گفتگوهای هفتگی (هفته سوم اسفندماه)

خوشا به حال سگ‌های ایرانی!
نماینده ولایت وقفه که از فیلتر شورای نگهبان هم گذشته و به طویله اسلامی دخول داده‌شده و ادعای مردانگی هم دارد، فرموده: «یک روز پسربچه‌ای را ختنه می‌کردند، دختربچه‌ای آن‌طرف داشت گریه می‌کرد. گفتند تو چرا گریه می‌کنی؟ گفت: آخر می‌دانم او را دارند برای من تیز می‌کنند.» و در ادامه فرمایشاتش گفته‌: «مملکت را به‌آسانی به دست نیاورده‌ایم که هر روباه، بچه و کره‌الاغی را بفرستیم مجلس. مجلس جای کره‌الاغ نیست. مجلس جای بچه‌ها نیست جای کره‌الاغ‌ها نیست جای زنان نیست. جای مردان است.»
خوشا به حال سگ‌ها که آنان را به مجلس اسلامی یا همان طویله جمهوری اسلامی راه نمی‌دهند وگرنه این حیوانات بی‌گناه در جوار چنین خانوارانی که شورای نگهبان و ولایت وقفه به مجلس اسلامی شرعاً دخول داده‌اند، نجس می‌شدند. خوشا به حال سگ‌های ایرانی!
سگ‌ها حیوانات وفاداری هستند که می‌توانند موجودات اطراف خود را ازنظر روحی به‌راحتی بسنجند و واکنشی طبیعی از خود ارائه دهند. خوشا به حال سگ‌ها که در طویله جمهوری اسلامی نتیجه انقلاب اسلامی و سی‌وهفت سال مافیای آخوندی را نباید استشمام کنند، درحالی‌که ما ایرانیان خود را اسیر حیوانات درنده‌ای به نام اسلام‌گرا، اصول‌گرا و یا حتی اصلاح‌طلب کرده‌ایم. خوشا به حال سگ‌های ایرانی که خود را نجس نمی‌کنند!
و بازهم خوشا به حال سگ‌های ایرانی که بااینکه تجربه شکنجه جسمی، روحی و تیرباران‌های بی‌رحمانه را در زندگی روزانه خود تجربه می‌کنند، هم‌نشینی اجباری با نامسلمانان مسلمان‌نمایی از طایفه خامنه‌ای را به خود متحمل نمی‌شوند. خوشا به حال سگ‌های ایرانی.

دانیال خنده‌رو: مصائب پیش روى حسن روحانى
اگر دودستگى درونى نظام را یک واقعیت فرض کنیم، بدون در نظر گرفتن اینکه هدف نهایى هر دو جناح حفظ نظام است، تنها اختلاف میان این دو جناح میزان بهره‌وری از سفره دزدی‌های دولتى است. جریانى که حاکم باشد، بهره بیشترى از دزدی‌ها خواهد برد. اینکه احمدی‌نژاد امضاء کننده توافق هسته‌ای می‌بود یا روحانى، تفاوتى در کم شدن طول عمر نظام نمی‌کرد زیرا امضاء کننده به دنبال تبلیغات پس‌ازآن و گسترش سهم خود از اختلاس‌ها است. روحانى در وصول توافق مصائبى در پیش رو داشت که می‌توان این‌چنین برشمرد:
١- اصول‌گرایان در مجلس
٢- انتخابات مجلس
٣- انتخابات ریاست جمهورى
اگر مجلس با امضاى توافق‌نامه هسته‌ای مخالفت می‌نمود، اصول‌گرایان می‌توانستند با شکست دادن جناح حاکم کنونى در دو انتخابات پیش رو، فرصت امضاى توافق را دوباره براى هم‌اندیشان خود مهیا سازند؛ فراموش نکنیم که مذاکرات جمهورى اسلامى و آمریکا از زمان ریاست جمهورى احمدی‌نژاد شروع گشته بود. با امضاى توافق، تیم روحانى تمام توان خود را بر روى انتخابات مجلس قرارداد تا آن را پلى سازد براى پیروزى در دوره دوم انتخابات ریاست جمهورى.
با مشخص شدن نتایج مجلس، تغییر آن‌چنانی در ترکیب رخ نداده است. دشواری‌های حسن روحانى از اکنون بیشتر خواهد شد زیرا برگ‌های آنان یکى پس از دیگرى در حال سوختن است (رد صلاحیت شدن رفسنجانى، اصلاح‌طلب شدن تندروها و قاتلین سابق). هرروز بر درخواست‌های آزادى‌طلبانه مردم افزوده خواهد شد تا جایى که اگر دولت روحانى در زمان باقی‌مانده از عمر خود نتواند چندین فقره از این خواست‌ها به‌مانند رفع حصر را برآورده سازد، دوران اعتدال گرایى نیز به پایان خواهد رسید.

بهمن زاهدی: دلیل بنیادین آمدن پناه‌جویان سوری و عراقی به آلمان را می‌بایستی در سیستم خدمات اجتماعی آلمان پیدا کرد. در آلمان کسی از گرسنگی نمی‌میرد، زیرا هر فردی که در آلمان زندگی می‌کند، اگر بی‌کار هم بشود حق داشتن رفاه اجتماعی بالاتر از خط فقر معین‌شده در مجلس آلمان را داراست! برای کودکان و نوجوانان حق تحصیل، اجباری و هر فرد از خانواده از حقوق اجتماعی خود برخوردار است. البته این سیستم خدمات اجتماعی را مالیات‌دهندگان در صورت‌حساب‌های ماهیانه حقوق خود به صورتی «دردناک» می‌خوانند. برای خدمات درمانی تا شانزده درصد از حقوق، برای بیمه بی‌کاری چهار درصد، برای مالیات بر درآمد برحسب موقعیت خانوادگی حدود پانزده درصد و بالاخره نوزده درصد مالیات بر ارزش‌افزوده، آلمانی‌ها پنجاه‌وچهار درصد از حقوق ماهانه خود را ندیده تحویل می‌دهند. عوارض و مالیات‌های گوناگون (مالیات «همبستگی ملی» و یا مالیات بر مشروبات الکی و مالیات بر سوخت فسیلی به‌مانند بنزین) بر این مبالغ می‌بایستی که افزوده شوند. با چنین دستگاهی آلمان می‌تواند و توانسته تاکنون خدمات اجتماعی خود را بچرخاند.
هنوز کشورهای بلوک شرق سابق صادرکننده کارگر ارزان به آلمان هستند ولی با آمدن پناه‌جویان سوری و عراقی جا برای صادرکنندگان کارگر به آلمان تنگ‌تر شده و کشورهای لهستان، مجارستان و چکسلواکی سابق مخالفت خود را با آمدن پناه‌جویان به اروپا (آلمان) ابراز می‌دارند. درحالی‌که برای آلمان باصرفه‌تر است که کارگرانی که در آلمان کار می‌کنند درآمد ماهانه خود را در آلمان خرج کنند، به‌جای اینکه به بلوک شرق سابق صادر کنند. آلمان برای برقرار ماندن نظام خدمات اجتماعی خود احتیاج مبرم به واردکردن نیروی جوان به بازار کار خود دارد.
خدمات اجتماعی بااینکه در آلمان هرروزه کمتر می‌شوند ولی درعین‌حال هنوز بازدهی اجتماعی خود را از دست نداده و می‌تواند برای آینده ایران نمونه خوبی بشود ولی نه به‌صورت کنونی آن بلکه با بازنگری خردگرایانه‌ای از سوی منتخبین ملت!

دانیال خنده‌رو: جادوگرى در انتخابات ایران
اگر شما اخبار انتخابات ایران را دنبال می‌کنید، آماده خیره ماندن و تعجب باشید. بنا بر اخبار بنگاه خبرپراکنى انگلیس (BBC) اصلاح‌طلبان ضربه سختى به تندروها و اصول‌گرایان زده‌اند.
اما صبر کنید، مگر شوراى نگهبان در بهمن‌ماه اکثریت اصلاح‌طلبان را رد صلاحیت نکرد؟ البته که چنین کرد، اما به لطف جادوى سیاست ایرانى، بسیارى از تندروهاى دیروز اصلاح‌طلب امروز گشته‌اند.
نوشته بالا بخشى از برگردان مقاله الى لیک (Eli Lake) در سایت بلومبرگ است که با ذکر چند نام به‌مانند؛ محمد محمدى ری‌شهری، کاظم جلالى، قربانعلى درى نجف‌آبادی یادآور می‌شود که انتخابات در ایران جادویى است که یک روز تندرو و روز دیگر می‌توان اصلاح‌طلب شد. آرى به لطف این جادو در انتخابات ایران است که على خامنه‌ای نیازى به اقدام براى مشروعیت بخشیدن به ولایت خود نمی‌کند، در خارج شخصیت‌هایی مانند تریتا پارسى این امر را انجام می‌دهند. در میان موج تبلیغات بی‌بی‌سی و صداى آمریکا، این تنها مقاله واقع‌بینانه نبود. ماریچه اسخاکه نماینده هلندى پارلمان اروپا که تابه‌حال چندین سفر رسمى در مقام هیئت اروپایى به ایران داشته است در نوشتارى این‌چنین می‌گوید: «تابه‌حال اندک نورى در ایران دیده می‌شد اما از اکنون فقط سیاهى است. تفاوت بین اصلاح‌طلب و تندرو بسیار ناچیز است، دیگر زمان آن رسیده است که موضوعاتى به‌مانند حقوق بشر، زندانیان سیاسى و حقوق زنان به روى میز آمده و مورد پیگیرى قرار گیرد».

بهمن زاهدی: خوشا به حال سگ‌های ایرانی!
نماینده ولایت وقفه که از فیلتر شورای نگهبان هم گذشته و به طویله اسلامی دخول داده‌شده و ادعای مردانگی هم دارد، فرموده: «یک روز پسربچه‌ای را ختنه می‌کردند، دختربچه‌ای آن‌طرف داشت گریه می‌کرد. گفتند تو چرا گریه می‌کنی؟ گفت: آخر می‌دانم او را دارند برای من تیز می‌کنند.» و در ادامه فرمایشاتش گفته‌: «مملکت را به‌آسانی به دست نیاورده‌ایم که هر روباه، بچه و کره‌الاغی را بفرستیم مجلس. مجلس جای کره‌الاغ نیست. مجلس جای بچه‌ها نیست جای کره‌الاغ‌ها نیست جای زنان نیست. جای مردان است.»
خوشا به حال سگ‌ها که آنان را به مجلس اسلامی یا همان طویله جمهوری اسلامی راه نمی‌دهند وگرنه این حیوانات بی‌گناه در جوار چنین خانوارانی که شورای نگهبان و ولایت وقفه به مجلس اسلامی شرعاً دخول داده‌اند، نجس می‌شدند. خوشا به حال سگ‌های ایرانی!
سگ‌ها حیوانات وفاداری هستند که می‌توانند موجودات اطراف خود را ازنظر روحی به‌راحتی بسنجند و واکنشی طبیعی از خود ارائه دهند. خوشا به حال سگ‌ها که در طویله جمهوری اسلامی نتیجه انقلاب اسلامی و سی‌وهفت سال مافیای آخوندی را نباید استشمام کنند، درحالی‌که ما ایرانیان خود را اسیر حیوانات درنده‌ای به نام اسلام‌گرا، اصول‌گرا و یا حتی اصلاح‌طلب کرده‌ایم. خوشا به حال سگ‌های ایرانی که خود را نجس نمی‌کنند!
و بازهم خوشا به حال سگ‌های ایرانی که بااینکه تجربه شکنجه جسمی، روحی و تیرباران‌های بی‌رحمانه را در زندگی روزانه خود تجربه می‌کنند، هم‌نشینی اجباری با نامسلمانان مسلمان‌نمایی از طایفه خامنه‌ای را به خود متحمل نمی‌شوند. خوشا به حال سگ‌های ایرانی.

دیدگاهتان را بنویسید