گفتگوهای هفتگی (هفته اول مرداد)

خوشبختانه امضای هیچ ایرانی آزاده و میهن‌دوستی زیر قرارداد هسته‌ای مابین جمهوری اسلامی و ۵ به‌علاوه یک وجود ندارد. با این حال نتیجه این قرارداد را می‌توان به نفع ایرانیان برشمرد زیرا:

یک – خطر جنگ از بین رفته.
دو – جهان مافیای خامنه‌ای را شناخته.
سه – خطر تجزیه ایران را تهدید نمی‌کند.
چهار – مسئولیت بی‌خردی جمهوری اسلامی در اقتصاد را تمامی ایرانیان در داخل کشور تجربه کرده‌اند.
پنج – عدم آینده‌نگری و سیاست شیر یا خطی یا استخاره اسلامی نمایان‌تر از گذشته شده!
شش – جمهوری اسلامی نخواهد توانست به بمب اتمی دسترسی پیدا کند.
هفت – مردم در داخل کشور می‌توانند دوباره ازنظر اقتصادی نفس تازه‌ای بکشند.
هشت – جمهوری اسلامی در آینده نخواهد توانست جلوی خواست‌های جامعه مدنی ایران را بگیرد.

این اولین بار در تاریخ معاصر ایران است که مجلس کشور دیگری برای آینده ایران تصمیم‌گیری می‌کند، البته قابل فهم است که به چه علتی لابی‌گران جمهوری اسلامی در امریکا سالیان دراز با ثروت مردم ایران برای شستشوی مغزی نمایندگان کنگره امریکا فعال بوده‌اند.
به‌عنوان یک ایرانی باید هم خوشحال بود که همگان به این مهم واقف شده‌اند که خامنه‌ای و اصولاً جمهوری اسلامی بردگان و نمایندگان استثمار نوین غرب در خاورمیانه بوده، هستند و خواهند بود. اسلام ابزاری در دست غرب برای به دست آوردن نفت ارزان است و خامنه‌ای مترسکی‌ست از تبار محمد ابن عبدالله در دست امریکا و انگلستان!

دانیال خنده‌رو: رژیم کنونی حاکم بر ایران، نه به دلیل عدم استواری بر پایه‌های دموکراسی یکی از خطرناک‌ترین حکومت‌های حال حاضر است بلکه دیدگاه تغذیه‌کننده آن (اسلام) بر فدا ساختن همه‌چیز و همه‌کس برای حفظ قدرت شکل‌گرفته است. سال‌های بسیاری مردم یک سرزمین به بهانه حق مسلم هسته‌ای زیر فشارهای ناشی از بلندپروازی حاکمان بی‌عقل باسیلی صورت خود را سرخ کردند و با قطره‌های عرق زحمت، کیسه سودجویان داخلی از تحریم‌ها را پُر. در زمانی که آقازادگان با کارت‌های اقامت اروپا و آمریکا، در خلوت چنان می‌کردند و در عیان چادر به‌ سر یا تسبیح به دست؛ تفریح مردم کشور من قدم زدن با جیب خالی در ساختمان‌های تجاری بود که آجر به آجر آن توسط سپاهیان قدیم و تجارت مداران امروزی از بودجه کشور دزدیده‌شده بود. به هواخواهی مردی به خیابان آمدند که شانه از مسئولیت خود در قتل‌های سال شصت‌وهفت خالی می‌کرد. از روی کینه با یک باغ پسته دار در رفسنجان که یک‌شبه ایران نیز جزئی از باغات وی گشت، به آدم کشی نیم متری رأی دادند که اقتصاد کشور را همانند بلندای خود به معلولی کشید و برای کنار زدن این دیکتاتور نیم متری با صلوات به استقبال سردار فساد مالی رفتند. اکنون نیز دل در گرو کلید فردی بسته‌اند که نقش کلیدی آن در سرکوب دانشجویان و جنبش دانشجویی ۱۸ تیر غیرقابل کتمان است. رژیم جمهوری اسلامی شهروندان کشور را به‌مانند قربانیانی می‌پندارد که در هرلحظه می‌توان آنان را با شخصیت جدیدی به راه دلخواه کشاند. از خط قرمزهای رهبری تنها قرمزی صورت فعالان سیاسی باقی‌مانده است که زیر شکنجه بازجویان لپ گل‌انداخته‌اند. جواد ظریف در مجلس دروغ‌پردازی‌هایی می‌کند که نام آن را نقشه فرار می‌توان گذاشت. درحالی‌که تحریم‌های مربوط به خرید تسلیحات جنگی کماکان برای چندین سال دیگر باقی خواهد ماند، صحبت از تحویل سامانه موشکی اس-۳۰۰ نقل محافل سیاسی نظامی است. ظریف در پاسخ به سؤالات نمایندگان مجلس می‌گوید “تحریم‌ها به‌هیچ‌وجه باز‌نمی‌گردد و قطعنامه جدید هیچ سازوکار تنبیهی ندارد”.
زبان دیپلماتیک و زبان نظامی دو برگ برنده یک کشور در روابط خارجی است که هر یک از این دو برگ بنا بر وضعیت دیگر برگ‌های موجود در بازی مورداستفاده خواهد گرفت. با حضور داعش در مرزهای کشور، نوسازی ارتش کشورهای خلیج‌فارس با سلاح‌های پیشرفته اروپایی آمریکایی، گسترش توان نظامی جمهوری اسلامی نیازی است که سران نظام به‌خوبی به آن واقف‌اند. خرید آزادانه از بورس‌های سلاح به دلیل تحریم امکان‌پذیر نیست اما کارشناسان کره شمالی قابل‌دسترس و خرید می‌باشند که در صورت وقوع، کج روی از توافق اتمی است و بازگشت همه تحریم‌ها را به همراه خواهد داشت. نقشه فرار جمهوری اسلامی در یک حرکت به کیش‌ومات منجر خواهد شد اگر تصویب توافق‌نامه اتمی در مجلس جمهوری اسلامی قبل از بررسی و تصویب آن در کنگره آمریکا انجام پذیرد.

