گفتگوهای هفتگی (هفته سوم آبان ماه)

نژادپرستی کدام نژاد؟

قرن‌های متمادی تاریخ جنگ‌ها و کشورگشایی‌ها، آن‌گونه با کشتار مردان و به اسارت کشاندن زنان، تجاوز یا ازدواج با آنان درهم‌آمیخته؛ که نمی‌توان انسان امروزی را در یک نژاد خاص و اصیل تعریف کرد! تاریخ هزاران ساله‌ی ایران با حمله‌ی اسکندر، عرب‌ها، چنگیز خان مغول و دیگر متجاوزان به ایران از یکسو و درهم‌آمیختگی و پیوند اقوام ایرانی باهم از سویی دیگر دست‌به‌دست هم می‌دهد تا ایرانیان نیز، چون بسیاری از مردمان دنیا معجونی از تمامی نژادهای مختلف باشند. حال ما ایرانیان از میان این رنگین‌کمان نژادی، کدام نژاد را پرستش می‌کنیم که به ما انگ نژادپرستی می‌زنند؟!
آیا هرگز با خود اندیشیده‌اید که اسلام‌گرایانی که هرروزه‌ی تقویم را با عزاداری یا جشن ولادت برای محمد و دوازده امام و چهارده معصومشان که هیچ‌کدام به دست غیرمسلمانی کشته، مسموم و سربریده نشده، پر می‌کنند، نژادپرستان عرب لقب نمی‌گیرند ولی ایرانیانی که بعد از سال‌ها سرکوب ارزش‌های ملی برای نخستین پادشاهشان که اولین انسان لیبرال دموکرات جهان بوده بزرگداشتی برگزار می‌کنند نژادپرست خطاب می‌شوند؟!
در حقیقت کسانی بر طبل نژادپرستی مردم ایران می‌کوبند که حتی از درک ساده‌ی معنایی دو واژه‌ی نژادپرستی و ملی‌گرایی عاجزند!
مدعیان انقلاب روشنفکری دیروز؛ همان‌ها که ملایان را به دزدی انقلاب شکوهمندشان متهم می‌کنند و امروز پاداش بی‌وطنی‌شان را در رادیو و تلویزیون‌های بیگانه در مقابلشان انداخته‌اند، مردم ایران را نژادپرست می‌خوانند!
به لطف سیاست غرب و دلارهای سبز همچنان اتحاد نامقدس سرخ و سیاه برای نابودی ایران و هویت ایرانی به کار است تا فاشیست مذهبی در خاورمیانه، سرمایه‌هایی را که باید برای آینده ایران هزینه شوند به جیب اسلحه فروشان شرق و غرب روانه کند! تاریخ دیگربار گواه آن شد که تا چه اندازه چپ‌گرایان ایران همانند اسلام‌گرایان می‌توانند زالووار زندگی کنند و ایران ستیز هستند!
ای‌کاش مارکس برای مدعیان روشنفکری که هنوز نه تفاوت میان ناسیونالیست و نژادپرستی را می‌دانند و نه فرق میان انترناسیونالیسم و جهانی‌شدن را! در کتاب کاپیتال خود (قران چپ‌گرایان) حدیث، آیه و یا سوره‌ای دراین‌باره می‌نوشت تا چپ‌گرایان ایران ستیز را راهنمایی می‌کرد! پروردگار عقلی به چپ‌گرایان بدهد و آزادی را به ایرانیان بازگرداند.

بهمن زاهدی: نژادپرستی کدام نژاد؟
قرن‌های متمادی تاریخ جنگ‌ها و کشورگشایی‌ها، آن‌گونه با کشتار مردان و به اسارت کشاندن زنان، تجاوز یا ازدواج با آنان درهم‌آمیخته؛ که نمی‌توان انسان امروزی را در یک نژاد خاص و اصیل تعریف کرد! تاریخ هزاران ساله‌ی ایران با حمله‌ی اسکندر، عرب‌ها، چنگیز خان مغول و دیگر متجاوزان به ایران از یکسو و درهم‌آمیختگی و پیوند اقوام ایرانی باهم از سویی دیگر دست‌به‌دست هم می‌دهد تا ایرانیان نیز، چون بسیاری از مردمان دنیا معجونی از تمامی نژادهای مختلف باشند. حال ما ایرانیان از میان این رنگین‌کمان نژادی، کدام نژاد را پرستش می‌کنیم که به ما انگ نژادپرستی می‌زنند؟!
آیا هرگز با خود اندیشیده‌اید که اسلام‌گرایانی که هرروزه‌ی تقویم را با عزاداری یا جشن ولادت برای محمد و دوازده امام و چهارده معصومشان که هیچ‌کدام به دست غیرمسلمانی کشته، مسموم و سربریده نشده، پر می‌کنند، نژادپرستان عرب لقب نمی‌گیرند ولی ایرانیانی که بعد از سال‌ها سرکوب ارزش‌های ملی برای نخستین پادشاهشان که اولین انسان لیبرال دموکرات جهان بوده بزرگداشتی برگزار می‌کنند نژادپرست خطاب می‌شوند؟!
در حقیقت کسانی بر طبل نژادپرستی مردم ایران می‌کوبند که حتی از درک ساده‌ی معنایی دو واژه‌ی نژادپرستی و ملی‌گرایی عاجزند!
مدعیان انقلاب روشنفکری دیروز؛ همان‌ها که ملایان را به دزدی انقلاب شکوهمندشان متهم می‌کنند و امروز پاداش بی‌وطنی‌شان را در رادیو و تلویزیون‌های بیگانه در مقابلشان انداخته‌اند، مردم ایران را نژادپرست می‌خوانند!
به لطف سیاست غرب و دلارهای سبز همچنان اتحاد نام قدس سرخ و سیاه برای نابودی ایران و هویت ایرانی به کار است تا فاشیست مذهبی در خاورمیانه، سرمایه‌هایی را که باید برای آینده ایران هزینه شوند به جیب اسلحه فروشان شرق و غرب روانه کند! تاریخ دیگربار گواه آن شد که تا چه اندازه چپ‌گرایان ایران همانند اسلام‌گرایان می‌توانند زالووار زندگی کنند و ایران ستیز هستند!
ای‌کاش مارکس برای مدعیان روشنفکری که هنوز نه تفاوت میان ناسیونالیست و نژادپرستی را می‌دانند و نه فرق میان انترناسیونالیسم و جهانی‌شدن را! در کتاب کاپیتال خود (قران چپ‌گرایان) حدیث، آیه و یا سوره‌ای دراین‌باره می‌نوشت تا چپ‌گرایان ایران ستیز را راهنمایی می‌کرد! پروردگار عقلی به چپ‌گرایان بدهد و آزادی را به ایرانیان بازگرداند.

دانیال خنده‌رو: دیگر آزادی معنای واقعی خود را ازدست‌داده است. موصل در چند صباح آینده آزاد خواهد شد اما آزاد نه. بیرون راندن داعش از موصل شروعی برای جنگ لفظی و نو شدن دلخوری‌های حکومتی میان ارتش عراق و نیروهای کردستان خواهد بود. دونیروی نظامی که مُشکی نیستند که خود ببوید اما عطار باش‌های سپاه پاسداران و آمریکا به کمک تبلیغ در رسانه‌های بین‌المللی در حال انداختن این ارتش‌های توخالی به ناف دنیا هستند. آزادی موصل با دو سؤال بزرگ همراه است؛
– ابوبکر البغدادى
دونالد ترامپ کاندیدای جمهوری‌خواه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با انتقاد به سیاست‌های نظامی کاخ سفید معتقد است که حمله بدون اعلام قبلی (سورپرایز) بهترین راه برای پیروزی در جنگ نظامی با داعش است و رسانه‌ای کردن زمان آغاز حمله، کاری غیرحرفه‌ای بود که به دولت اسلامی این فرصت را داد تا نیروهای خود را آرایش نظامی دهد. پاسخ به انتقادهای ترامپ چیست؟ موصل به‌عنوان پایتخت دولت اسلامی، می‌بایست که محل سکونت خلیفه خود خوانده داعش باشد. بهترین جواب به اعتراض‌های دونالد ترامپ، دستگیری و محاکمه ابوبکر البغدادی است در غیر این صورت ترامپ و ترامپیزم تا سال‌ها گریبان گیر ارتش و کاخ سفید خواهد بود.
– مجاهدین اسلامى؟
پس از آزاد شدن کوبانی، بسیاری از جنگجویان داعش ریش خود را تراشیده و پا به فرار گذاشتند، این بار نیز این اتفاق خواهد افتاد. تونس و عربستان سعودی هریک با داشتن نزدیک به ٣٠٠٠ جهادی است، مراکش و اردن هریک با ١۵٠٠ جهادی است بیشترین سهم را در ارتش داعش برخوردار هستند که با از دست دادن خاک، نیاز به یک خلافت گاه دیگر به‌طور جد احساس خواهد شد. تونس با داشتن بیشترین جهادیست اما به لطف کمک‌های خارجی و دریافت جایزه نوبل صلح در سال ٢٠١۵ از امنیت بیشتری برخوردار است. نیروهای اطلاعاتی مراکش اجازه هیچ حرکتی را به داعش نخواهند داد. اردن در میان کشورهای یادشده از وضعیت پیچیده‌تری تری برخوردار است زیرا با اعطای آزادی‌های سیاسی از سوی پادشاه اردن، نیروهای افراطی اسلام‌گرا اکثریت اپوزیسیون دولت را تشکیل می‌دهند. بر روی کاغذ، اردن مکان مناسبی برای بازسازی داعش است اما گزینه بهتری نیز موجود است. مجموعه‌ای از نزدیکی فکری میان طالبان و داعش با پشتیبانی مالی سلفیست‌های سعودی و موقعیت استراتژیک کوه‌های افغانستان این کشور را به مزرعه تروریسم تبدیل خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید