احتیاجی نیست که آمریکائیان ثروت و حسابهای بانکی خامنهای را افشا کنند، زیرا همه میدانیم که خامنهای درواقع رهبر دزدان در «ایران» است. در جمهوری اسلامی هرکسی سهم خود را میگیرد اما برای اجازه دزدی بیشتر اینگونه بهمانند آخوندی چون حاج شیخ علی صافی اصفهانی سهم خواهی میکند، ایشان در اعتراض به برگزاری کنگرهی شمس تبریزی فریاد زده: «شمس تبریزی» فردی بوده همجنسگرا که به ناموس مولوی تجاوز کرده.
پرسش اساسی مطرحشده در ذهن من این است که چگونه یک همجنسگرا به ناموس شخص دیگری نظر داشته؟! (البته در اینجا به عرفان و موجودیت شمس و دیدگاههای مولوی نمیپردازم)
در حقیقت آخوند از بهپیش کشیدن این موضوع دو هدف دارد: از یکسو میخواهد وانمود کند که سررشتهای از همجنسگرایی ندارد و از سوی دیگر قصد دارد فرد همجنسگرا را متهم به تجاوز ناموسی کند! این حاجآقا باید طبق حکم شرعی زیر ثابت کند که تجاوزی انجامشده وگرنه عبا، عمامه، ناموس و لقب ناهماهنگ «آیتالله» حرامش باد!
«شهادت چهار شاهد عادل مرد که شهادت بدهند با چشم خود این عمل را بهصورت کاملاً واضح دیدهاند.» (تحریر الوسیله، ج۲، ص: ۴۶۱ مسأله ۱۰)
ایشان یک هفته فرصت دارند که خود را تبرئه کند وگرنه زنازادهای بیش نیست. این حاجآقا یا زیادی خورده و کشیده و یا اینکه خمار است و در پی زیاد کردن سهمیهاش. حقیقت آن است که زمان اینگونه گزافهگوییها گذشته و دیگر حنای اسلام دروغین ملایان نزد کسی رنگی ندارد.
دانیال خندهرو: در هفته گذشته آیتالله خامنهای در درس خارج از فقه، بدون نام بردن از محمود احمدینژاد، او را از شرکت در انتخابات ریاست جمهورى سال ١٣٩٧ نهى کرد. این خبر به سوژه داغ رسانهها تبدیلشده که تأثیرات این امر بر فضاى سیاسى اجتماعى ایران نیازمند مکث و بررسى بیشتر است. آیا جامعه مدنى ایران قدمى بهسوی دموکراسى برداشته است یا دیکتاتورى بیشتر؟ دموکراسى زمانى است که شخص رئیس کشور بیطرفی خود را حفظ نموده و از خط دادن به رأى و نظر مردم پرهیز کند. بر روى کاغذتایید یا رد صلاحیت کاندیداها بر عهده شوراى نگهبانى است که فقهاى آن منتخبت على خامنهای هستند.
بهمن زاهدی: احتیاجی نیست که آمریکائیان ثروت و حسابهای بانکی خامنهای را افشا کنند، زیرا همه میدانیم که خامنهای درواقع رهبر دزدان در «ایران» است. در جمهوری اسلامی هرکسی سهم خود را میگیرد اما برای اجازه دزدی بیشتر همانند آخوندی به نام حاج شیخ علی صافی اصفهانی اینگونه سهم خواهی میکند، ایشان در اعتراض به برگزاری کنگرهی شمس تبریزی فریاد زده: «شمس تبریزی» فردی بوده همجنسگرا که به ناموس مولوی تجاوز کرده.
پرسش اساسی مطرحشده در ذهن من این است که چگونه یک همجنسگرا به ناموس شخص دیگری نظر داشته؟! (البته در اینجا به عرفان و موجودیت شمس و دیدگاههای مولوی نمیپردازم)
در حقیقت آخوند از بهپیش کشیدن این موضوع دو هدف دارد: از یکسو میخواهد وانمود کند که سررشتهای از همجنسگرایی ندارد و از سوی دیگر قصد دارد فرد همجنسگرا را متهم به تجاوز ناموسی کند! این حاجآقا باید طبق حکم شرعی زیر ثابت کند که تجاوزی انجامشده وگرنه عبا، عمامه، ناموس و لقب ناهماهنگ «آیتالله» حرامش باد!
«شهادت چهار شاهد عادل مرد که شهادت بدهند با چشم خود این عمل را بهصورت کاملاً واضح دیدهاند.» (تحریر الوسیله، ج۲، ص: ۴۶۱ مسأله ۱۰)
ایشان یک هفته فرصت دارند که خود را تبرئه کند وگرنه زنازادهای بیش نیست. این حاجآقا یا زیادی خورده و کشیده و یا اینکه خمار است و در پی زیاد کردن سهمیهاش. حقیقت آن است که زمان اینگونه گزافهگوییها گذشته و دیگر حنای اسلام دروغین ملایان نزد کسی رنگی ندارد.
