گفتگوهای هفتگی (هفته چهارم مهرماه)

لیبرالیسم خطرناک‌تر از اسلحه است.
آزادی فردی که پایه و اساس اندیشه لیبرالیسم است، می‌تواند خطرناک‌تر از اسلحه شود، چراکه آزادی فردی بدون قبول مسئولیت در قبال جامعه، یارای آن را دارد که جهانی را به خون و آتش کشد؛ به همین دلیل است که در بیشتر موارد اندیشه «لیبرالیسم» به همراه «دموکرات» بکار می‌رود تا در کنار آزادی فردی و شهروندی، مسئولیت‌پذیری را هم در برگیرد.
آری؛ فرد لیبرالی که بدون در نظر گرفتن آزادی‌های فردیِ دیگراندیشان، تنها به آزادی‌های فردی خود می‌اندیشد، می‌تواند خطرناک‌تر از هر سلاحی در جهان عمل کند! با نگاهی به تاریخچه‌ی لیبرالیسم درمی‌یابیم که این اندیشه در مراحل اولیه، جنبشی بود مبتنی بر این خواسته که مردم نمی‌خواهند تابع حکومت‌های خودکامه باشند؛ به همین منظور نیازمند به لزوم قوانینی شدند که زندگی خصوصی‌شان را موردحمایت قرار دهد؛ ولی ازآنجاکه در سیر تکاملی این اندیشه، بیشتر به آزادی‌های فردی و شهروندی و کمتر به قانون‌گرایی توجه شده؛ لیبرالیسم نیز می‌تواند همچون هر اندیشه‌ی دیگری به‌سوی مطلق‌گرایی روانه شود. پس برای جلوگیری از مطلق‌گرایی در این اندیشه واژه دموکراتیک یک لزوم حتمی‌ست تا «لیبرال دموکرات» آزادیِ فردی را به صورتی متعادل در‌آورد و فرد لیبرال را با پیوند آزادی‌های فردی و قبول مسئولیت در قبال جامعه به مسئولیت‌پذیری هر چه بیشتر تشویق کند. همان‌گونه که در کنار تاریخ سراسر خونریزی، اشغالگری و ویرانگری ِ افرادی چون: چنگیز خان، اسکندر و یا حتی محمد بن عبدالله که تنها آزادی فردی را ملاک عمل خود می‌دانستند و در پی رسیدن به منافع شخصی خود بودند؛ می‌توان از کورش کبیر به‌عنوان نخستین انسان «لیبرال دموکرات» در جهان یادکرد که چگونه حقوق جمعی را به گفتمان سیاسی ِ جهانی تبدیل کرد.

بهمن زاهدی: لیبرالیسم خطرناک‌تر از اسلحه است.
آزادی فردی که پایه و اساس اندیشه لیبرالیسم است، می‌تواند خطرناک‌تر از اسلحه شود، چراکه آزادی فردی بدون قبول مسئولیت در قبال جامعه، یارای آن را دارد که جهانی را به خون و آتش کشد؛ به همین دلیل است که در بیشتر موارد اندیشه «لیبرالیسم» به همراه «دموکرات» بکار می‌رود تا در کنار آزادی فردی و شهروندی، مسئولیت‌پذیری را هم در برگیرد.
آری؛ فرد لیبرالی که بدون در نظر گرفتن آزادی‌های فردیِ دیگراندیشان، تنها به آزادی‌های فردی خود می‌اندیشد، می‌تواند خطرناک‌تر از هر سلاحی در جهان عمل کند! با نگاهی به تاریخچه‌ی لیبرالیسم درمی‌یابیم که این اندیشه در مراحل اولیه، جنبشی بود مبتنی بر این خواسته که مردم نمی‌خواهند تابع حکومت‌های خودکامه باشند؛ به همین منظور نیازمند به لزوم قوانینی شدند که زندگی خصوصی‌شان را موردحمایت قرار دهد؛ ولی ازآنجاکه در سیر تکاملی این اندیشه، بیشتر به آزادی‌های فردی و شهروندی و کمتر به قانون‌گرایی توجه شده؛ لیبرالیسم نیز می‌تواند همچون هر اندیشه‌ی دیگری به‌سوی مطلق‌گرایی روانه شود. پس برای جلوگیری از مطلق‌گرایی در این اندیشه واژه دموکراتیک یک لزوم حتمی‌ست تا «لیبرال دموکرات» آزادیِ فردی را به صورتی متعادل در‌آورد و فرد لیبرال را با پیوند آزادی‌های فردی و قبول مسئولیت در قبال جامعه به مسئولیت‌پذیری هر چه بیشتر تشویق کند. همان‌گونه که در کنار تاریخ سراسر خونریزی، اشغالگری و ویرانگری ِ افرادی چون: چنگیز خان، اسکندر و یا حتی محمد بن عبدالله که تنها آزادی فردی را ملاک عمل خود می‌دانستند و در پی رسیدن به منافع شخصی خود بودند؛ می‌توان از کورش کبیر به‌عنوان نخستین انسان «لیبرال دموکرات» در جهان یادکرد که چگونه حقوق جمعی را به گفتمان سیاسی ِ جهانی تبدیل کرد.

