زمانی که در خیابان به سیل مردمی برخورد میکنم، باید با آن انسانهای که این سیل مردمی را تشکیل میدهند، یکی شوم. برای انگیزهای مشترک و هدفی مشخصتر از انگیزه، تن به دریا دهم. با آن دریا یکی شوم و از حقم دفاع کنم. قدرت دریا را حس کنم و با دیگران در این جمع، قدرتی را بوجود آورم. قدرتی که مغلوب فشار، زور، حقکشی و هیچ عترتی نمیشود (۱). روح خیابان پیروزی خود را با تکتک اجزایی تشکیل دهندهاش تقسیم میکند. (پدیده اجتماعی نوظهور که آن را به اشتباه «بهار عربی» نامگذاری کردهاند، اگر به «بهار طبقه متوسط جهان سومیها» تغییرش دهیم به واقعیت نزدیکتر میشود.)
زمانی که در خیابان به سیل مردمی برخورد میکنم، باید با آن انسانهای که این سیل مردمی را تشکیل میدهند، یکی شوم. برای انگیزهای مشترک و هدفی مشخصتر از انگیزه، تن به دریا دهم. با آن دریا یکی شوم و از حقم دفاع کنم. قدرت دریا را حس کنم و با دیگران در این جمع، قدرتی را بوجود آورم. قدرتی که مغلوب فشار، زور، حقکشی و هیچ عترتی نمیشود (۱). روح خیابان پیروزی خود را با تکتک اجزایی تشکیل دهندهاش تقسیم میکند. (پدیده اجتماعی نوظهور که آن را به اشتباه «بهار عربی» نامگذاری کردهاند، اگر به «بهار طبقه متوسط جهان سومیها» تغییرش دهیم به واقعیت نزدیکتر میشود.)
جوانان در ترکیه، بهترین و شایستهترین انگیزه را پیدا کردند. و با سرعتی فراگیر اسلامگرایان حاکم بر ترکیه را به چالش کشیدند. چالشی همگانی و به حق! تهدیدهای اولیه دولت ترکیه، مردم را به روح خیابان پیوند داد. سناریوی همیشگی اسلامگرایان در ترکیه همانند حماس در غزه و حزبالله در لبنان و ساندیسخوران جمهوریاسلامی به اجرا درآمد. با این تفاوت که این بار جهانیان نظارهگر چگونگی برخورد اسلامگرایان با رعیت خود بودند. هماهنگی در تظاهرات و یکرنگی پرچمها و سخنرانی به شیوه امام جمعههای تهران یادآور این نکته میبود که تمامی اسلامگرایان خاورمیانه سناریوی از پیش تنظیم شده، دارا هستند و تفاوت چندانی ما بین شیوههای حکومتی آنان وجود ندارند. در وحله اول تهدید به بازداشت و زندان میکنند، در مراحل بعدی به گفتگو مینشیند و در کنار گفتگو، راههای برای سرکوب بیشتر طراحی میکنند و در آخر کرده خود را به حق و مخالفان خود را عوامل بیگانه و اراذل و اوباش برمیشمارند. حمله به سیاستمدارن غربی و مخالفان خود را عوامل دشمن خواندن از جمله واکنشهای پیش پا افتاده اسلامگرایان میباشد. همانگونه که خاتمی در گفتگوی خود با غرب گفته بود، «مرگ بر امریکا» و مرگ بر این و آن مصرف داخلی دارند و غرب در این موارد نباید اهمیتی به این شعارها بدهد.
در مصر ولی روح خیابان دوباره با انگیزهای متفاوت خود را نمایان کرد. مصرهای که زبان و هویت ملی خود را بعد از حمله اعراب به طور کلی از دست داده بودند، بعد از جنگ جهانی دوم سعی بر این داشتند که به جهان متمدن برسند و در این راه به بیراههای فراوانی مانند ایران رفتند. درآمد اصلی مردم مصر که بیشتر از توریستهای اروپایی در کناره دریای سرخ و مدیترانه بدست میآمد، بعد از پیروزی اسلامگرایان در مصر بطور کلی از بین رفت. هتلها خالی و کارمندان هتلها بیکار شدند. برای فاشیستهای اسلامی که فقر همگانی و رسیدن به جامعهای دو طبقه تشکیل شده از ارباب و رعیت (جامعه توحیدی بیطبقه) در سر میپرورانند، بیکار شدن مردم اهمیتی نداشت! ولی جوانان و طبقه متوسط مصر زمانی که مُرسی تروریستی را شهردار شهری کرد که او در آن مکان با بمبگذاری خود دهها نفر را به کُشتن داده بود، متوجه شدند که تا آیندههای بسیار دور هیچ توریستی به مصر برای استراحت نخواهد آمد، به خیابان رفته و اسلامگرایان تازه از راه رسیده را سرنگون کردند.
سیاست انگلستان و امریکا در خاورمیانه برای گسترش فقر و اسلامگرایی (میانهرو یا اصلاحطلبانه) با مقاوت مردمی در ترکیه و مصر مواجه و شکست خورد. حتا مفسران همیشه بلندگو بدست رسانههای غربی توان فهم موقعیت بوجود آمده را از دست دادند! فاشیسم اسلامی که توانسته بود با کمک مردمی، دیکتاتورهای از کار افتاده را سرنگون کند، نتوانست دیکتاتوری اسلامی (امریکایی) خود را مانند عراق و افغانستان برقرار کنند. امریکا و انگلستان در حسابهای خود دچار اشتباهاتی شدند که به نفع مردم خاورمیانه سرانجامید. اگر به نقشه جهانی در گسترش اینترنت نگاهی بکنیم، متوجه خواهیم شد که تمامی ترکیه و همچنین تمامی شهرهای بزرگ مصر به اینترنت دسترسی دارند و مانند مردم ایران وابسته به بنگاههای تبلیغاتی مانند بیبیسی و صدای امریکا و دوچه وله نیستند. این حُسن بزرگ به مردم ترکیه و مصر بهترین کمک را در خبررسانی کرد. آنان تهدیدی را که از سوی اسلامگرایان به روند زندگیشان چیره شده بود به سرعت تشخیص دادند و خطر اسلامگرایی آمریکایی از نوع جمهوریاسلامی را دفع کردند. فرقه حماس در نوار غزه که توانسته بود با تبلیغات منظم و کمک مالی جمهوریاسلامی و ساندیسخوری شدیدی در انتخاباتی آزاد به حکومت برسد، روز بعد از انتخابات تمامی مخالفان خود در کشتاری فاجعهبار زیر نظر مستقیم امریکا و غرب از بین بُرد. تجربه نوار غزه به مردم مصر کمک شایانی کرد تا اسلامگرایان را بهتر بشناسند. در ترکیه اردوغان چهره واقعی دیکتاتورهای اسلامی را لو داد. آنچه را که اسلامگرایان سالیان درازی به عنوان سیاستورزی از آن استفاده میکردند و در زیر قبار حافظه زمان قابل شناسائی نمیبود، اردوغان ظرفت چند هفته در ذهن جهانیان به نمایش گذاشت.
طبقه متوسط در ترکیه و مصر مانند طبقه متوسط ایران در سال ۱۳۵۷ با هویت همروزگار خود در ستیز نیست، بلکه هویت ملی و موقعیت سیاسی خود را به خوبی تشخیص داده و زیر بار دیکتاتورهای رنگارنگ و رهبرهای ساخته شده در سازمانهای جاسوسی غربی نمیرود. آنچه را که غرب توان فهم آن را ندارد، خواستهای طبقه متوسط در خاورمیانه برای رسیدن به دولت رفاه میباشد. انقلابات لیبرالی بیشتری را در آینده شاهد خواهیم بود. بزرگترین این انقلابات بدست جوانان اروپائی و امریکائی به ثمر خواهند رسید. انگلستان و امریکا باید هم در سیاستهای غلط خود غرق شوند! مردم ایران اگر بتوانند از موقعیت بدست آمده بهترین استفاده را بکنند، بزودی از شر جمهوریاسلامی و نوکران امریکایی فرقه شیعه آزاد خواهند شد. روح خیابان تازه در جهان بیدار شده و انترناسیونالسم لیبرال را در طبقه متوسط میجوید!
۱- عترت: اولاد، فرزندان خانواده، یا خویشاوندان کسی، به ویژه خاندان محمد (محمد اولاد مذکری نداشته!)