امیدواری و ناامیدی وارانه *

  در چند ماه گذشته فضای سیاسی داخل و خارج از کشور آنچنان متحول نظر می‌آمد و نوشته‌های از قبل تهیه شده و آماده نشر آنچنان زیاد شده بود که تشخیص دادن وضعیت سیاسی کشور برای هر کسی قابل درک نمی‌بود. سکوت در چنین مواقعی بهترین راه‌حل نظر می‌آید، چون در میان سیل نوشته‌ها و مصاحبه‌های بی‌محتوا هرگونه تحلیل سیاسی مانند قطره آبی بر روی آهن داغ، توان روشنگری سیاسی نمی‌داشت.

در چند ماه گذشته فضای سیاسی داخل و خارج از کشور آنچنان متحول نظر می‌آمد و نوشته‌های از قبل تهیه شده و آماده نشر آنچنان زیاد شده بود که تشخیص دادن وضعیت سیاسی کشور برای هر کسی قابل درک نمی‌بود. سکوت در چنین مواقعی بهترین راه‌حل نظر می‌آید، چون در میان سیل نوشته‌ها و مصاحبه‌های بی‌محتوا هرگونه تحلیل سیاسی مانند قطره آبی بر روی آهن داغ، توان روشنگری سیاسی نمی‌داشت.

ناامیدی در میان هواداران و طرفداران سرنگونی جمهوری‌اسلامی آنچنان زیاد شده بود که گوش شنوا برای شنیدن حقیقت کیمیاگری را می‌طلبید. از یک طرف سلطنت‌طلبانی که به شوق سرانجامی به شورای ملی پیوسته بودند از بی‌برنامگی و سیستم دستور دهنده آن شورا، یا از فعالیت سیاسی خود کاسته‌اند و یا در ناامیدی کامل در گوشه‌ای خزیده‌اند و همانند نگارنده‌ای بی‌تفاوت درآمده‌اند. از طرف دیگری روشنفکران خارج‌نشین ذوق‌زده از تحولات جاری، زمانی برای تحلیل‌های واقعی پیدا نکردند و با بحث‌های انتزاعی خود وضعیت موجود را دراماتیک‌تر کرده‌اند. در این میان سکولارها که در سالروز مشروطیت کُنگره خود را برگذار کرده بودند، «رهبری» رهبر خود نامیده را زیر سوال بردند و در ناامیدی دست کمی از سلطنت‌طلبان پشیمان از شورای ملی ندارند. چپگرایان متمایل به سرنگونی جمهوری‌اسلامی در سرگردانی سیاسی خود برای اولین بار ائتلافی درونی در «ناامیدی» با سلطنت‌طلبان و سکولارهای ایران بوجود آورده‌اند! سایت‌های اینترنتی یکی پس دیگری از فعالیت‌های خود دست کشیدند و میدان مبارزه را با ناامیدی کامل بدست سایت‌های اصلاح‌طلب جمهوری‌اسلامی واگذار کردند. آنهایی هم که در اینجا و آنجا مخالفتی با حکومت حزب‌الله و مافیایی جمهوری‌اسلامی می‌کرده‌اند اختاپوس‌وار رنگ خود را تغییر داده‌اند و هم رنگ جماعت شده‌اند. شوربختانه ناامیدی در اپوزیسیون سرنگونی‌طلب همگانی شده.

امید ولی در دل اطلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی دوچندان شده است. گفتگوی تلفنی رئیس جمهور امریکا با ملیچک جدید خامنه‌ای، امید به بقای جمهوری‌اسلامی را میان طرفداران رژیم اسلامی زنده کرده. گفتگوی وزیر امور‌خارجه جمهوری‌اسلامی با وزیران امور‌خارجه گروه پنچ به اضافه یک روزنه امیدواری کاذبی برای لغو تحریم‌های اقتصادی غرب بوجود آورده. آنچنان در داخل کشور در این باره گفتگو می‌شود که انگاری همین فردا وضعیت ورشکستی سیاسی و اقتصادی کشور بر طرف خواهد شد. در خارج از کشور بنگاه‌های تبلیغاتی غرب در حال ترسیم بهشت اسلامگرایی، به شسشتوی مغزی سی و چهار ساله ایرانیان داخل کشور ادامه می‌دهند. آنان آنچنان به مردم داخل کشور امیدواری بی‌محتوا و پوشالی داده‌اند که خود هم کم‌کم بر گفته‌های خود ایمان آورده‌اند و آینده ایران را بدون وجود جمهوری‌اسلامی قابل تصور نمی‌انگارند.

آنچه در میان پنهان مانده، واژگون جلوه دادن واقعیت‌ها‌ست.

از زمانیکه تحریم‌های اقتصادی غرب شاه‌رگ اقتصاد ایران را نشانه گرفت، وضعیت برای سران جمهوری‌اسلامی وخیم شد. وخامت اقتصادی همیشه خود را در دراز مدت به نمایش می‌گذارد. در زمانیکه جمهوری‌اسلامی تلف کردن وقت را بهترین گزینه برای خود برمی‌شمرد و از تنگ شدن وضعیت مردم سوء‌استفاده‌های مالی فراوانی می‌کرد و تحریم‌های اقتصادی را کاغذ پاره جلوه می‌داد، غرب خود را برای بازی سیاسی جدیدی با جمهوری‌اسلامی آماده می‌کرد. خامنه‌ای زمانی به وخامت اوضاع اقتصادی پی برد که دیگر برای اقتصاد ناتوان و مصرفی ایرانی دیر شده بود. برای گذر از این وضعیت بوجود آمده جمهوری‌اسلامی هم می‌بایستی مردم داخل کشور را که هر روزه با گرانی سرسام‌آور درگیر هستند، بسوی خود جلب می‌کرد و هم اپوزیسیون خارج از کشور را منحرف از هدف نهایی خود که همان سرنگونی جمهوری‌اسلامی می‌بود، بی‌تحرک‌تر می‌کرد.

بحث بی‌موقع بر سر «انتخابات آزاد» فرصتی را به جمهوری‌اسلامی داد تا بتواند اپوزیسیون خارج از کشور را سرگرم نگاه دارد. این تصور واهی که بعد از انتخابات در ایران تظاهرات خیابانی بوجود خواهد آمد، افرادی را که در انتظار فرصتی برای مطرح کردن خود بودند به میدان‌گاه سیاسی کشانید. این افراد بدون داشتن تجربه سیاسی و آینده‌نگری کافی، فعالان سیاسی را یکی پس از دیگری از میدان بدر کردند و در زمانیکه انتخابات در ایران برگذار شد، مانند مهره‌های بازنده شطرنج خود بخود از میدان بدر شدند. گفتگوی «انتخابات آزاد» حداقل در خارج از کشور نتوانست سیاستمداران غربی را به خود جلب کند و در فردای انتخابات در ایران به فراموشی سپرده شد. کیش و مات شدن گفتگوی «انتخابات آزاد» بوسیله عوامل جمهوری‌اسلامی حداقل در طیف سلطنت‌طلب توانست ضربه نهایی خود را بر پیکره باقی‌مانده از آنان بزند و با ناامیدی کامل میدان را برای جولان دادن رئیس جمهور تازه از راه رسیده حزب‌الله باز کند.

اصلاح‌طلبانی که در غرب برای جمهوری‌اسلامی لابی‌گری می‌کردند، از قبل نتیجه انتخابات را می‌دانستند و زمینه‌سازی‌های خود را برای گفتگوی رئیس جمهوری منتخب حزب‌الله در غرب آماده کرده بودند. بنگاه‌های تبلیغاتی غرب هم که به بلندگوی اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی تبدیل شده‌اند بیشترین کمک‌ها را به حزب‌الله برای بدر کردن اپوزیسیون واقعی به سرانجامی رساندند.

فشار اقتصادی آنچنان در ایران بالا گرفت که رهبر حزب‌الله با هیاهوی فراوان به نرمش قهرمانه‌ای در مقابل غرب تن در داد. این نرمش ادامه همان سیاستگذاری‌های جمهوری‌اسلامی برای ضعیف کردن اپوزیسون به خود مشغول و امیدواری دادن به مردم در کشور ایجاد شده بود. جمهوری‌اسلامی چنین استدلال کرده بود که با گفتگو با غرب تمامی تحریم‌های سیاسی و اقتصادی که غرب در طی سی و چهار سال گذشته بر علیه رژیم کنونی ایران برقرار کرده به یک باره برداشته خواهد شد و اقتصاد ورشکسته ایران شکوفا می‌شود. این در حالیست که غرب تازه سیاست زمان‌کشی را از جمهوری‌اسلامی یاد گرفته و به بدون کسب امتیازهای کمر‌شکن حاضر نیست تحریم‌های برقرار شده را لغو کند. جمهوری‌اسلامی تازه خود را برای گفتگو با غرب آماده کرده است! این تازه اول راه می‌باشد. تا غرب تحریم‌های اقتصادی بر علیه جمهوری‌اسلامی را بردارد حداقل دو تا سه سالی زمان می‌خواهد و در این مدت جمهوری‌اسلامی باید با آهنگ غرب توان رقصیدن را نشان دهد.

با اینکه اپوزیسیون جمهوری‌اسلامی سالیان زیادی در انتظار چنین ضعفی در رژیم حاکم بر ایران منتظر نشسته بود. توان استفاده از این موقعیت بدست آمده را ندارد. تنها قدرت‌طلبی و بی‌برنامگی چند نفری که سودای رهبری در سر می‌پرورانند و هر چند گاهی کُنگره‌ای برگذار می‌کنند تا رهبریت جدیدی را به مردم ارایه دهند، مانع اصلی رسیدن ایران به لیبرال دموکراسی می‌باشد.

ناامیدی اپوزیسیون در زمانی شکل گرفته که بهترین امیدواری برای سرنگونی جمهوری‌اسلامی بوجود آمده است و جمهوری‌اسلامی و اصلاح‌طلبان صادراتی آن به غرب در ناامیدی کامل به بقای جمهوری‌اسلامی امیدوار شده‌اند. نتیجه قدرت‌طلبی‌های فردی چه در جمهوری‌اسلامی و چه در اپوزیسون بغییر از این واژگون انگاشتن امید و ناامیدی چیزی دیگری نیست.

از این روست که امروز می‌بایستی با نگاهی آینده‌نگر به ایران اندیشید و اپوزیسیون واقعی جمهوری‌اسلامی را از ویرانه‌های این دگردشت برنامه‌ریزی شده دوباره جُست و پیکره مبارزه برای رسیدن به دموکراسی را دوباره از نو ساخت.

در ناامیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپد است

 واژه «وارانه» در تیتر این نوشته، اشتباهی دیجیتالی و قابل ترمیم است. اشتباهی که نویسنده را هم به خواندن دوباره مجبور می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید