پیروزی با «پ» بُزرگ

  به هیچ عنوان مهم نیستند، برنده یا بازنده انتخابات در جمهوری اسلامی چه کسانی می‌باشند، چون ساختار و شیوه برگذاری انتخابات در جمهوری‌اسلامی غیر‌دموکراتیک است. ما تنها حزب نظاره‌گر به نمایش انتخابات در جمهوری‌اسلامی ‌بودیم. حزب در حسرت شرکت در انتخاباتی آزاد در کشوری مُتمدن و آماده برای ساختن آینده‌اش هنوز در انتظار است تا شرایط برگذاری اولین «انتخابات آزاد» در ایران بوجود آید. حزب در اعلامیه که صادر کرد چندین دلیل برای غیر دموکراتیک بودن نظام جمهوری‌اسلامی را دوباره تاکید کرد. در ایران همروزگار، نماد ریاست جمهوری ارزشی بیشتر از یک تدارکچی یا ملیچک ندارد. اصولا رئیس جمهور در جمهوری‌اسلامی حق تصمیم‌گیری برای سیاست‌گذاری کلان مملکت را ندارد، چه فرقی می‌کند که چه شخصی با چه درجه محبوبیتی کُرسی این مقام را اشغال کند. تعریف اسلامی رئیس جمهور یعنی: «صیغه چهار ساله شخص مذکری، برای رهبر! رهبر نامزدهای خود را معین می‌کند و مردم از میان خواست‌های آقا، ضیغه را می‌خوانند. آقا حق طلاق را برای خود محفظ برمی‌شمارد، ولی مردم حق طلاق دادن رهبر را ندارند»

پیروزی و شکست در سیاست

به هیچ عنوان مهم نیستند، برنده یا بازنده انتخابات در جمهوری اسلامی چه کسانی می‌باشند، چون ساختار و شیوه برگذاری انتخابات در جمهوری‌اسلامی غیر‌دموکراتیک است. ما تنها حزب نظاره‌گر به نمایش انتخابات در جمهوری‌اسلامی ‌بودیم. حزب در حسرت شرکت در انتخاباتی آزاد در کشوری مُتمدن و آماده برای ساختن آینده‌اش هنوز در انتظار است تا شرایط برگذاری اولین «انتخابات آزاد» در ایران بوجود آید. حزب در اعلامیه‌ای که صادر کرد چندین دلیل برای غیر دموکراتیک بودن نظام جمهوری‌اسلامی را دوباره تاکید کرد. در ایران همروزگار، نماد ریاست جمهوری ارزشی بیشتر از یک تدارکچی یا ملیچک ندارد. اصولا رئیس جمهور در جمهوری‌اسلامی حق تصمیم‌گیری برای سیاست‌گذاری کلان مملکت را ندارد، چه فرقی می‌کند که چه شخصی با چه درجه محبوبیتی کُرسی این مقام را اشغال کند. تعریف اسلامی رئیس جمهور یعنی: «صیغه چهار ساله شخص مذکری، برای رهبر! رهبر نامزدهای خود را معین می‌کند و مردم از میان خواست‌های آقا، ضیغه را می‌خوانند. آقا حق طلاق را برای خود محفظ برمی‌شمارد، ولی مردم حق طلاق دادن رهبر را ندارند»

انتخابات در «ایران» و نه در «جمهوری اسلامی» سُنتی نوپا برای سنجش افکار عمومی شده، مخصوصا اگر بتوان میدان‌های سیاسی که در گفتگوی انتخابات مطرح شده‌اند، از کناره‌ای نزدیک مشاهده کرد. به عنوان یک نظاره‌گر بی‌طرف به تمامی صحنه‌های سیاسی و رسانه‌ها چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور، ما می‌توانیم برآوردی را بسنجیم. پیشرفت جامعه مدنی و همچنین آینده‌نگری از سوی ملت ایران با امکانات محدودی که در دست دارد، در این نمایش انتخابات قابل لمس بود. می‌توان تکامل‌پذیری جامعه ایرانی را با تجربه‌های نسل‌هایی پیشین و حاضر در گفتمان سیاسی کشور به آسانی درک کرد. انتخابات در ایران نتیجه گفتگوی گفتمان‌های حاکم بر کشور را به سنجشی ملی می‌کشاند. گفتمان‌های سیاسی نتیجه گسترش خود را سطح جامعه به نمایش می‌گذارند! دیدن و شنیدن برای کسانی مانند ما که در این بازی سیاسی شرکت نمی‌کنیم بسیار آسان‌تر از کسانی می‌باشد که در بطن نمایش انتخابات شرکت می‌کنند و می‌خواهند با تاثیر‌گذاری‌های خود، موقعیت سیاسیشان را تقویت کنند.