دانیال خندهرو: اینیک حقیقت است که مردم ایران فراموشکارند و سابقه افراد را بهراحتی از یاد میبرند. دوران نخستوزیری میرحسین موسوى و قتلهای سال ۶٧، ریاست جمهورى هاشمى رفسنجانى و اختلاسهای کلان اقتصادى، سید محمد خاتمى؛ کوى دانشگاه و اصلاحات با طعم قتلهای زنجیرهای. همه اینها مواردى است که نشان از فراموشکاری سیاسى ما ایرانیان دارد. بهزعم مخالفان محمود احمدینژاد، او بدترین رئیسجمهور تاریخ جمهورى اسلامى بوده است. اکنون مخالفان احمدینژاد با این پرسش روبرو هستند که میبایست از رئیسجمهوری پیشین جمهورى اسلامى حمایت کرد یا به شادمانى پرداخت که راه به قدرت رسیدن او توسط دیکتاتورى دیگر مسدود شده است؟ به باور من انتخاب شدن حق همه افراد است. بلوغ سیاسى در جامعه مدنى مهمترین ضامن دموکراسى است. در صورت آزاد بودن انتخابات، این شهروندان هستند که از به قدرت رسیدن یک دیکتاتور جلوگیرى خواهند کرد، نه رهبر یا فقهاى شوراى نگهبان.
بهمن زاهدی: دومین سفر رسمی وزیر اقتصاد آلمان به ایران در حالی انجام میشود که دو بانک بزرگ آلمانی به نامهای دویچه بانک و کومرز بانک در آستانهی ورشکستگی قرار دارند، بنابراین وزیر اقتصاد آلمان برای نجات این دو بانک به پولهای دزدی شده در ایران نیاز دارد. همچنین رفتوآمدهای مقامات امنیتی جمهوری اسلامی به آلمان نشان میدهد که آلمان درصدد است همکاریهای تازهتری را در ارتباط با زیرساختهای امنیتی و تجهیز نیروهای ضد شورش با جمهوری اسلامی دنبال کند.
باگذشت نزدیک به چهار سال از ریاست جمهوری حسن روحانی و باوجود مخالفت شدید صدراعظم آلمان از سفر وی به این کشور جمهوری اسلامی را بر آن داشته تا با پرداخت کمکهای مالی به سوسیالدموکراتهای اروپا و از طریق آنها صدراعظم آلمان را تحتفشار بگذارند تا از حسن روحانی برای سفر به آلمان دعوت به عمل آورد!
از سویی دیگر وزیر اقتصاد آلمان که رهبر حزب سوسیالدموکرات آلمان نیز هست و در یک سال گذشته در اکثریت انتخابات شهری و استانی در آلمان با شکست مواجه شده است بر آن شده تا برای جلب نظر افکار عمومی در آلمان روی مسائلی چون حقوق بشر و به رسمیت شناختن اسرائیل با مقامات جمهوری اسلامی گفتگو کند. گویی سوسیالدموکراتهای اروپا میتوانند با رژیمی که به آنان کمک مالی کرده بر سر اینگونه مسائل به گفتگو بنشینند!
دانیال خندهرو: در معناى آکادمیک، اپوزیسیون به فرد یا گروهى از افراد (حزب) میگویند که مخالف قدرت حاکم میباشند. محمود احمدینژاد در نامهای به على خامنهای اعلام کرده است که به توصیه رهبر جمهورى اسلامى گوش خواهد داد. برفرض اینکه او برخلاف گفته خود، اعلام کاندیداتورى کرد و رد صلاحیت شد، اپوزیسیون ایران چهره جدیدى را در جمع خود خواهد دید. آیا معناى اپوزیسیون شکسته خواهد شد؟ احمدینژاد را در چه گروهى از اپوزیسیون میتوان جاى داد و مرز این دستهبندی چیست؟ در عمل اپوزیسیون ایران به دودسته تقسیم میشود، گروهى که مخالفت خود باقدرت حاکم (ولایتفقیه) را تا تغییر رژیم پیش بردهاند و گروهى که با نظام و اصل ولایتفقیه مشکلى ندارند. در این حالت ما با رودرروئى لیبرالیسم و دولت خودکامه مواجه هستیم. شکل حکومت خارج از این مبحث است و مرز این مخالفت در باور به ولایتفقیه و تضاد آن با دموکراسى و حقوق بشر است.