تفاوتی و سرخوردگی از سیاست بین مردم شده است. در این رابطه حزب ما با توانائی‌های خود می‌تواند چهره اپوزیسیون جمهوری اسلامی را شفاف سازد. در آینده نیز افراد فرصت‌طلبی به اپوزیسیون وارد خواهند شد و بعد از سر و صدای فراوان دوباره خاموش خواهند شد. از این بابت حزب تجربه‌های فراوان به دست آورده و مردم چه در داخل و چه در خارج از کشور دیگر باورهای خود را به‌ سادگی به این افراد نخواهد فرخت.

از سوی دیگر، جمهوری‌خواهان نیز تا زمانی که نتوانند برای آینده ایران برنامه‌ای مشخص و پویا ارائه دهند، باید همچنان خود را با اندیشه مشروطه‌خواهان به مردم عرضه کنند. به همین جهت مشروطه خواهان در این بیست سال تلاش مدام، توانسته‌اند تکیه‌گاه خوبی برای سازمان‌ها و افرادی باشند که خود را جمهوری‌خواه معرفی می‌کنند. این خصلت جمهوری خواهان تاکنون بهترین شیوه برای ترویج مشروطه‌خواهی به‌وسیله آنان بوده است، زیرا کسانی که می‌خواهند با جمهوری خواهان آشنا شوند بایستی که در مرحله اول اندیشه مشروطه‌خواهی را بشناسند تا بتوانند از راه ضدیت با مشروطه‌خواهی خود را جمهوری‌خواه اعلام کنند! خوشبختانه حملاتی که از طرف جمهوری خواهان گوناگون به رایزن فقید حزب، دکتر داریوش همایون می‌شود، چنان تُهی از اندیشه است که می‌توان آن را فقط تبلیغی منفی علیه حزب جلوه داد.

در کنگره اخیر حزب، کنگره دهم، افرادی که سال‌ها عضو حزب بوده‌اند ولی فعالیت خود را به‌ مرور زمان کم کرده بودند، دوباره برای ادامه مبارزه به فعالان حزبی تبدیل شدند. این تجدید قوا برای حزب بهترین دستآورد کنگره دهم بود. فعال شدن دوباره مشروطه خواهانی که به هر دلیلی از فعالیت حزبی دست کشیده بودند، نشان از این دارد که حزب توانسته است دوباره تشکیلات خود را سازمان‌دهی کند. با بازنگری مدرن در «بنیاد‌نامه» یا «اساسنامه» سابق که زمان زیادی از کنگره را به خود اختصاص داد، اعضای حزب توانستند ساختار سازمانی خود را پویاتر از آنچه بود، با نگارشی زیبا، ماده به ماده به تصویب کنگره برسانند. دیگر برای هیچ عضوی جای گله‌مندی باقی نمانده است. هر عضوی که بیشتر فعالیت و مسئولیت‌پذیری را در خود پرورش دهد، بیشتر هم می‌تواند در سیاست‌گذاری‌های حزب تأثیرگذار باشد.

منشور حزب که تا کنون ما مشروطه خواهان را با برنامه‌های خود برای آینده کشور به دور خود جمع کرده است، چنان آینده‌نگر است که هنوز طراوت و تازگی خود را از دست نداده و نیاز به بازنگری خاصی نداشت، ولی تکاملی شایسته و آرام بخش را با استفاده از اقتصاددانان برجسته کشورمان که در کنگره شرکت کرده بودند در پیش گرفت. بعد از مقدمه و برنامه سیاسی، جای برنامه اقتصادی در منشور خالی بود که آن‌ هم به منشور حزب اضافه شد. درست در زمانی که اقتصاد کشور به ورشکستگی کامل رسیده و پاسخگوی نیازهای اکثریت مردم نیست و ایران در اسارت جمهوری اسلامی، به چنگ یک اقتصاد دولتی (سوسیالیستی، اسلامی، مافیایی) گرفتار شده. کمبود یک برنامه اقتصادی عملی و واقع بینانه در منشور حزب به شدت احساس می‌شد، این سیر تکاملی مهم در منشور را کُنگره با اکثریت آرا به تصویب رساند. منشور حزب، تنها منشوری است که توانسته به خواست‌های اکثریت مردم و هم چنین اقلیت‌های قومی و مذهبی ایران، پاسخی شفاف بدهد.

نگاه به آینده کشور در این کنگره کمی زیر فشار زمانی و پرداختن به خود، مانند کُنگره‌های گذشته نبود و نمی‌توانست هم باشد. با بحران‌هایی که در منطقه به وجود آمده و اثرات تحریم‌های اقتصادی بر جمهوری اسلامی که کم‌کم خود را نشان می‌دهد، حدس و گمان درباره آینده را بسیار دشوارتر از گذشته کرده. ولی همین ‌که دیگر جمهوری اسلامی نمی‌تواند مانند سابق منابع زیرزمینی کشور را برای بقای خود به باد فنا بدهد، ارمغانی است که جهانیان، به ویژه آمریکائیان با اشتباهات مکرر خود به ما ایرانیان ارزانی کرده‌اند!

نگاه به درون حزب بهترین آینده‌نگری ممکن برای حزبی می‌باشد که اکنون بعد از بیست سال هنوز موجودیت پویای خود را حفظ کرده و خویشتن را برای فراز و نشیب‌ها و گذرگاه‌های تاریخی حداقل بیست سال آینده آماده کرده، و هدف جمعی ایرانیان را در «بیشترین خوشبختی‌ها برای بیشترین مردمان» قرار داده است. ما حزبی برای اکنون و آینده ایران هستیم.

دیدگاهتان را بنویسید