حزبی برای اکنون و آینده ایران در لحظه حقیقت خود

از دیدگاه یک مشروطه‌خواه لیبرال دموکرات به‌مانند داریوش همایون «ایران تمامی آن چیزی است که ما داریم». به همین جهت یک مشروطه‌خواه، پادشاهی را برای ایران می‌خواهد و نه ایران را برای پادشاهی، زیرا بالاترین ارزش برای ما «ایران» است. این تنها علت جدایی کوتاه‌مدت من و شماست، زیرا اعتقادم بر این است که باید پادشاهی را برای ایران بخواهیم و نه برعکس!
به‌مانند همیشه کنگره‌ای پربار و با موفقیت در راه همبستگی حزبی آرزومندم و برای اعضای شورای مرکزی آینده حزب رواداری و بردباری فراوان خواهانم.

اندیشه مشروطه‌خواهی همیشه در راه تکامل از سوی دیگران موردحمله قرارگرفته، زیرا کسان محتوای این اندیشه را نفهمیده و یا نمی‌خواسته‌اند که بفهمند. در برهه‌ای از زمان انقلابیون پنجاه‌وهفت، مشروطه‌خواهی را برابر با سلطنت می‌دانستند و این نه برای معرفی صادقانه اندیشه مشروطه‌خواهی، بلکه برای مقابله با گسترش این اندیشه از سوى آنان به‌کاربرده می‌شد.

داریوش همایون اندیشه مشروطه‌خواهی را با کمک مخالفان این اندیشه مابین ایرانیان گسترش داد، زیرا اکثریت مشروطه‌خواهان بعد از انقلاب اسلامی یا کشته شدند و یا در دوران نوستالژى بازنگری سیاسی خود گرفتار مانده بودند. هرگاه که همایون نوشته‌ای درباره اندیشه مشروطه‌خواهی منتشر می‌کرد، این دگراندیشان وی بودند که با نوشته‌ها و مخالفت‌های بی‌پایه خود، کنجکاوی مردم را بیشتر به‌سوی اندیشه مشروطه‌خواهی می‌راندند! داریوش همایون که گنجینه‌ای بی‌کران از آگاهی سیاسی و اجتماعی با خود حمل می‌کرد (ایشان تاریخ ایران و جهان را به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه خوانده بود و با آشنایی به این به سه دیدگاه در تاریخ‌نگاری، واقعیت زمانه را بهتر دریافته بود) به‌خوبی متوجه این مطلب شده بود که زمان تعریفى نوین از اندیشه مشروطه‌خواهی فرارسیده است به همین جهت معادلی نسبی که مابین اندیشه‌های غربی (ایدئولوژی‌های غربی) برای واژه مشروطه‌خواهی موجود بود در داخل پرانتز به نام حزب مشروطه ایران افزود.

بااینکه در اروپا، امریکا و حتی در ایران و خاورمیانه تعاریف لیبرال دموکرات یکسان نیست و در هر کشوری تعبیر متفاوتى رشد نموده، ولی «انسان‌گرایی» و شاخصه‌های آن به‌مانند رواداری، مشارکت مؤثر و حمایت از حقوق شهروندان، وجه مشترک تمامی این اندیشه‌های رنگین‌کمانی است. دلیل این کمابیش اختلاف در تعاریف از همدیگر، تجربه سیاسی و برداشت‌های گوناگون لیبرال دموکرات‌های کشورهای مختلف جهان در سیاست‌گذاری‌های کوتاه و درازمدت، برحسب مطالبات مردمی آن کشورهاست. اندیشه لیبرال دموکرات همانند اندیشه مشروطه‌خواهی سیال در زمان و به همراه اصل تحول تمدن و فرهنگ (تجددگرایی) باتجربه و آگاهی‌های حاصل‌شده به‌مرورزمان مدرنیته را تجربه و در خود نهادینه کرده‌ است، بااین‌حال مشروطه‌خواهی برای تعریف بهتر و همگانی از خود (برای دیگران) به واژه لیبرال دموکرات در پرانتز محتاج است، ولی این دو اندیشه کاملاً یکسان نیستند، زیرا اندیشه مشروطه‌خواهی در ایران راه خود را به‌مانند اندیشه‌های لیبرال دموکرات در کشورهای دیگر پیموده و تجربه‌های تاریخی خود را پیداکرده. رابطه مشترک اندیشه مشروطه‌خواهی و واژه لیبرال دموکرات را در اصول و ارزش‌های اجتماعی و بنیان آن در نوزائی و نوآوری می‌توان یافت.

ناسیونالیسم ایرانی

لیبرال دموکرات‌های جهان همان‌گونه که بیان شد بیشتر برای آزادی‌های شهروندی و رفاه اجتماعی در کشورهای خود کوشا هستند و اگر زمانی برایشان باقی بماند به گسترش دموکراسی‌های نوپا می‌شتابند. برای ما مشروطه‌خواهان در وهله اول آزادی‌های شهروندی و رفاه اجتماعی مردم ایران که در صدر برنامه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود قرار داده‌ایم، مهم هستند و در مراحل بعدی همزیستی مسالمت‌آمیز با همسایگانمان. زمانی که توانستیم به اهداف خود در ایران برسیم و اگر زمانی برایمان باقی ماند، می‌توانیم برای کشورهای هم‌جوار خود در خاورمیانه اندیشه کنیم اما تا آن زمان فرانرسیده و لیبرال دموکراسی در ایران نهادینه نشده، هیچ‌گونه جهان‌بینی خارج از منافع ملی ایران نباید ما را از هدف خود منحرف و یا انرژی‌مان را تضعیف کند. ناسیونالیسم ایرانی مدافع ایران و منافع ایرانیان در جهانی است که مدام در حال تغییر و در هر دوران زمانی می‌بایست که سیاست‌گذاری‌های کلان کشور را همراه با خردگرایی نو شونده تابع منافع ملی‌مان سازد. ایدئولوژی‌های فرا منطقه‌ای که تاکنون تنها به استثمار کشورهای در حال رشد به‌مانند ایران کمک کرده‌اند دیگر پاسخگو به مشکلات روزافزون جهانی نیستند و شکست‌خورده‌اند. تمامی درگیری‌های نظامی در خاورمیانه که برای جهان‌گشایی‌های ایدئولوژیک و مذهبی آفریده‌شده‌اند، سرچشمه خود را در انترناسیونالیسمی مجازی می‌یابند که هیچ‌گاه نه‌تنها کمکی به رشد کشورهای جهان‌سومی نکرده، بلکه آنان را منحرف و به‌سوی دیکتاتورهای دست‌پرورده شرق و غرب گردانیده است. کشورهای درگیر جنگ در خاورمیانه، بازاری ثروتمند برای کشورهای صادرکننده اسلحه (اروپا، امریکا، چین و روسیه) شده‌اند. ایران با ناسیونالیسم مدافع و نه فعال، ثباتی مردمی به خود خواهد گرفت. «ایران» مهم‌تر از هر چیزی دیگری است، زیرا جوهره انسانیت را ایرانیان در خود یافته‌اند.

در اروپا، لیبرال دموکرات‌ها بیشتر از هرزمانی دیگری از ناسیونالیسم فاصله گرفته‌اند و برای منافع ملی و فروش کالاهای صادراتی کشورهایشان، «جهانی‌شدن» را پیش می‌برند و به همین دلیل ناسیونالیسم افراطی در اروپا گسترشی بی‌سابقه پیداکرده. این گسترش به علت عدم اطلاع‌رسانی رسانه‌های دولتی و بی‌اعتنایى ساکنان اروپا به هویتی هست که اتحادیه اروپا می‌خواهد به آنان دیکته کند. هویتی که هنوز تعریفی از آن ارائه نشده است. در این میانه مشروطه‌خواهان و یا لیبرال دموکرات‌های ایران، هنوز نتوانسته‌اند در کشور خود آزادانه فعالیت سیاسی بکنند به همین دلیل جهانی‌شدن اقتصادی به همراه ناسیونالیسم ایرانی مدافع منافع ملی ایران و هویت ایرانی در جهان امروزی خواهد بود.

***

از دیدگاه یک مشروطه‌خواه لیبرال دموکرات به‌مانند داریوش همایون «ایران تمامی آن چیزی است که ما داریم». به همین جهت یک مشروطه‌خواه، پادشاهی را برای ایران می‌خواهد و نه ایران را برای پادشاهی، زیرا بالاترین ارزش برای ما «ایران» است. این تنها علت جدایی کوتاه‌مدت من و شماست، زیرا اعتقادم بر این است که باید پادشاهی را برای ایران بخواهیم و نه برعکس!

به‌مانند همیشه کنگره‌ای پربار و با موفقیت در راه همبستگی حزبی آرزومندم و برای اعضای شورای مرکزی آینده حزب رواداری و بردباری فراوان خواهانم.

ارادتمند
بهمن زاهدی

بهمن زاهدی

دیدگاهتان را بنویسید