رئیس جمهور خرِ مُلاست

  تبریک من را به عرض آقازاده ولخرج مابین طلاب قم، حاج آقا آقازاده خواجه مطصفی برسانید. هیچ کسی نمی‌توانست رفسنجانی را به این صورت از رقابت در تعیین رهبر آینده جمهوری‌اسلامی بدر کند. کسی که برای ریاست جمهوری رد صلاحیت شده، برای انتخاب رهبر آینده مافیای آخوندی هیچ شانسی دیگر ندارد.

  تازه از مسافرت یک هفته‌ای خود به منزل رسیده بودم که تلفن زنگ زد.
الو با مدیر سایت سلطنت‌طلب‌ها می‌خواستم صحبت کنم؛ دورود بر شما، فکر می‌کنم شماره را اشتباهی گرفته‌اید، چون من مدیر سامانه حزب مشروطه …؛ نه نه همین که گفتید درسته، چه فرقی می‌کند سلطنت‌طلب با مشروطه‌خواه هر دو یکی هستند؛ آقای گرامی چرا مزاحم می‌شود خدا روزی شما را جای دیگری فراهم کند؛ پس شما به الله اعتقاد دارید؟؛ نخیر به پروردگار اعتقاد دارنم و نه به مجسمه بی‌قواره بُتی به نام الله؟؛ خوب فرقش در چیه؟؛ فرق زیادی دارند، پروردگار جهان و بشر را آفریده و عرب‌ها الله را آفریدند.

غرض از مزاحمت، این است که می‌خواستم به شما بگوییم ایران در تبِ انتخابات می‌سوزد و شما زندگی‌نامه ژان ژاک ژو ژو را روی سایت می‌گذاردید. آقا کمی در رابطه با انتخابات مقاله بگذارید. این تبِ انتخابات «ایران» را گرفته مثل اینکه از مرحله پرتی؟ آقا از زندگی‌نامه حضرت زینب، فاطمه و امیرالمومنین علی در این سایت بی‌قواره‌تان بگذاری کُلی صواب می‌برید؛ پس اجازه دهید پاسخی را به شما بدهم. یک: متفکران اندیشه لیبرال را حداقل من ارج می‌گذارم و به کسی هم مربوط نیست! دو: از خواهران زینت در ترکیه هم خبرهای درج کرده‌ام. بهر‌حال علمای عالم در قم به شغل اصلی خود رسیده‌اند و کلی پیشرفت کرده‌اند. اوایل بیشتر در کُتوب خود در باره آلت تناسلی زنان نظریه‌پردازی می‌کردند و حالا به عمل‌گرایی روی آورده‌اند و فاحشه‌های بیت خود را برای کسب درآمد صادر می‌کنند. صدور انقلاب‌اسلامی از این راه شاید با صرفه‌تر باشد. زندگی‌نامه قاتل‌های حرفه‌ای مانند «علی» چه ارزشی دارد؟ این داستان‌ها را هر روزه آخوندها به نوع دیگری بلغور می‌کنند، کافیست. گفتید ایران در تبِ انتخابات افتاده، نخیر «ایران» در تبِ بی‌کاری، تورم، اقتصاد ورشکسته، مافیای آخوندی و حکومت‌اسلامی گرفتار آمده و به نظر من هیچ‌گونه تبِ انتخاباتی در ایران وجود ندارد. این جمهوری‌اسلامی می‌باشد که در تبِ انتخابات مصنوعی گرفتار آمده نه ایران.

حالا من یک پیشنهادی به شما می‌کنم. صندوق قرض الحسنه دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم می‌خواهد که به شما کمکی بکند تا شاید شما به راه راست و اهداف مقدس انقلاب‌اسلامی هدایت بشوید. این دفتر به خیلی از کسان در خارج از کشور کمک کرده و بحمده‌الله خوب، افرادی را هم دوباره به سوی انقلاب‌اسلامی رهنمود شده‌اند. برای مثال آن آقایی که در لندن زندگی می‌کند و یک زمانی چریک بوده، نامه فدایت شوم برای رهبر معظم انقلاب نوشت و عاقبت بخیر شد، خدا را شکر بیشتر چپ‌های ایران از طریق فتنه‌گران انحرافی مقیم خارج به اسلام ناب محمدی پناه آوردند و در «تلاش»ند که کرامت انسانی خود را هم بسنجند. قیمت شما چقدر است برادر؟؛ من می‌دانستم، پدرم کمی شلوغ‌کاری می‌کرده، ولی نمی‌دانستم تا این انداره، که شما هم خود را برادر من می‌نامید! بهرحال بگذریم، با یک آزمایش «دِ ان اس» می‌توان به واقعیت پی برد. ارزش ایران بی‌نهایت است! عشق را نمی‌شود خرید، باید اول عشق را در خود…؛ ای آقا شما چرا قیمت را بالا می‌برید؟ راه‌های دیگری هم هست. برادران ما در دولت آلمان می‌توانند روزگار شما را سیاه کنند، فکر آنجایش را هم بکنید؛ سیاه‌تر این که هست دیگر نمی‌توانند، آقای محترم من تازه از راه رسیده‌ام و خسته هستم لطفا بروید و من را راحت بگذارید.

نگاه کن برادر نُه نفر ترک‌تبار را در آلمان برادران و خواهران نازی کشتند، آب از آب هم تکان نخورد. آخرش هم دو نفر از براداران نازی خودکشی شدند و آن دختره نازگُل متاسفانه دیر رسید و گرنه او هم خودکشی شده بود. این را گفتم تا بدانی که قدرت الله تا کجا‌ها پیش رفته؛ زیاد هم نوحه‌خوانی نکنید. اینکه نماینده جمهوری‌اسلامی در کمیسیون حقوق بشر مجلس آلمان از شما و رژیم اسلامی طرفداری می‌کند بر کسی پوشیده نیست! این که شما، زمانی شاگردان سازمان امنیت آلمان بودید و به تازگی برعکس شده و شما هستید که به آلمانی‌ها درس کهریزکی کردن می‌دهید هم به کسی پوشیده نیست. برو آقا ما را بخیر و شما را به سلامت بیشتر از این مزاحم وقت من نشوید.

برادر یک حرف آخری هم می‌زنم و امیدوارم گوش کنید. بهرحال این تبِ انتخابات تا چند هفته دیگر خواهد خوابید. تا تنور داغ است نونت را بچسبان! ببین این «شورای ملی» هنوز تشکیل نشده چه نامه قشنگی به رهبر انقلاب‌اسلامی نوشته، همه بدنبال پول در آوردن هستند یک عده از ما می‌گیرند یک عده هم می‌خواهند از کشورهای غربی بگیرند. یک عده‌ای، هم از ما می‌گیرند و هم از دیگران! فکر عاقبت خود باش! از من گفتن و از شما نشنیدن، ببین به سایت بالاترین هم دستور می‌دهیم که با دیدن نامت دیگر رم نکند و مقالات شما زود و اتوماتیک داغ شوند. عاقبت سایت «آزادگی» را دیدی که چطوری فیوزش را کشیدیم، چون داشت کم‌کم لیبرال دموکرات می‌شد؛ برای من مهم نیست چه کسی از کجا به فکر عاقبت خود می‌باشد. تمامی این معامله‌ها به جای نخواهد رسید. دلیلش را هم به شما می‌گویم تا حلقه گوشتان کنید. در جهان امروز هیچ چیزی پنهان نخواهد ماند، اگر امروز خبری به علت پنهان‌کاری در محلی درج نمی‌شود، ولی به زودی زود همگان از آن مطلب با خبر خواهند شد. تعداد زیادی از افراد اپوزیسیون را با همین کارها صدایشان را متاسفانه خفه کردید ولی همان‌ها با کینه‌ای که از شما به دل گرفته‌اند آماده هستند تا ضربه نهایی را به شما بزنند. بهرحال پروردگار بزرگ است و روزگار همیشه به همین صورت نخواهند ماند. سایت‌های اینترنتی هم می‌آیند و می‌روند، مهم زنده ماندن و راه تکاملی اندیشه می‌باشد که در درون انسان‌ها پرورانده می‌شود، الله شما در آن دل‌های آزاده جایگاهی ندارد. اینترنت یک ابزار ارتباطی می‌باشد نه بیشتر و نه کمتر!

حالا که به هیچ صراتی مستقیم نمی‌شوی نظرت را راجب به رئیس جمهور آینده کشور بفرمائید تا ما هم مستفیض شویم؟؛ با اینکه زبان شما را خوب می‌فهمم و شما دوست دارید که با زبان خودتان با شما صحبت کنم، باشد. می‌گویند: « خر همان خر است فقط پالانش عوض شده» این را گفتم تا بدانید که از کسی پوشیده نیست که رئیس جمهور در جمهوری‌اسلامی همان «خرِ ملاست»!؛ دیدی، نمی‌دانی برادر چه فرق‌های دارد این خرِ فعلی زیاد عر‌عر می‌کرد ولی خرِ آینده هم گاز می‌گیره و جفتک می‌اندازد و عرعرش زمین و زمان را کر خواهد کرد؛ مبارک صاحبش باشد. حالا که اینطور هست، کسی که می‌خواهد سوار این خره بشه باید مواظب باشه که خره رم نکنه و گرنه می‌شود مثل فیلم‌های تگزاسی امریکا و غرب‌زدگی می‌آورد. بروید کمی به اطلاعات عمومی خود اضافه فرمائید بعداٌ خواهید دید که کی خره و کی سواره خره!

در ضمن تبریک من را به عرض آقازاده ولخرج مابین طلاب قم، حاج آقا آقازاده خواجه مطصفی برسانید. هیچ کسی نمی‌توانست رفسنجانی را به این صورت از رقابت در تعیین رهبر آینده جمهوری‌اسلامی بدر کند. کسی که برای ریاست جمهوری رد صلاحیت شده، برای انتخاب رهبر آینده مافیای آخوندی هیچ شانسی دیگر ندارد. حالا پس از این همه گفتن و شنیدن نام شما چیست؟ برادر ناتنی (زنا‌زاده)!؛ بسیجی دهان گشاد!

نظرات نویسنده این نوشتار می‌تواند مطابق با دیدگاه‌های حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نباشد.

دیدگاهتان را بنویسید