پیروزی جوانان

بیشترین فشار تبلیغاتی و سیاسی توام با عمل بر دوش جوانان گذاشته شده بود. در روز انتخابات زمانیکه مهلت رای دادن را تمدید می‌کردند، فضای حاکم دولتی بیشتر شباحت با التماس داشت. التماس از جوانانی که تصمیم خود را قبلا گرفته بودند و تاثیری بر آمار نمی‌گذاشتند! جوانان به حرف کسی هم اعتمادی نداشتند، اعتماد اصلی به خودش بود و در نهایت جوانان مابین خودشان اعتماد‌سازی کردند که در قسمت خود به آن اشاره خواهم کرد. شادی جوانان و کشف حجاب چند ساعته توانست، پیام زیبائی را به جهان بفرستد. از حکومت کشوری که به غیر از عزاداری، مُرده‌پرستی، خرافات و بی‌اخلاقی فرهنگی و دینی اجازه هیچ نفس کشیدنی را نمی‌دهد، «شادی» (چه نمایشی و چه واقعی فرقی با هم ندارد، چون هردو نشات‌آفرین هم هستند.) ارمغان آگاهی‌طلبی جُنبش سبز و بوجود آمدن دیدگاه‌های جدیدی ما‌بین مردم و عمل‌گرایی توام با آگاهی نوید دهنده بود. مردم شبِ زفاف رئیس جمهور و رهبر را جشن گرفتند. حق‌شان بود. زن و مرد در شادی چند ساعتی شیردلانه در کنار هم بودند. برابری حقوقی زنان و مردان ایران که در آن گاهی زنان برابرترند! معجره‌ای ممکن است، چون انسانیست و با معجزات متافیزیکی هیچ رابطه‌ای ندارد. معجزه انسانی به آن پدیده‌های اجتماعی هم می‌گویند که با سرعت در جهان در حال رشد است. مثبت و منفی بودن این پدیده‌های اجتماعی در دراز مدت پدیدار می‌شود.

«ما آینده ایران را با برابری حقوق زنان و مردان ایران آغاز خواهیم کرد». زیباترین پیامی بود که در سه دهه گذشت از ایران به گوشم رسیده.

چهار پیروزی جوانان که هر کدام با شادی توام بود عبارتند:

پیروزی اول: برای کسانیکه خیابان‌های شهرها را تبدیل به دیسکو کرده بودند، مهم نبود چه کسی انتخاب شده، مهم شادی کردن در محیطی کاملا اسلامی و با نیرویهای نظامی (که در رقصیدن روی دیگران را کم کرده بودند)، شاد بودن و زندگی را با امید ‌نگریستن مهمتر از هر چیز دیگری بود. ایران بعد از سه دهه عزاداری و گریه، شاد بود. پیروزی از این بزرگتر را کسی باور نمی‌داشت. آنهائی هم در شادی شرکت نکرده بودند، چه به دلیل شخصی و سیاسی، آنان هم خود را در شادی دیگران شریک می‌دیدند و لذت می‌بردند.

پیروزی دوم: با رفتن تیم ملی «ایران» به جام جهانی تنها شوق ناسیونالیسم ایرانی در خیابان‌های ایران تبلور می‌زد. این جشن سیاسی نبود، «ملی» بود! (بچه‌ها متشکریم)

پیروزی سوم: این پیروزی بیشتر یک گوش‌زدی به جمهوری‌اسلامی بود. برنامه‌ای بود دولتی که بانوان ایران حق شرکت در آن را نداشتند. کسی هم شرکت نکرد ولی همه کسانیکه که در دو جشن قبلی نتوانسته بودند بهر دلیلی شرکت کنند، همه صدا شدند و همه مردم ایران با همدیگر شاد بودند.