بهمن زاهدی: خوشبختانه امضای هیچ ایرانی آزاده و میهن‌دوستی زیر قرارداد هسته‌ای مابین جمهوری اسلامی و ۵ به‌علاوه یک وجود ندارد. با این حال نتیجه این قرارداد را می‌توان به نفع ایرانیان برشمرد زیرا:

یک – خطر جنگ از بین رفته.
دو – جهان مافیای خامنه‌ای را شناخته.
سه – خطر تجزیه ایران را تهدید نمی‌کند.
چهار – مسئولیت بی‌خردی جمهوری اسلامی در اقتصاد را تمامی ایرانیان در داخل کشور تجربه کرده‌اند.
پنج – عدم آینده‌نگری و سیاست شیر یا خطی یا استخاره اسلامی نمایان‌تر از گذشته شده!
شش – جمهوری اسلامی نخواهد توانست به بمب اتمی دسترسی پیدا کند.
هفت – مردم در داخل کشور می‌توانند دوباره ازنظر اقتصادی نفس تازه‌ای بکشند.
هشت – جمهوری اسلامی در آینده نخواهد توانست جلوی خواست‌های جامعه مدنی ایران را بگیرد.

این اولین بار در تاریخ معاصر ایران است که مجلس کشور دیگری برای آینده ایران تصمیم‌گیری می‌کند، البته قابل فهم است که به چه علتی لابی‌گران جمهوری اسلامی در امریکا سالیان دراز با ثروت مردم ایران برای شستشوی مغزی نمایندگان کنگره امریکا فعال بوده‌اند.
به‌عنوان یک ایرانی باید هم خوشحال بود که همگان به این مهم واقف شده‌اند که خامنه‌ای و اصولاً جمهوری اسلامی بردگان و نمایندگان استثمار نوین غرب در خاورمیانه بوده، هستند و خواهند بود. اسلام ابزاری در دست غرب برای به دست آوردن نفت ارزان است و خامنه‌ای مترسکی‌ست از تبار محمد ابن عبدالله در دست امریکا و انگلستان!

افشار مختاری: در حد توان اکثریت خطوط قرمز یا تمامی آن‌ها را رعایت کرده‌ایم، بیانی است که وزیر روحانی در برابر نمایندگان ولی‌فقیه داشته تا متن پایانی به‌دست‌آمده بین رژیم اسلامی و ۵+۱ را راهی گشوده شد برای تنگنای هسته‌ای ولایتش،برشمرد. بی‌گمان سرسپردگی به‌نظام و نگهداری از آن است که او را در برابر برگزیدگان و سربازان خامنه‌ای پاسخ‌گو نموده و دلیری‌اش را با آنچه برای خطوط قرمز رهبری‌اش کرده، یادآوری نماید. البته از جمهوری اسلامی و مزدبگیرانش تنها نیاز است پاسخ گوی نایب امام غایب باشند و اگر دارایی و ثروت ملت ایران هم بر باد رود وزیری نیست و مجلس ملی هم نیست تا در آن جایگاه پاسخ‌گو به یک ملت باشند.
جادوی دستار بندان در مذهب شیعه، تغیه و فتوا، وزیران نظام را دست‌گشاده می‌دهد تا از هر خط قرمزی بگذرند. پنهان‌کاری و حیله‌گری شیوه برخورد با دنیای غرب هزینه‌های صدها میلیاردی را برای کشور ایران به بار آورد و نرمش قهرمانان فتوایی کارساز برای مزدوران و نوآوری تازه برای فرار از مسئولیت و پاسخ گریزی در برابر ملت ایران. پاسخ‌های سه وزیر آمریکایی در برابر کنگره نشان از این بود که طرفه دیگر متن پیشنهادی همه بایدها و نبایدهای ولی‌فقیه را خیال‌پردازی شمرده، بلکه وادار نموده تا به واقعیت دوربین‌های شبانه‌روزی ، پرتکل الحاقی و گذر از هر قرمزی را تن دهد.

بهمن زاهدی: هنوز امضای قرارداد هسته‌ای خشک نشده بود که صدراعظم اتریش حساب‌وکتاب کرد که نزدیک به شش‌صد میلیون دلار در سال جاری میلادی می‌تواند از جمهوری اسلامی کاسبی کند. وزیر اقتصاد آلمان ولی باهوش‌تر و آگاه‌تر از صدراعظم اتریش به ایران سفر کرد. ایشان فرمودند از اوایل سال میلادی آینده می‌توان معاملات تجاری را با جمهوری اسلامی برقرار کرد، زیرا تا آن زمان کنگره آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل خواهند توانست تحریم‌های اقتصادی را برطرف کنند.
علاقه وزیر امور اقتصادی آلمان در رابطه با نوسازی صنایع گاز و نفت ایران را می‌تواند نشانه خوبی دانست، چون هنوز ایرانیان به صنایع آلمانی اعتمادی دیرینه دارند. همچنین برای آلمان مهم است که وابستگی خود در رابطه با نفت و گاز را در مقابل روسیه (پوتین) کمتر کند و گاز ایران از طریق ترکیه به اروپا صادر شود. دراین‌باره هنوز هیچ‌کسی چه در جمهوری اسلامی و چه در گروه مخالف و سرنگونی‌خواه احضار نظری کارشناسانه ارائه نداده‌اند. به نظر من نیاز آلمان به نفت و گاز ایران و همکاری‌های دوجانبه ایران و آلمان می‌تواند برای ایران مفید باشد.

افشار مختاری: جلوگیری از خاک‌سپاری یک هم‌میهن بهایی در سنندج، بازهم نشان از جنگی همیشگی با فرد و گزینه‌ای است که او برای شیوه زندگی‌اش برگزیده. گوی مردگان بهایی آن‌چنان قدرتمند هستند که در جهان مردگان نیز به گسترش آئین خویش در میان دیگر مسلمانان می‌پردازند. اگر آموزش‌های این آئین آن‌چنان توانمند است که قدرت کشش دیگران را دارد آیا بهتر نیست تا آخوندها خود و مذهبی را که به دوش می‌کشند تواناتر نمایند و آن‌چنان به این برتری باورمند باشند که نیازی به این نداشته باشند که هم‌میهنانشان را از آموزش و کار بی‌بهره نمایند تا این تنگنای اجتماعی در قرن ۲۱ ، یادآور شمشیرهای باشد که تنها یک واژه مسلمان می‌شناخت تا مرز بین مرگ و زندگی را برای نیاکان ایرانی ما رقم بزد. این کاستی آخوندها و حوزه‌های علمیه است که گرویدن به آنچه می‌گویند کمتر از گذشته شده است. نمی‌توان دیگران را تشویق به خارج شدن از مذهبی کرد و گرویدن را با میل از نشان‌های معجزه دانست اما آنجا که میل به خارج شدن باشد، تاوانش مرگ باشد. جنگ برای به دست آوردن قدرت مذهبی بیشتر و نبرد با حقوق فرد انسانی سدی است برای امروزی شدن مذهب شیعه است که آشکارترین نشانه آن نامدارایی با دیگر آئین‌هاست.

دیدگاهتان را بنویسید