گفتگوهای هفتگی (هفته سوم مهرماه)

گفت‌وگوی صدای امریکا با ناصر بلیده‌ای که خود را رئیس سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های بدون نمایندگی و دبیر کل حزب مردم بلوچستان معرفی می‌کند بار دیگر یادآور می‌شود که آمریکایی‌ها چگونه می‌توانند یک هیچ را بزرگ جلوه دهند!
حزب مردم بلوچستان، حزبی تک‌نفره است که نه در بلوچستان ایران عضوی دارد و نه اجازه داشت در گفتگو با صدای امریکا از مردم بلوچستان پاکستان حرفی بر زبان بیاورد (پاکستان با امریکا همکاری می‌کند و کسی اجازه ندارد تمامیت ارضی پاکستان را فعلاً زیر سؤال ببرد). چگونه حزبی که نه منشور و اساسنامه‌ای دارد و نه حتی سامانه‌ای اینترنتی؛ خود را نماینده و سخنگوی مردم بلوچستان می‌داند؟! حداقل حزب سکولار ایران که زیر نظر شورای ملی تأسیس‌شده است، پنج نفر عضو دارد (هاله باقر زاده، یاشار پارسا، حامد تهرانی، نوید فاضل، بهشاد هستی‌بخش) که برحسب اتفاق یکی از آنان دبیر اجرایی شورای ملی نیز هست که چندی پیش از سیاه‌چال‌های ایتالیا رهایی یافت. این حزب حداقل یک سامانه اینترنتی دارد، درحالی‌که حزب مردم بلوچستان این را هم ندارند!
اگر آمریکائیان واقعاً این‌گونه ضعیف شده‌اند و می‌خواهند دبیر کل حزب مردم بلوچستان و رئیس سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های بدون نمایندگی را برای سخنرانی به کنگره امریکا دعوت کنند، پس من هم به‌عنوان دبیر کل حزب مردم نارمک و حومه و رئیس سازمان‌های خیابانی، میدان‌ها، هفت‌حوض و اقلیت‌های گمنام و بدون نمایندگی، نارمک تهران هستم که می‌خواهم اعلام خودمختاری و جدا شدن از تهران و رهایی از ستم شهری که به اهالی نارمک و حومه واردشده است، اعلام فدرالیسم شهری بکنم. آیا کنگره امریکا از من دعوت خواهد کرد؟
یا صدای امریکا به صورتی مسخره اداره می‌شود و یا آمریکائیان واقعاً دیگر اندیشه‌ای در سر ندارند و مانند درازگوش در گل مانده‌اند و نمی‌دانند با اسلامی که در ایران آفریده‌اند چه بکنند!

دانیال خنده‌رو: باز این چه شورش است که در خلق عالم درآوردید!
راهکارهای حزب موتلفه اسلامی برای پوشش مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی یک هولیگانیسم (شرورگری) به‌تمام‌معنا است. البته این بار اول نیست که فوتبال ایران دستخوش این‌چنین خرابکاری‌هایی درروند مسابقات و نتایج تیم ملی می‌شود. سال‌ها پیش میروسلاو بلاژویج و تیم ملی او در مسابقات انتخاباتی جام جهانی ٢٠٠٢ ژاپن- کره جنوبی درگیر آشوب و لات‌بازی حکومتی شد و در آخرین بازی مقابل بحرین با باخت ٣-١ از راه‌یابی مستقیم به جام جهانی بازماند. سال‌ها بعد علی کریمی و دست بند سبز او مورد هجوم هولیگان‌های رهبری قرار گرفت. «عدم انجام بازی، تنبیه مقصر برای عبرت مدیران در آینده، جلوگیری از شادی دیگران» نشان از هولیگانیسم اسلامی است که آن را بافرهنگ عاشورا به ذهن مردم کشور تزریق کرده و این خرابکاری را در دید مردم جهان نیز قرار می‌دهند. جمهوری اسلامی علاقه شدیدی به تغییر نام و اسلامیزه کردن اصطلاحات بین‌المللی دارد؛ حسین گالیزم بهترین جایگزین برای این واژه است.

بهمن زاهدی: گفت‌وگوی صدای امریکا با ناصر بلیده‌ای که خود را رئیس سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های بدون نمایندگی و دبیر کل حزب مردم بلوچستان معرفی می‌کند بار دیگر یادآور می‌شود که آمریکایی‌ها چگونه می‌توانند یک هیچ را بزرگ جلوه دهند!
حزب مردم بلوچستان، حزبی تک‌نفره است که نه در بلوچستان ایران عضوی دارد و نه اجازه داشت در گفتگو با صدای امریکا از مردم بلوچستان پاکستان حرفی بر زبان بیاورد (پاکستان با امریکا همکاری می‌کند و کسی اجازه ندارد تمامیت ارضی پاکستان را فعلاً زیر سؤال ببرد). چگونه حزبی که نه منشور و اساسنامه‌ای دارد و نه حتی سامانه‌ای اینترنتی؛ خود را نماینده و سخنگوی مردم بلوچستان می‌داند؟! حداقل حزب سکولار ایران که زیر نظر شورای ملی تأسیس‌شده است، پنج نفر عضو دارد (هاله باقر زاده، یاشار پارسا، حامد تهرانی، نوید فاضل، بهشاد هستی‌بخش) که برحسب اتفاق یکی از آنان دبیر اجرایی شورای ملی نیز هست که چندی پیش از سیاه‌چال‌های ایتالیا رهایی یافت. این حزب حداقل یک سامانه اینترنتی دارد، درحالی‌که حزب مردم بلوچستان این را هم ندارند!
اگر آمریکائیان واقعاً این‌گونه ضعیف شده‌اند و می‌خواهند دبیر کل حزب مردم بلوچستان و رئیس سازمان ملت‌ها و اقلیت‌های بدون نمایندگی را برای سخنرانی به کنگره امریکا دعوت کنند، پس من هم به‌عنوان دبیر کل حزب مردم نارمک و حومه و رئیس سازمان‌های خیابانی، میدان‌ها، هفت‌حوض و اقلیت‌های گمنام و بدون نمایندگی، نارمک تهران هستم که می‌خواهم اعلام خودمختاری و جدا شدن از تهران و رهایی از ستم شهری که به اهالی نارمک و حومه واردشده است، اعلام فدرالیسم شهری بکنم. آیا کنگره امریکا از من دعوت خواهد کرد؟
یا صدای امریکا به صورتی مسخره اداره می‌شود و یا آمریکائیان واقعاً دیگر اندیشه‌ای در سر ندارند و مانند درازگوش در گل مانده‌اند و نمی‌دانند با اسلامی که در ایران آفریده‌اند چه بکنند!

دانیال خنده‌رو: برخلاف پدر نیما که فردی لیبرال بود، باقی خانواده پدری او مذهبی نما بودند. سال‌ها پیش طبق یک عادت قدیمی که تبدیل به بهانه‌ای برای دورهم جمع شدن زن‌های فامیل و همسایه‌ها شده بود، قرار بود آخوندی برای خواندن روضه به خانه پدربزرگ نیما بیاید. ازقضا نیما هم برای تعطیلات رفته بود مشهد و برخلاف همیشه تصمیم گرفت چند روزی را منزل پدربزرگ بماند. حاج‌آقا وارد اتاق شد و نیما هم‌پشت سر او با شلوار کوتاه وارد اتاق شد. زن‌های همسایه که او را نمی‌شناختند با دیدن شلوار کوتاه قرمزرنگ نیما شروع کردند به درگوشی حرف زدن و غرغر کردن. عمه کوچیکه آمد در گوش نیما گفت که پاشو برو شلوار بپوش یا اگه نمی‌خواهی شلوارت را عوض کنی، برای چند دقیقه برو بیرون پیش پدربزرگ. نیما با یک قیافه حق‌به‌جانب به عمه گفت: «اینجا خانه اجدادی من است، کسی حق ندارد در مورد لباس و پوشش من تصمیم‌گیری یا زور کند. آگه زن‌های همسایه مشکلی دارند، می‌توانند چشم‌هایشان را برای چند دقیقه ببندند یا برگردند به خانه خودشان». مسابقات جهانی شطرنج زنان، خانه اجدادی همه زنان شطرنج‌باز است. جمهوری اسلامی هم مثل زن‌های همسایه خانه پدربزرگ نیما. آزادی در انتخاب پوشش یک اصل بنیادین است که قوانین داخلی کشورها موظف به احترام به این اصل می‌باشند.

بهمن زاهدی: وزیر اقتصاد آلمان که در سِمت معاون صدراعظم این کشور نیز هست تصور کرده جمهوری اسلامی واقعاً اصلاح‌پذیر است و با انجام معاملات بزرگ تجاری می‌توانند روی رژیم ایران اثرگذار باشند!
زیگما گابریل، پیش از سفر خود به ایران در مصاحبه‌ای درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و نقش رژیم در بحران سوریه و به رسمیت شناخته شدن اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی صحبت کرده بود. شوربختانه سیاستمداران غربی زمانی که منافعشان ایجاب کند به‌راحتی تغییر موضع داده و تبدیل به عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی لابی گران صنایع می‌شوند!
جالب اینکه رسانه‌های آلمانی با بوق و کرنای هر چه بیشتر، سفر وزیر اقتصاد این کشور را پوشش خبری دادند تا اینکه رئیس مجلس و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی از ملاقات با وزیر اقتصاد آلمان سر باز زدند. از آن زمان به بعد بود که هیچ خبری از آن سفر منتشر نشد. با همه این تفاسیر نمی‌توان پذیرفت که صدراعظم المان با سفر ملیجک خامنه‌ای به کشورش موافقت کند.
نباید فراموش کرد در لیست هیئت صدوبیست نفری که وزیر اقتصاد آلمان در رأسشان قرار داشت نام شرکت زیمنس هم خودنمایی می‌کرد! نامی آشنا در ذهن هر ایرانی آگاه چراکه این شرکت حداقل دو بار به مردم ایران ضربه‌های اساسی وارده کرده است. یک‌بار زمانی که کامپیوترهای زیمنس در صنایع اتمی ایران با ویروس «استاکس نت» دچار اختلال شدند و ملت تاوان مالی آن را پرداخت کردند بار دیگر هم در جریان جنبش سبز بود که با فروش نرم‌افزارهای ردیابی ضربه سنگینی به آزادیخواهان زدند که سرانجامش کهریزک بود و تجاوز جنسی به جوانان ایران!

دانیال خنده‌رو: از یمن تا افغانستان، دربست.
کنفرانس صلح افغانستان در بروکسل بیشتر از آنکه برای ناتو و مردم افغانستان دارای اهمیت باشد، برای عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران مهم‌تر بود. پس از ١۵ سال از حمله آمریکا به افغانستان، گروه شبه‌نظامی طالبان در حال قدرت گرفتن است. حمایت مالی و معنوی افراط‌گرایان عربستان از طالبان حقیقتی است که کتمان آن غیرممکن است و مصوبه کنگره آمریکا برای تحقیق پیرامون نقش و آگاهی سعودی‌ها در حملات ١١ سپتامبر مکمل این حقیقت است. حضور آمریکا در عراق و ناتو در افغانستان بیشتر از آنکه برای مردم آن کشورها سودمند باشد برای جمهوری اسلامی مفید بود. گرچه حضور دونیروی قوی نظامی جهان در نزدیکی مرزهای کشور خالی از خطر نیست اما ضرر آن کمتر از صدام و طالبان است. هر دو دولت سعودی و جمهوری اسلامی اجرای استراتژی جنگ در خارج از خانه را در دستور کار خود قرار داده‌اند. ایران برای خروج از ساندویچ شدن میان داعش و طالبان به جنگ‌افروزی در یمن و سوریه اقدام کرده است و عربستان که یمن را جنگی بدون برنده می‌بیند، تلاش می‌کند تا افغانستان را از آرامش، وارد جنگی داخلی کند. مهره چینی روی میز خبر از جنگی دیگر می‌دهد، این بار رویارویی عربستان و ایران در افغانستان.

دیدگاهتان را بنویسید