پیروزی چهارم: پیروزی فردیست، جشن جوانان در ایران توانست، شادی را که همزاد ایران است دوباره در دل همگان زنده کند. برگشت شادی هر چند در محدوده زمانی کوتاه و مشخصی، پیروزی بر فرهنگ مُرده‌پرستی و اسطوره‌سازی دینی شد. همان معجزه ممکن از نوع انسان‌گرایانه و نه خرافه‌پرستانه آن.

در تمامی مراحل انتخابات خردِجمعی جوانان تصمیم‌گیرده بود. به این جوانان باید افتخار کرد. برای آنان آینده مهمتر از گذشته می‌باشد. برایشان هم مهم نیست که در راه آزادی ایران جانشان را فدای یکدیگر کنند، ولی می‌دانند که آن دیگری هم در آینده ایران می‌تواند گوشه‌ای از کار را بگیرد. باز‌سازی ایران با شرایط موجود احتیاج به میهن‌دوستان، ملی‌گرایان و انسان‌گرا‌ها خواهد داشت که خوشبختانه به اندازه کافی هم داریم. صادرات مغزها را باید به وادرات مغزهای تجربه یافته تبدیل کنیم. دوباره باید از صفری شروع کنیم که همنیشین بی‌بهایت است.

چهار خواست اصلی جوانان ایران به ترتیب:

۱- حق انسان برای زندگی در آرامش، امنیت و شادی جمعی و ملی.
۲- ملی‌گرایی و میهن‌دوستی برای تمامی سرزمین امروزی و باقی‌مانده از ایران و حومه.
۳- برابری انسان‌ها قبل از تعیین جنسیت انسان‌ها
۴- برنامه‌های «ملی» کوتاه و دراز مدت

آماده بودن برای پیوستن به روح جمعی در خیابان با الهام‌گیری از خردِ جمعی که اصول اخلاقی مشخصی را در خود نهادینه کرده، مانند اصل عدم خشونت، رواداری، تحمل دگراندیش و هماهنگی مردمی بی‌برنامه و غیر‌منتظره، قدرت جوانان را نشان داد! خواست‌های بی‌شماری مردم در ایران از حکومت دارند که در بالا به فراگیرترین آن خواست‌ها پرداخته‌ام.

نقش رسانه‌ها در انتخابات

رسانه ها را اگر بتوانیم تقسیم‌بندی بکنیم به دو گروه رسانه برخورد می‌کنیم.
یک: رسانه‌های دولتی چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور. رسانه‌های داخل ایران برنامه نمایش انتخابات را به پایین‌ترین سطح خود درآورند. رسانه‌های بین‌المللی با اینکه نباید از واژه «ایران» استفاده کنند، این رسانه‌ها خود را قابل پی‌گرد قانونی کشور‌های مطبوع خود کرده‌اند، چون واژه زیبای «ایران» در تحریم‌های اینترنتی امریکا و اروپا گنجانیده شده. شاید این رسانه‌ها بتواند خودشان از خودشان شکایتی را مطرح کنند! رسانه‌های مانند بی‌بی‌سی و صدای امریکا و دویچه وله، حق استفاده از واژه ایران را ندارند (قانون همگانیست و استثنا ندارد) ولی این رسانه‌های بیگانه برای کمک‌رسانی به جمهوری‌اسلامی از مصاحبه کردن با همدیگر هم نگذشتند!
دو: رسانه‌های آزاد که با کمک و همیاری ایرانیان به کار خود ادامه می‌دهند، مورد حمله چینی‌ها و ماموران جمهوری‌اسلامی قرار گرفتند و هیچ‌کدام از قدرت‌های غربی کوچکترین کمکی که به آنان نکردند هیچ، تازه حملات به این رسانه‌های را کوچک و بی‌نتیجه برشمردند. تجربه‌ای که ما ایرانیان به آن در این سالیان دارز رسیده‌ایم: اگر قدرت‌های غربی در امور داخلی کشور ما دخالت نکنند ما بهتر می‌توانیم کشورمان را نجات دهیم.

گفتگوی «انتخابات آزاد»

گفتگو زمانی شروع می‌شود و پایان آن بستگی به طرف‌های گفتگو دارد، ولی گفتمان که در سطح بالاتری قرار دارد به حیات خود تا رسیدن به اهدافش ادامه خواهد داد. گفتمان‌های سیاسی قالب بر کشور بی‌شمار شده‌اند و با هم پیوند‌های ناگسستنی بوجود آورده‌اند که ما توان استفاده کردن از آنها را هنوز بدست نیاورده‌ایم و هنوز در حال شناسایی اولیه آنان هستیم. گفتگوی «انتخابات آزاد» تا زمانیکه نیمی از جمعیت ایران حقوق برابر ندارند، نمی‌تواند به یک گفتمان تبدیل شود. انتخابات در کشورهای آزاد تپش قلب جامعه می‌باشند. در ایران که خود واژه «ایران» در اسارت جمهوری‌اسلامی در آمده گفتگو در باره «انتخابات آزاد» گفتگوی انتزاعی و پیش از موقع می‌باشد. شرایط انتخابات آزاد را باید اول در ایران بوجود آورد. در فضای آزاد سیاسی گفتگوی «انتخابات آزاد» می‌تواند بازدهی بیشتری داشته باشد.

شورای‌ملی و شاهزاده رضا پهلوی

زمانیکه جوانان ایران شادی می‌کردند، تنها یک نفر از نفس افتاده بود! کسی که شهرت، ثروت، نام، محبوبیت، و بطوی کلی تمامی وجود خود را در اختیار جوانان ایران گذاشته بود و می‌خواست که تیرش به هدف بخورد! و خورد! شاهزاده رضا پهلوی در دو سال گذشته از همه چیز خود گذشت تا بتواند با جوانان ایران پیوندی را بوجود آورد. تیری را که شاهزاده رها کرده بود، برای از بین بردن کسی نبود بلکه ایشان می‌خواست که بداند تا کجاها جوانان ایران خواهند رفت و او تا کجاها توان یاری‌رسانی به جوانان را داراست! شادی چند ساعته جوانان در ایران پاسخی درخور به شاهزاده ایران بود که ایشان مورد اعتماد نه تنها جوانان بلکه تمامی نسل‌های موجود ایرانی هستند.
در این راه حزب بهترین راه ممکن را در پیش گرفت. حزب شاهزاده را در مقام نهاد همبستگی ایرانیان بیشتر می‌پذیرفت تا یک رقیب سیاسی! ما نمی‌خواهیم که پادشاه مشروطه در امور سیاسی و اجرائی دخالتی داشته باشد و به جای اینکه سخنگوی ملتی باشد، سخنگوی کارمندان خود شود! بدون وجود و شرکت شاهزاده رضا پهلوی، ایران آینده درخشانی نخواهد داشت. این مهم را ایشان با از خود گذشتگی شاهانه خود به همه ایرانیان ثابت کردند.
شورای ملی که انتخابات آزاد را مبنای حرکت خود می‌دانست، نتوانست انتخابات درونی خود را بصورتی دموکراتیک برگذار کند و با پایان انتخابات در جمهوری‌اسلامی رسالت آن شورا هم به پایان رسیده است. اکنون این شاهزاده می‌باشد که لیبرال دموکرات بودن خود را باید به نمایش بگذارد. شاهزاده با این ریسک بزرگ سیاسی خود نشان داد که برای ایران از جان خود هم خواهد گذشت.

آینده ایران

جوانان امروز ایران بدنبال آینده‌ای روشن هستند و این روشنائی را در انسان‌گرایی، قانون‌گرایی و واقعیت‌گرایی می‌بینند. اگر بگویم جوانان ایران مشروطه‌خواه هستند گزافه‌گویی نکرده‌ام بلکه «واقعیت زمانه» را از نگاه یک ملی‌گرای ایرانی به زبان آورده‌ام. ایران برای رسیدن به تمدن امروزی باید از روی تنها یک جنازه و آن هم جنازه جمهوری‌اسلامی عبور کند.
باید از دیکتاتور تشکر کرد. او نشان داد که کُنترل مطلق سیاست‌های کلان کشور را در دست دارد و باید خلع سلاح شود. هنوز امیدی به سرنگونی مسالمت‌آمیز جمهوری‌اسلامی وجود دارد که امیدوارم خامنه‌ای تا دیر نشده است به آن تن در دهد تا هم ایران و هم فرقه شیعه نجات یابند. «پ» بزرگ پیروزی را می‌توان بزرگتر از آن چه جلوه می‌کند بزرگ نوشت، این بستگی به زوایه دید شخص به انسان‌گرایی دارد.

متن سخنرانی در دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)

دیدگاهتان را بنویسید