راه حل همایونی برای همکاری با «شورای ملی»

در طی هیچده سال گذشته که از تاسیس حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرت) می‏گذرد، منشور‏ها و فراخوان‏های زیادی منتشر شدند و گروه‏ها و افراد فراوانی سعی بر این داشتند که با سازماندهی مخالفان رژیم جمهوری‏اسلامی قدمی برای …

در طی هیچده سال گذشته که از تاسیس حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرت) می‏گذرد، منشور‏ها و فراخوان‏های زیادی منتشر شدند و گروه‏ها و افراد فراوانی سعی بر این داشتند که با سازماندهی مخالفان رژیم جمهوری‏اسلامی قدمی برای متحد کردن ایرانیان بردارند. شوربختانه بیشتر این تلاش‏ها بدون نتیجه مانده و عده بیشتری را دل‏سرد از مبارزه و به کُنج خانه‏ها فرستاد. در طی چند هفته گذشته دو منشور یکی به نام «منشور شورای ملی» و دیگری به نام «منشور ۹۱ » بیرون آمدند. اگر منشور ۹۱ را در ادامه منشور ۸۱ قرار ندهیم، می‏توان قبول کرد که واکنشی به منشور شورای ملی می‏باشد، که از طرف جمعی از روشنفکران جمهوری‏خواه نوشته شده است. جمهوری‏خواهان ایرانی بیشتر واکنش‏گرا هستند و در زمان‏های مشخص واکنش خود را به تحولات سیاسی با بوجود آوردن اتحادیه‏های گوناگون نشان می‏دهند. این اتحادیه‏ها در دراز مدت ثبات سیاسی درونی پیدا نکرده و به انشعاب‏های مختلفی می‏انجامند و نتیجه‏ای از آنان بدست نمی‏آید و تنها بصورت نامی و تارنمایی بدون بیننده کم‏کم از یادها بیرون می‏روند.

جمهوری‏خواهان ایران تا کنون نتوانسته‏اند حزب و یا سازمان سیاسی با اهدافی ملی برپا کند و بیشتر بصورت شخصیت‏های پراکنده با هوادارنی کم تجربه در امور سیاسی دخالت کرده‏اند. چهره‏های نامدار جمهوری‏خواه توان تولید اندیشه‏ای را از خود ندارند و تنها منتظر استفاده از بحران‏های سیاسی برای مطرح کردن خود هستند. آنهایی هم که توانسته‏اند خود را متشکل کنند بیشترین زمان را برای از بین بردن اختلافات درونی خود صرف می‏کنند و بازدهی آنچنانی نمی‏توانند از خود ارایه دهند. اکثریت جمهوری‏خواهان ایران خود را به اصلاح‏طلبان جمهوری‏اسلامی که در اروپا و امریکا ییلاق و قشلاق می‏کنند، چسبانده‏اند و از خود هیچ‏گونه دیدگاهی برای آینده ایران ارایه نمی‏دهند.

منشور شورای ملی بر خلاف منشور ۹۱ به گفته جمعی از دست‏اندکاران تهیه آن، از داخل ایران و بوسیله جمعی از جوانان و روشنفکران ایران نوشته شده و به خارج از کشور فرستاده شده و طی یک سال گذشته در جلساتی با افراد و سازمان‏های مختلف مورد بررسی قرار گرفته تا اینکه نسخه پیشنهادی برای آگاهی عموم مردم بیرون آمده است. چرا در طی یک سال گذشته این منشور کامل نشده است و بصورت یک منشور پیشنهادی هنوز مطرح می‏شود را می‏خواهم مورد بررسی بیشتری قرار دهم. آیا یک تاکتیک سیاسی در پشت این «پیشنهاد» وجود دارد تا افراد و سازمان‏های سیاسی را تشویق کند که برای کامل کردن این منشور اول امضا خود را پای آن قرار دهند و بعد به امید کامل کردن آن تلاش کنند؟ یا اینکه افرادی که در تهیه آن سهیم بوده‏اند نتوانسته‏اند به توافقی برسند و خواستار همیاری بیشتری برای تکامل آن هستند؟

از متن بیرون آمده می‏توان دریافت که هر شخصی و یا گروهی می‏خواسته‏ که اثر انگشت خود را در این منشور بگذارد. برای مثال در ماده یازده فقط به “مدیریت منابع زیر زمینی” اشاره شده که منظور اصلی منابع نفت و گاز کشور می‏باشد. منابع دیگری مانند آب‏ها و دریاچه‏ها و جنگل‏های کشور تحت مدیریت چه کسی قرار خواهند گرفت، مجعول مانده؟ و آیا تدوین کنندگان منشور بر این باورند که ایران فقط منابع زیر زمینی دارد؟ بهتر نمی‏بود که از «مدیریت منابع ملی» صحبت می‏شد! این اثر انگشت گذاشتن در سرتاسر منشور و واژهای استفاده شده ملموس است. بیشترین نامفهوم‏های درون منشور از همین ناهماهنگی‏ها بوجود آمده است.

به نظر من دست اندرکاران این منشور می‏توانستند حداقل قسمتی از منشور را بصورت ارزش‏های کلی و غیر‏قابل انکار مطرح کنند، مانند ماده اول و دوم و حتا چهارم، پنچم، ششم و هفتم. ماده چهارم را که مخالف با هرگونه حمله نظامی خارجی علیه ایران می‏باشد، نمی‏توان بصورت پیشنهادی ارایه کرد. باید به آن تاکید کرد و گرنه این توهم بوجود می‏آید، که پس می‏توان پیشنهاد داد که ماده چهارم بصورت زیر تغییر کند “ما خواهان دخالت نظامی مستقیم خارجی علیه ایران هستیم”.

مشکل تدوین کنندگان منشور ملی در این می‏باشد که قدرت تصمیم‏گیری را از خود سلب کرده‏اند و منتظر نشسته‏اند تا دیگران برای آنان تصمیم بگیرند. برای من به عنوان یک ایرانی قابل قبول نیست که به من پشنهاد بدهند که آیا می‏خواهم که ایران را به عنوان یک کشور مستقل قبول بکنم یا نه؟ اگر توهین به ایرانیت من نباشد توهینی به موجودیت غیر قابل انکار ایران است! در سیاست نمی‏توان همه امور ممکلت را به رای مردم گذاشت. تمامیت ارضی کشور ایران در هیچگونه رای‏گیری و انتخاباتی نمی‏تواند به صورت گزینه‏ای به رای مردم گذاشته شود. تمامیت ارضی کشور یک ارزش ملیست که ایرانیان زیادی برای حفاظت از آن جان خود را از دست داده‏اند. ارزش‏ها را نباید کم ارزش جلوه داد.

داریوش همایون هر گاه از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) دعوت می‏شد که در همایشی برای متحد کردن ایرانیان شرکت کند با آن لبخند همیشگی به ما می‏گفت: “بهتر است در جلسه دوم آنان شرکت کنیم” برای همکاری و همیاری با شورای ملی هم بهتر است که حزب در جلسه دوم آنان شرکت کند! اگر کُنگره اولیه آن شورا توانست به جلسه دومی بیانجامد و اختلافات درونی آنان برطرف شد و در نهایت منشوری ارایه دادند که دیگر پیشنهادی نیست و به تصویب اکثریت افراد حقیقی شرکت کننده در جلسه اول رسید، حزب می‏تواند موارد اشتراک و اختلاف را بهتر بررسی کند و به همکاری با نمایندگان معرفی شده از طرف آنان بشتابد.

ارزش‏ها و اصول منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) پیشنهادی نیستند بلکه در کُنگره‏های حزب سیر تکاملی خود را پیموده‏اند. منشور حزب برای ما اعضای حزب مهمتر و بالاتر از هر منشور دیگری می‏باشد. مفاهیم واژه‏ها بکار رفته و روشنگری‏های فراوان در مورد تک‏تک ارزش‏ها و اصول منشور چراغ راه ما برای رسیدن به آینده می‏باشند. من به شورای مرکزی و اعضای حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) پیشنهاد می‏دهم که راه «همایونی» را انتخاب کنیم و در جلسه دوم «منشور ملی» شرکت کنیم، اگر بدان جا رسیدند ما هم همراهشان خواهیم شد. تا آن زمان حداقل می‏دانیم که چه کسانی چه می‏خواهند و چه کسانی چه نمی‏خواهند. در این راه ما که می‏دانیم چه خواهیم سرگردان ندانستن دیگران نخواهیم شد.

دیدگاهتان را بنویسید