گفتگوهای هفتگی (هقته چهارم تیر)

شکست جمهوری اسلامی در مذاکرات اتمی را می‌توان از سخنرانی خامنه‌ای بهتر فهمید. در کشوری که یک دکل نفتی دزدیده می‌شود و کسی مسئولیت قبول نمی‌کند، امکان این هم هست که یک روزی امام رضا دزدیده شود و یا استانی از کشور به‌صورت ناگهانی ناپدید شود و این دزدی‌ها به‌عنوان موهبت الهی تلقی کرد. این نوع کشورداری تاکنون سرمایه‌های ملی ایران را به باد فنا داده. سیاست جمهوری اسلامی تنها برای بقای مافیای خودی‌های شیعه بناشده، چه آنانی که در واشینگتن لابی‌گری می‌کنند و چه آنانی که در داخل کشور با جنایات هرروزه خود می‌افزایند. مذاکرات هسته‌ای نمونه‌ای از بی‌خردی آخوندها در کشورداری و آینده‌نگری بود و بازنشان دهنده این‌که آنچه برای آخوندها مهم نیست «ایران و ایرانی» است، زیرا از زمانی که خامنه‌ای در مسند قدرت قرارگرفته نه ملت ایران حق تصمیم‌گیری داشته‌اند و نه خامنه‌ای قدمی برای ملت ایران برداشته است.

دانیال خنده‌رو: کوچه على چپ براى ما ایرانیان مکان ناآشنایی نیست. گاهى خود را از روى رندى به این کوچه می‌زنیم و گاهى براى تسکین درد. رقص و شادى خیابانى در کوچه على چپ پس از توافق هسته‌ای براى من که با محدودیت‌های فرهنگى کشورم آشنا بوده و می‌دانم پای‌کوبی حتى گذرا براى روح افسرده جوانان از انرژى هسته‌ای نیز حقى به‌مراتب مسلم‌تر است؛ اما انتظار بهبود وضع اقتصادى به طرفه‌العینی، خواب بیهوده و خودفریبی است. شالوده اقتصادى رژیم اسلامى درآمیخته با فساد و آقازاده پرورى است. لغو تحریم‌های اقتصادى، با تمام اماواگرهای پیش روى خود، کمک چندانى به گردش چرخ زندگى خانوار ایرانى نخواهد کرد زیرا اقتصاد آزاد واژه‌ای گمشده در فرهنگ سپاه پاسداران است. دلیل اینکه در ابتداى سخنانم از زدن به کوچه على چپ نام بردم این است که یکى از نمایندگان پارلمان اروپا در جلسه‌ای به من گفت “از اینکه می‌بینم دیپلماسى جواب داد و مردم ایران در کوچه و خیابان به شادى می‌پردازند خوشحالم، حال می‌بایست منتظر بهبود وضع اقتصادى بود”. به ایشان جواب دادم؛ از اینکه سایه جنگ از کشورم دور شده، من هم خوشحالم؛ اما در رابطه با شادى خیابانى و گشایش اقتصادى باید خدمت شما عرض کنم که شناخت کافى از ایران ندارید. شما بدون اینکه پلیس کشورتان با باطوم نوازشتان دهد یا مجبور به پرداخت جریمه و رفتن به زندان باشید بدون هیچ محدودیتى می‌توانید در خیابان با دلدار خود عشق‌بازی کنید و برقصید. در ایران می‌بایست منتظر یک شکست با طعم توافق باشید تا دست در دست دلدار بودن خلاف شریعت و موجبات زلزله نباشد! از اینکه یک لیبرال به‌مانند شما از یک اقتصاد دولتى (مافیایى) انتظار بهبود در شرایط رفع تحریم‌ها را داراست، در تعجبم.

افشار مختاری: پس از پایان گفتگوهای پنج کشور شورای امنیت و آلمان با جمهوری اسلامی و رسیدن به متن یک پیمان، مردم در خیابان‌های ایران هم سهم فراموش‌شده خود را که جوهرش مانند تنگنای اقتصادی رژیم اسلامی نبود با پای‌کوبی و شادی فریاد می‌زدند. توافق بعدی ما حقوق شهروندی ما در شهرهای ایران شنیده می‌شد، خواستی که آن‌چنان بنیادی است که حسن روحانی با دست‌آویز نمودن آن، روی خوش رأی‌دهندگان داشت و علی خامنه‌ای هم یاری رساند تا پیروز نمایش، بد یا بدتر شود.
بیشتر از دو سال گذشته و بهانه برنامه اتمی رژیم آخوندی زمانی گره‌گشا برای رییس حکومت یازدهم بود تا دلیری‌اش در آنچه نوید داده بود سنجش نشود. اگرچه بیشتر آن‌ها که صندوق‌ها را پر نموده‌اند، تنها وجود صندوق را مردم‌سالاری می‌پندارند و اصول‌گرا و اصلاح‌طلب هم همه توان خود را هزینه می‌کنند تا تنها بودن صندوق رأی‌گیری را نشان از آزادی برشمارند تا پی گیری خواسته‌ها و دست‌یابی به نویدها از برآمده صندوق نظام به فراموشی سپرده شود.
اگر سران جمهوری اسلامی با ۵+۱ به متنی که در آینده نام پیمان را خواهد گرفت دست یافتند از جایگاه یک کشور قدرتمند نبود بلکه از رژیمی خبر می‌داد که ناکارآمدی، ویرانی اقتصادی و تحریم‌ها کیان رژیم را به خطر انداخته و راه غارت را بسته بود و تنها راه گریز از این تنگنا نشستن بر سر میزی بود که نشان داد صدها میلیارد دلار از دارایی ایران چگونه به هدررفته و زور تنها راه‌کار رویاروی به ولی‌فقیه درمانده است. به همین سبب برای رسیدن به حقوق شهروندی، فراگیر نمودن باوری که بنیاد آن نیرومند نمودن جامعه مدنی است و افزودن به شمار شهروندانی است که رسیدن به آنچه فرد در دنیای امروزی سزاوار آن است را شایسته هر ایرانی بداند. افزایش شمار شهروندان آگاه نیروی چانه‌زنی را افزایش خواهد و جایی برای نویدهایی که نظامی اسلامی ساختاری برای انجامش با دشواری روبروست نمی‌ماند. برای توافق بعدی مانند همیشه رژیم اسلامی، نیرو و زور گره حقوق شهروندی را بازخواهد نمود. قوانین ولی‌فقیهی جای برای بزرگداشت فرد ایرانی ندارد.

بهمن زاهدی: شکست جمهوری اسلامی در مذاکرات اتمی را می‌توان از سخنرانی خامنه‌ای بهتر فهمید. در کشوری که یک دکل نفتی دزدیده می‌شود و کسی مسئولیت قبول نمی‌کند، امکان این هم هست که یک روزی امام رضا دزدیده شود و یا استانی از کشور به‌صورت ناگهانی ناپدید شود و این دزدی‌ها به‌عنوان موهبت الهی تلقی کرد. این نوع کشورداری تاکنون سرمایه‌های ملی ایران را به باد فنا داده. سیاست جمهوری اسلامی تنها برای بقای مافیای خودی‌های شیعه بناشده، چه آنانی که در واشینگتن لابی‌گری می‌کنند و چه آنانی که در داخل کشور با جنایات هرروزه خود می‌افزایند. مذاکرات هسته‌ای نمونه‌ای از بی‌خردی آخوندها در کشورداری و آینده‌نگری بود و بازنشان دهنده این‌که آنچه برای آخوندها مهم نیست «ایران و ایرانی» است، زیرا از زمانی که خامنه‌ای در مسند قدرت قرارگرفته نه ملت ایران حق تصمیم‌گیری داشته‌اند و نه خامنه‌ای قدمی برای ملت ایران برداشته است.

دانیال خنده‌رو: توافق هسته‌ای با اماواگرهای پیش روى خود و جزییات پوشیده مفاد آن‌که کلید اصلى هستند، زمان بلندترى را براى نقد می‌طلبد اما با نگاهى گذرا به چند ماده منتشرشده نشانى از خط قرمزهاى هسته‌ای نظام را در آن نمی‌توان یافت. درحالی‌که وزیر امور خارجه حکومت اسلامى در کنفرانس خبرى به خبرنگاران تأکید کرد که ترجمه متن خوانده‌شده توسط فدریکا موگرینى را بدون تغییر خواهد خواند، حسن روحانی پس از سخنان باراک اوباما قصه‌ای تخیلى را به خورد مردم داخل کشور داد. از بلندگوهای نماز جمعه بازنده را به‌جای برنده معرفی کردند. ساکنان کوچه علی چپ نیز در انتظار بهبود وضع اقتصادی نشسته‌اند، گویا اقتصاد به‌مانند کیکی است که رفع تحریم بیکینگ‌پودر آن است و باعث پف کردن (گشایش اقتصادی) خواهد شد. صنعت نفت بزرگ‌ترین و پربازده‌ترین منبع درآمد حال حاضر ایران است که نیازمند سرمایه‌گذاری‌های فراوانی است. نفت و پتروشیمی، دکان نانوایی نیست که مشتریان اروپایی صف بکشند و طلب پخت با آرد غیردولتی کنند، برای سرمایه‌گذاری در صنعت عقب‌مانده نفت نیاز به مراحل بسیاری است که امضای قرارداد با کمپانی‌های فرانسوی یا روس و آمریکایی برای گسترش میدان نفتی، تعریف پروژه، اعلام مناقصه، اعلام نام برنده مناقصه، تجهیز کارگاه و خیلی مراحل دیگر یکی پس از دیگری باید به وقوع بپیوندد. علاوه بر تمام این مراحل که زمانی نزدیک به سه سال را دست‌کم نیازمند است، در قدم نخست توافق‌نامه می‌بایست به تأیید کنگره آمریکا و مجلس شورای اسلامی برسد که زمانی در حدود دو ماه به پف کردن کیک اقتصادی اسلامی خواهد افزود. تا آن زمان دوران نخست ریاست جمهوری حسن روحانی به پایان آمده و ساکنین کوچه علی چپ برای متوقف نشدن قطار اقتصادی به نانوای آن رأی دوباره خواهند داد. برای این سناریوی تعریف‌شده از سوی جمهوری اسلامی باید نویسنده آن، آیت‌الله خامنه‌ای را کاندید دریافت جایزه اسکار کرد.

افشار مختاری: به مهدی گفته‌اند درخواست عفو از رهبری را انجام بده یا پرونده طولانی‌ات را ادامه بده، روایات رفسنجانی ازآنچه هست که گریبان او و پسرش را گرفته است. در ادامه می‌گوید با رهبری‌اش مشورت کرده اما بهتر دیده‌شده تا میانجیگری پدر برای فرزند روی ندهد چون صورت خوشی در میان مردم ندارد. بهتر بود به مردم از آغاز بگوید که داشتن سمت‌های گوناگون در میان خانواده آقازاده‌ها بر پایه کدام دادی است و توانمندی ویژه در میان هزاران دوست و مزدور چیست، که این پست‌ها را به‌آسانی به دست می‌آورند و پاسخ گوی آنچه با دارایی ملی می‌کنند، نیستند. اگر به‌آسانی یک سفارش می‌توان ثروت ملی را به دستان ناکارآمدان سپرد و به همان آسانی آنان از تاوان و پاسخ گریز داد، چگونه می‌توان ساختار دادگستری رژیم اسلامی و چگونگی کارکرد بر پایه داد را پذیرفت. از ستون‌های نظام آخوندی گرو نگیری پرونده‌هاست از سوی همه غارت گران ثروت ملی است. پیوندهایی که گریبان همه سازندگان این لجنزار الیگارشی را گرفته و امید نیست که قوانین اسلامی دادستان ستم‌ها و دزدی‌ها در جمهوری اسلامی باشد. رفسنجانی سال‌هاست گرفتار آنچه خود از پایه‌گذارانش بوده شده. دادگاه‌هایی که از پیش، سیاست‌بازان رایی که خوانده می‌شود را می‌دانستند. کرباسچی از نخستین نشان‌های غروب رفسنجانی بود اما سردار سازندگی تا به امروز از دست و پا زدن بازنه ایستاده. فرسودگی چنگ‌های نفوذش را خواندن تاوان پسرش از سوی دادگاه، بیشتر نشان داد.

بهمن زاهدی: خامنه‌ای گفته «این آقا گفته است که می‌تواند ارتش ایران را نابود کند، قدیمی‌های ما این‌جور حرف‌ها را لاف در غریبی می‌گفتند.»
کدام ارتش، ارتش ایران را آخوندها با اعدام‌های انقلابی خود از بین بردند! سپاه پاسداران، ارتش ایران نیست، بلکه جلادان مافیای آخوندی است. نه ارتش ایران در ساختن بمب اتمی اشتراکی دارد و نه در ساخت موشک‌های بالستیکی وادارتی از کُره شمالی. از خامنه‌ای نه انتظار خردگرایی می‌تواند داشت و نه استدلال‌های انسانگرایانه. ایشان بهتر است تا دیر نشده بساط ولایت خود را جمع کند وگرنه همان سپاه پاسدارانش ایشان را با بلیت یک‌طرفه به بهشت تبعید خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید