لیبرال دموکراسی
در جامعه رنگینکمانی ایران تنها «لیبرال دموکراسی» هست که توان پاسخگویی بهتمامی خواستهای مردمی را پوشش میدهد. یک جامعه مدنی پویا تنها در لیبرال دموکراسی پرورش مییابد. بیشترین استعدادهای بشری در لیبرال دموکراسیهای موجود شکوفا شدهاند. به همین دلیل است که طرفداران «لیبرال دموکراسی» میگویند: «بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم»
با کمک دو هموطن دلسوز ایرانی سامانه جدیدی را به نام «لیبرال دموکراسی» راهاندازی کردهام که بتوانیم هم خودمان را آگاه کنیم و هم این آگاهیها را با دیگران در میان بگذاریم. تاکنون سه تن نویسنده، اندیشمند و پژوهشگر ایرانی به کمک ما شتافتهاند و مقالات خود را برای این سامانه فرستادهاند. در آینده امید است که نویسندگان و روشنفکران بیشتری به ما بپیوندند.
هزینه این سامانه بهغیراز تلاش ما سه نفر تاکنون ماهی دو و نیم یورو شده است، زیرا قالب و نرمافزارهای مورداستفاده همگی رایگان بودهاند و برای خرید قالبی درخور این سامانه هنوز هیچ کمک مالی از کسی دریافت نکردهایم. امیدواریم آنان که مقالاتی برای آگاهی هموطنان خود مینویسند به کمک فکری به ما و آنان که از سامانه برای آگاهی خود استفاده میکنند از کمک مالی به این سامانه دریغ نفرمایند.
ما تا آنجایی که در توان داریم برای بهبود بخشیدن به این سامانه از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد ولی با کمک مالی شما این سامانه را به مرکزی برای مقالات مرجع تبدیل خواهیم کرد. هدفی که رسیدنی هست حتی اگر رسیدن به لیبرال دموکراسی در ایران امروز غیرقابلدسترس به نظر میرسد.
بهمن زاهدی: لیبرال دموکراسی
در جامعه رنگینکمانی ایران تنها «لیبرال دموکراسی» هست که توان پاسخگویی بهتمامی خواستهای مردمی را پوشش میدهد. یک جامعه مدنی پویا تنها در لیبرال دموکراسی پرورش مییابد. بیشترین استعدادهای بشری در لیبرال دموکراسیهای موجود شکوفا شدهاند. به همین دلیل است که طرفداران «لیبرال دموکراسی» میگویند: «بیشترین خوشبختیها برای بیشترین مردم»
با کمک دو هموطن دلسوز ایرانی سامانه جدیدی را به نام «لیبرال دموکراسی» راهاندازی کردهام که بتوانیم هم خودمان را آگاه کنیم و هم این آگاهیها را با دیگران در میان بگذاریم. تاکنون سه تن نویسنده، اندیشمند و پژوهشگر ایرانی به کمک ما شتافتهاند و مقالات خود را برای این سامانه فرستادهاند. در آینده امید است که نویسندگان و روشنفکران بیشتری به ما بپیوندند.
هزینه این سامانه بهغیراز تلاش ما سه نفر تاکنون ماهی دو و نیم یورو شده است، زیرا قالب و نرمافزارهای مورداستفاده همگی رایگان بودهاند و برای خرید قالبی درخور این سامانه هنوز هیچ کمک مالی از کسی دریافت نکردهایم. امیدواریم آنان که مقالاتی برای آگاهی هموطنان خود مینویسند به کمک فکری به ما و آنان که از سامانه برای آگاهی خود استفاده میکنند از کمک مالی به این سامانه دریغ نفرمایند.
ما تا آنجایی که در توان داریم برای بهبود بخشیدن به این سامانه از هیچ کوششی دریغ نخواهیم کرد ولی با کمک مالی شما این سامانه را به مرکزی برای مقالات مرجع تبدیل خواهیم کرد. هدفی که رسیدنی هست حتی اگر رسیدن به لیبرال دموکراسی در ایران امروز غیرقابلدسترس به نظر میرسد.
نسیم آریایی: همگرایی اندیشه در انقلاب مشروطیت!
در هفتهای که گذشت؛ یکصد و دهمین سالگرد انقلاب مشروطیت را پشت سر گذاشتیم. نخستین انقلاب ملی؛ با بیشترین مشارکت طیفهای مختلف اجتماعی که فصل تازهای از مدرنیته را با پیدایش حکومت قانون در منطقه خاورمیانه پایهگذاری کرد تا بار دیگر نام ایران در سرفصل تحولات بشری قرار گیرد. از سویی دیگر؛ تأثیر این حرکت اصیل ملی هم در خود ایران آنگونه ایست که میتوان تاریخ معاصر ایران را به دو بخش پیش و پس از انقلاب مشروطیت تقسیم کرد. انقلابی با دستاوردهایی والا و ماندگار که اگرچه در طول اینیک قرن بهکندی راه خود را میپیماید اما هرگز متوقف نشده و خونبهای انقلاب مشروطه، مدنیت مدرنی ست که خاورمیانه به آن مدیون است حتی اگر بر پیکرهی خود آثار تازیانهی فاشیست مذهبی را داشته باشد که سرنوشت ایران هم متفاوت از آن نبوده!
در این میان، «تبلور اندیشه» یکی از بزرگترین دستاوردهای مشروطیت بشمار میآید که با ظهور اندیشمندان ایرانی روند فزایندهای را در این یکصد و اندی سال پیموده است؛ بهطوریکه با نگاهی بر موضعگیری طیفها و اندیشههای متنوع و بعضاً واگرای سیاسی اعم از چپ و راست و مجاهد و … همگی در تلاشاند تا ریشهی اندیشههایشان را به انقلاب مشروطه گره زنند که این نیکترین پیام در عصر واگراییهاست. آری؛ میراث گرانبهای مشروطه با ارتقای کیفی و نوین آن امکان همگرایی اندیشههای مختلف سیاسی را در پی خواهد داشت تا با تکیهبر ملیگرایی در مقابل ایدئولوژی مذهبی و ضد ملی حاکم بر ایران به سرانجامی نیک آنگونه که آرمان همهی ماست برسیم و بازهم در این مهم پیشگامانی برای منطقهی خاورمیانه باشیم و پرچمدار صلح جهانی!
تبسم رهایی: سرزمینی خسته از اعدامها؛ حاکمانی تشنه خونریزیها
زندان رجایی شهر کرج، قتلگاه اعدامیان بسیاری بوده. در هفته گذشته هم دستکم ۲۰ تن از هممیهنان سُنی با اتهامات تکراری و همیشگی بر طناب دار رقصیدند و خانوادههایشان داغدار شدند.
اقدام علیه امنیت خامنهای و تبلیغ علیه دستگاه حکومتی کافی ست تا در بیدادگاههای اسلامی محکوم باشی! حال اگر پای قومیت و مذهب دیگری هم در میان باشد محاربه و عضویت در گروههای چه و چه به آن اضافه میشود! دولت اصلاحاتی کلیددار حسن روحانی هم گرچه با شعار تدبیر و امید رأی ملت را از آن خود کرد اما؛ بحران حقوق بشری موضوعی ست که بهراحتی میتوان روی آن انگشت گذاشت و این دولت را محکوم کرد و صد رحمت فرستاد بر احمدینژاد و دولتش! اما؛ چیزی که در این میان ذهن را درگیر میکند رخداد فزاینده و ناخوشایند سکوت و عدم واکنش درست و در برخی موارد داشتن موضعی همسو با رژیم از سوی جامعه است و در حقیقت انسانمداری فرد را مورد پرسش قرار میدهد.
بیشک بخشی از این عدم واکنش تحت تأثیر مستندهای تبلیغاتی و اعترافات دروغین با تیترهای جنجال برانگیزست که سعی در به بند کشیدن اندیشه مخاطبان عام را دارد! اما عدم واکنش چشمگیر از سوی نخبگان جامعه، امری ست تأملبرانگیز و توجیهناپذیر! باور داشتن به انسانمداریست که سبب میشود بیتوجه به نوع جرم نسبت به این وحشیگری افراطی واکنشی درخور توجه نشان دهیم.
در پایان، فراموش نکنیم حیات رژیم در بحرانسازیست و هدف از این خطکشیها و سرکوبهای مذهبی و قومیتی هم جز این نیست اما همیشه روی دیگر سرکوب، عصیانگری ست و این عصیانگری قومیتی میتواند تمامیت مرزهای ایرانزمین را نشانه گیرد! اگر میگوییم «نه به اعدام»، نخست برای حرمت انسانیت است، سپس برای یکپارچه ماندن.
بهمن زاهدی: هدف جنبش توتالیتری سازمان دادن تعداد هر چه بیشتری از مردم در چارچوب نظام توتالیتری و به حرکت درآوردن آنها و درصحنه نگهداشتن آنهاست، هدفی سیاسی که بتواند هدف چنین جنبشی باشد اصلاً در کار نیست. (هانا آرنت)
جمهوری اسلامی هیچ هدف سیاسی را دنبال نمیکند و میخواهد که همیشه مردم را انقلابی و عاری از خردگرایی پرورش دهد. گفته هانا آرنت روشنفکر آلمان حقیقت را در شیرازه موجودیت جمهوری اسلامی و چپگرایان حامیاش نقش بر آب میکند. اگر جمهوری اسلامی تنها یک هدف سیاسی مشخص را دنبال میکرد، تاکنون توانسته بود جشنهای پیروزیهای فراوانی را برپا کند، ولی دستنشاندگان بیگانگان چه چپگرا و چه اسلامگرا در ایران تنها یک هدف را دنبال میکنند، به وجود آوردن بیثباتی در منطقه خاورمیانه به دستور اربابانشان برای «تاراج نفت منطقه» و دزدیهای کلان برای صدور سرمایههای ایران به اروپا و امریکا؛ که البته تاکنون موفق هم بودهاند.
نسیم آریایی: برای دستمالی، قیصریه را به آتش نمیکشیم!
جناب مانوک خدابخشیان، ایرانیان را به شنیدن زوزههای شوم بالکانیزم ایرانی هشدار میدهند! طرح بازی ِبزرگِ برگ اسلامی و بالکانیزه شدن ایران و تجزیهی جغرافیایی آن به شش سرزمین و انعکاس توییتری این طرح از سوی ژنرال سعودی! پیشنهاد من اما برای عربستان سعودی؛ دیدن نمای لانگ شات از این طرح بحرانزای ناشدنی ست؛ آنهم به جهت حفظ امنیت دنیا!
دومینوی بالکانیزم ایرانی، منطقه را هم دچار دگرگونی خواهد کرد! گو اینکه؛ دیدیم چگونه ایران ِ پرتنش و بیثبات اسلامی، امنیت و ثبات در خاورمیانه و اروپا را برهم زد و پسلرزههایش چطور تا ایالت متحده امریکا رسید! پرتاب بومرنگ قومیت اسلامی به سمت ایران و به دست هر مجنونی که باشد، تبعات سنگین بازگشت شگفت انگیزش را هم در پی خواهد داشت!
چراکه سرزمینهای جداشده باز در همسایگی با همان کشورهایی خواهند بود که با دشمنی تکهتکهاش کردهاند و این آغاز خشونت و نفرتی ست دامنگیر برای خاورمیانه؛ که آرامش مردمان را در هر محدودهی مرزی به رویای محالِ روزگار بحرانزایی و جنگافروزی تبدیل خواهد کرد! روزگاری که تنها منافع اقتصادی قدرتهای بزرگ دنیا و به یغما رفتن سرمایههای ملی در سایهی ظهور کشورهای کوچک و ضعیفی -که کاخ آرزوهایشان را بر ویرانهها بنانهادهاند- تأمین خواهد شد!
«ایرانِ یکپارچه» باید برای به تحقق رساندن حقوق بهحق همهی مردمانش فارغ از خطکشیهای قومیتی و مذهبی تلاش کند و این مهم به سرانجام نخواهد رسید مگر در نابودی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی! آری؛ اشغالگر را از خانه بیرون میکنیم و برای دستمالی، قیصریه را به آتش نمیکشیم!