دانیال خنده‌رو: برای مرگ دین در ایران، زنده‌باد محرم
در طی صدسال گذشته شیوه لباس پوشیدن، سخن گفتن، فکر کردن و به بیان کلی شیوه زندگی انسان‌ها دچار تغییراتی گشته است که هر یک از این تغییرات در زندگی روزمره انسان قابل‌لمس است. ادیان نیز از این تغییرات دور نمانده‌اند؛ ازدواج سفید، سقط‌جنین، ازدواج هم‌جنس‌گرایان. برخی از ادیان روبه‌جلو قدم برداشته و تندروی‌های خود را بازبینی کرده‌اند، برخی دیگر به بیراهه کشیده شده‌اند و نوعی دیگر از کج‌روی فکری را بَنا گذاشته‌اند. محرم با پیام‌های خود در نقش مدرسه فکری تشیع، سرنوشت دین در ایران را رقم خواهد زد. هیئت‌های عزاداری با منوی پیتزا و چلوکباب، مداحان با دستمزد میلیونی و مدیحه ثرایی شش و هشت، استفاده از ارگ و نی و ویولن در گروه‌های موسیقی عزاداری، ماشین‌نویسی و درنهایت مُد لباس و آرایش صورت و سر مخصوص محرم همه از مواردی است که گویای این حقیقت است: «محرم اسلام را زنده نگه‌داشته است اما تا چندی دیگر خواهد کشت».

بهمن زاهدی: عدم تمرکز در مفهوم عمل‌گرایانه آن
عدم تمرکز خود در دو نوع مختلف جلوه می‌کند.
سیاسی: تقسیم اختیارات میان حکومت مرکزی و حکومت‌های محلی به‌منظور دستیابی هرچه بیشتر و کارآمدترِ دموکراسی.
اجتماعی: تقسیم ادارات، وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی بین استان‌های کشور به‌منظور محدود کردن موقعیت پایتخت.
قابل‌توجه آنکه، تاکنون تنها به عدم تمرکز در مفهوم سیاسی آن، پرداخته‌شده است. جدایی‌طلبان و فدرالیسم خواهان نیز به عدم تمرکز در حیطه اجتماعی توجهی ندارند چراکه آنان خواستار تشکیل یک دولت و حکومت مستقل برای خود هستند تا بتوانند در درازمدت ایده جدایی‌طلبی موردنظرشان را راحت‌تر به کرسی بنشانند.
عدم تمرکز ادارات در پایتخت باعث می‌شود که استان‌های دیگر کشور نیز بتواند در رشد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور سهیم شوند. چه ایرادی دارد که برای مثال سیستم بانکی ایران به اصفهان، مرکز ستاد ارتش به کرمان، وزارت کشاورزی به سیستان و بلوچستان و سازمان محیط‌ زیست به یزد، وزارت بهداری به کُردستان، وزارت نفت و انرژی به خوزستان و وزارت فرهنگ و هنر به استان فارس منتقل شوند. بدین ترتیب هم می‌توان از ازدحام جمعیت در تهران کاست و هم سیستم اداری‌ای را برای ایران بنیان نهاد که آیندگان بتوانند از آن بهترین استفاده را ببرند. پرواضح است که برای دستیابی به این هدف می‌بایست برنامه‌ریزی درازمدتی صورت پذیرد و تمام جوانب امر موردبررسی کارشناسی قرار گیرد.
عدم تمرکز به تمام مشکلات اقوام ایرانی پایان خواهد داد و آنان را در سرنوشت ایران سهیم خواهد کرد، تنها درصورتی‌که اپوزیسیون جمهوری اسلامی کمی خوش‌فکری و آینده‌نگری را در خود پرورش دهند.

دانیال خنده‌رو: محسن صفائی فرهانی در گفتگوی روز دوشنبه با روزنامه آرمان امروز معتقد است که حسن روحانی نه چیزی به سفره مردم اضافه کرده است و نه چیزی کم و برجام با موافقت همه ارگان‌های نظام به سرانجام رسید. محسن صفائی فرهانی از دستگیرشدگان پس از جنبش سبز سال ٨٨ باور دارد که رئیس‌جمهور شدن فردی به‌غیراز حسن روحانی در سال ٩۶، کشور را به عقب می‌برد. همچنین او بر این نظر است که اصول‌گرایان پس از نامه محمود احمدی‌نژاد به آیت‌الله خامنه‌ای دست به تغییر استراتژی زده‌اند و از هر بلندگویی قصد خراب کردن دولت روحانی را دارند. با در نظر گرفتن گفته‌های صفائی فرهانی؛ اگر برجام نتیجه هم‌رأیی تمام ارگان‌های نظام جمهوری اسلامی است، چرا می‌بایست آن را به‌پای حسن روحانی نوشت و او را دلیلی برای پیشرفت نامید؟ آن‌هایی که قصدی برای شرکت در انتخابات ندارند تصمیم خود را گرفته‌اند و با شنیدن نام کاندیدایی از سوی جبهه اعتدال یا اصول‌گرا به میدان انتخابات پا نخواهند گذاشت. من معتقدم که حضور کاندیدای اصول‌گرا تنها موجب گرم شدن تنور انتخابات و حضور ۴٠٪ واجدین رأی، پای صندوق‌ها خواهد شد. اگر اصول‌گرایان پس از دوران ریاست جمهوری حسن روحانی خواهان بازگشت به قدرت می‌باشند، می‌بایست این دوره بدون حضور کاندید و تنها به‌عنوان یک تماشاگر با حق رأی به میدان انتخابات وارد شوند. رأی بالای روحانی ثمره حضور افرادی مانند سعید جلیلی است، در نبود چنین رقبایی، روحانی بیشتر از چند میلیون رأی نخواهد آورد. هیچ‌کس بهتر از خود اعتدال‌گرایان توان خراب کردن اصلاحات و اعتدال را ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید