گفتگوهای هفتگی (جلسه اول)

  خوشبختانه طنزنویسان ایرانی پاسخی درخور به صدای جمهوری‌اسلامی (صدای امریکا) دادند. به نظر من آماری را که صدای امریکا در دهان کارمندان و میهمانانش می‌گذارد پایه‌های علمی ندارند. آنچه صدای امریکا در پخش این مصاحبه به آن می‌خواست برسد بررسی فراگیری و عکس‌العمل‌های مردمی به برنامه‌های صدای امریکا می‌باشد. اینکه آیا اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی هنوز مانند «کدیور» می‌توانند ذهنیت مردم را در مواقع بحرانی منحرف کنند؟ یا نه؟ تنها هدف کارگردانان صدای امریکا بوده. این موضوع را بی‌بی‌سی هم با یک مجری برنامه‌های خود که چندی پیش ایران را کشوری غیر واقعی نامیده بود، اجرا کرده بود. رسانه‌های اروپائی و امریکائی بارها ثابت کرده‌اند که برای آنان ملت ایران مهم نیستند بلکه منافع ملی کشور مطبوع خود را همیشه دنبال می‌کنند. این عوام‌فریبی‌ها راه مردم ساده‌لو هم درک کرده‌اند و نباید به این گونه برنامه‌های منحرف کننده افکار مردم اعتمادی بخشید.

بهمن زاهدی: در این هفته دو نوشته توجه من را به خود جلب کرد. نوشته اول «عملیات دلجویی و دلربایی جک استرا در تهران» تفسیر خبری از آقای بیژن فرهودی می‌باشد که با موشکافی دقیقی سیاست بریتانیا را در مماشات با جمهوری‌اسلامی به نمایش می‌گذارد. ناآگاهی و شاید هم آگاهانه دکتر محمد مصدق را به عنوان رییس جمهور ایران یاد کردن، از طرف وزیر امور خارجه پشین بریتانیا بحث برانگیز می‌باشد که آقای فرهودی در نوشته خود بصورت کامل به آن پرداخته است. نوشته دوم «از انقلاب قبلی تا انقلاب بعدی» می‌باشد که از طرف یک لیبرال دموکرات ایرانی نوشته شده است. در این نوشته نسبتاُ طولانی از منظرگاه یک لیبرال دموکرات برای سرنگونی جمهوری‌اسلامی برنامه‌ریزی مشخصی را تعیین می‌کند. این راه‌کارها می‌تواند برای گروه‌های و سازمان‌های سیاسی کشور سرمشقی باشد برای ادامه مبارزه.

دانیال خنده‌رو: در برنامه افق روز سه‌شنبه ۲۴دی ماه ۱۳۹۲ پیرامون بازگشت ایرانیان خارج از کشور، بررسی امنیت این بازگشت و میزان تأثیر آن بر بهبود اوضاع سیاسی، کُنِش‌هایی بین سه تن از مهمانان انجام پذیرفت. از میان مهمانان برنامه، موضع‌گیری آقای ابراهیم نبوی در پشتیبانی و تشویق به بازگشت ایرانیان قابل درنگ و تفکر بود. گویی بیماری فراموشی در بین اصلاح‌طلبان مسری شده و سناریوی بخشش جنایات سی و چند ساله رژیم همه‌گیر گشته!!! اولین نفر محمد رضا خاتمی بود که طلب خود از کشتار مردم بی‌دفاع در سال ۸۸ را می‌بخشد و فراموش می‌کند. دومین نفر ابراهیم نبوی که در پایان سخنان خود در برنامه افق “با تکیه بر اینکه از دهه ۶۰ چندین سال می‌گذرد، می‌بایست کشتار‌های آن دهه را به فراموشی سپرد” قدرت خویش در طنز‌پردازی را به رخ همگان کشید. با نسخه تجویزی ایشان می‌بایست جنایات رژیم در خارج از ایران ( قتل دکتر شاهپور بختیار ) و یا در داخل ایران ( کشتار‌های سال ۶۷ ) را به فراموشی سپرد، اما در عین حال ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و یا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را هر ساله باشکوه هر چه بیشتر یادآوری کرد. آقای نبوی با تجویز مرگ برای همسایه، از ایرانیان تبعیدی دعوت کرد تا با پاک کردن حافظه سی و چند ساله خود از ظلم‌های روا داشته شده بر آنان، به ایران بازگشته و حکومت را روی سر گذاشته و حلوا حلوا کنند.

افشار مختاری: سفرنخست زییس جمهور تازه در جمهوری‌اسلامی همراه با آرزوهای شهروندان استان خوزستان که بنا هست به آن دست یابند٬ روحانی را به گزینش راهی که بهتر چاه قول‌های بزرگ نام گیرد سوق داد. اگرچه آنجا که طرف سخن مردم ایران باشند او هیچ بایدی برای پاسخ‌گویی به نیازها ندارد و تنها برگ‌های گزارش از بزرگ‌گوی‌هایی پر می‌شود که از در بر گرفتن این همه کار آفرینی با اقتصاد بیمار رژیم اسلامی بر نخواهد آمد. در آن سو برخورد رسانه‌های همسو با حکومت تازه که با پافشاری بر این نکته که بزرگ‌نمای برای آمدن رییس قوه اجرایی دیگر در میان نیست و این نشان از مردمی بودن او و مصلای اهواز نشانگر این شوق بود و باید باور کرد که رژیمی که برای گرد آمدن ده نفر چند بار بیشتر مامور بسیج می‌نماید٬ فرماندار و استان‌دارش هیچ چاره‌ای در پیش نگرفته‌اند و شوق تا آنجا بوده که خوزستان ماشین روحانی را امامزده گردان یافته و نامه‌های ریخته شده در آن پر از پول و یاداشت فدایی شوم بوده و متن آنها با نامه‌هایی که احمدی‌نژاد با کیسه پلاستیکی بر سقف ماشین‌اش می‌گرفت تفاوت بسیار دارد.

دانیال خنده‌رو: ایرانیان یکی از بزرگترین اجتماعات تبعیدی جهان و در بالاترین سطح چنین اجتماعی هستند. (مشروطه نوین-داریوش همایون) عده کثیری، ایران آخوندی را بر نمی‌تابند و هرگز به ایران بر نمی‌گردند. جلو گسترش مناسبات خارجی با کشوری به اهمیت ایران را نمی‌توان گرفت، تنها کاری که از ما بر می‌آید فشار آوردن بر کشورهای آزاد و سازمان‌های بین‌المللی است که به وعده خود وفا کنند و به نوبه خود بر جمهوری‌اسلامی فشار آورند. استفاده از دیدار مقامات خارجی (دیدار نمایندگان پارلمان اروپا با نسرین ستوده) برای جلب توجه افکار عمومی به تجاوزات بر حقوق مردم ایران یکی از راه‌حل‌ها می‌باشد. راه دیگر گسترش آگاهی بین مردم و استفاده از ایرانیان مخالفی است که با توجه به مالی یا عاطفی، به ایران سفر می‌کنند. آشنا کردن ایرانیان داخل کشور به حقایق و شرایط زندگی در محیط‌های آزاد و پیشرفته همواره به زیان جمهوری‌اسلامی عمل کرده است و خواهد کرد.

بهمن زاهدی: خوشبختانه طنزنویسان ایرانی پاسخی درخور به صدای جمهوری‌اسلامی (صدای امریکا) دادند. به نظر من آماری را که صدای امریکا در دهان کارمندان و میهمانانش می‌گذارد پایه‌های علمی ندارند. آنچه صدای امریکا در پخش این مصاحبه به آن می‌خواست برسد بررسی فراگیری و عکس‌العمل‌های مردمی به برنامه‌های صدای امریکا می‌باشد. اینکه آیا اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی هنوز مانند «کدیور» می‌توانند ذهنیت مردم را در مواقع بحرانی منحرف کنند؟ یا نه؟ تنها هدف کارگردانان صدای امریکا بوده. این موضوع را بی‌بی‌سی هم با یک مجری برنامه‌های خود که چندی پیش ایران را کشوری غیر واقعی نامیده بود، اجرا کرده بود. رسانه‌های اروپائی و امریکائی بارها ثابت کرده‌اند که برای آنان ملت ایران مهم نیستند بلکه منافع ملی کشور مطبوع خود را همیشه دنبال می‌کنند. این عوام‌فریبی‌ها را مردم ساده‌لو هم درک کرده‌اند و نباید به این گونه برنامه‌های منحرف کننده افکار مردم اعتمادی بخشید.

دیدگاهتان را بنویسید