حزب در این بیست سالی که از عمرش میگذرد توانسته است در گفتمانهای مانند حقوق بشر، انتخابات آزاد، حقوق اقوام، حقوق زنان و کودکان، جامعه مدنی، آزادی رسانهها و سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست سهم خود را بهخوبی در نهادینه کردن این گفتمانها در جامعه ایرانی به عمل برساند. تکامل در اندیشه مشروطهخواهی هر بار در کُنگرههای حزب جهشی بهسوی جلو داشته و امید دارم که در این کُنگره هم اینچنین باشد. وفاداری حزب به شکل پادشاهی برای نظام آینده ایران آنچنان مابین اعضا حزب نهادینهشده است که در این کُنگره بحثی در این مورد پیش نخواهد آمد. دلیل این وفاداری اعضا به شکل نظام پادشاهی از عملکردهای نادرست «شورای ملی» سرچشمه نمیگیرد بلکه عملکرد گروههای که خود را جمهوریخواه مینامند ولی «هویت ایرانی» را هویتی کاذب برمیشمارند، اعضای حزب را بیشتر از همیشه به پادشاهی در آینده ایران امیدوار کرده است.
در اوایل سال ۱۳۷۳ (۱۹۹۴) بود که تلفن منزلم به صدا درآمد. دکتر داریوش همایون و تنی چند از هواداران پادشاهی در شهر کُلن آلمان بر آن شده بودند که سازمانی سیاسی برای مبارزه با جمهوری جهل و فساد تشکیل دهند. تا آن زمان مبارزه، تنها وقتکشی بود! برنامهای را کسی ارائه نمیکرد و اگر هم سازمانی سیاسی وجود میداشت در کشاکشهای درونی توانایی خود را هدر میدادند. داریوش همایون را در سالهای نوجوانی یکبار دیده بودم (در سال ۱۳۸۸ در گفتگویی با ایشان به این موضوع پی بردم. آن گفتگوی من را با نوشتن به فارسی آشتی داد). او از افرادی میبود که میگفتند که انقلاب اسلامی را در ایران به راه انداخته! تمایلی به شرکت در کُنگره مؤسس سازمان مشروطهخواهان ایران نداشتم. در این فکر بودم که بازهم نیروهای مخالف جمهوری اسلامی به سرشکستگی دیگری خواهند رسید. یک ماه بعد از تأسیس سازمان به دعوت برادرم دریکی از سخنرانیهای داریوش همایون در شهر فرانکفورت آلمان شرکت کردم و توانستم با داریوش همایون چنددقیقهای صحبت کنم. همان چند دقیقه من را بیست سالی هست که در مبارزهای برای آزادی کشورم کوشا کرده.
در طی این بیست سال فراز و نشیبهای فراوانی را حزب تجربه کرد و بهحق میتوان گفت حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) به اصول اخلاقی و سیاسی خود پایدار مانده و در آینده هم چه قبل از سرنگونی جمهوری اسلامی و چه بعد از آزادی ایران پایدارتر به اصول و ارزشهای خود برای رسیدن به لیبرال دموکراسی در ایران کوشش خواهد کرد. این حزب بااینکه با درگذشت نابهنگام دکتر داریوش همایون نظریهپرداز و نویسنده بینظیری را از دست داد، ولی هرکدام از اعضای حزب در کنار همدیگر توانایی ادامه مبارزه را در خود زودتر ازآنچه فکرش را میکردم، یافتند و به مبارزه ادامه دادند و میدهند. همایون شیوه اندیشیدن سیاسی را به فرد فرد اعضای حزب، هواداران و حتی دگراندیشان حزب با مقالات بهجا مانده از خود آموخت. به نظر داریوش همایون حزبی که برای ایران فعالیت میکند بایستی حقوق تمامی ایرانیان را در نظر داشته باشد، از اقوام متنوع ایرانی گرفته تا اقلیتهای که نامشان شاید هنوز به گوش کسانی آشنا نیست تا حتی افرادی که امروز در جمهوری اسلامی علیه منافع ملی ایران فعالیت میکنند، حقدارند در آینده ایران ادامه حیات دهند و میتواند سهم خود را برای دمکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران به جامع عمل برسانند و در آینده ایران سهمی داشته باشند. این حزب باید برای ایران در تمامیتش و ملت ایران پاسخگو باشد، چون در حال حاضر این حزب تنها حزبی هست که به کثرتگرائی که لازمه رسیدن به لیبرال دموکراسی هست ارج میگذارد.
امسال در روزهای هفتم و هشتم شهریورماه برابر با بیست و نهم و سیام اوت، دهمین کُنگره حزب در شهر هامبورگ آلمان برگزار خواهد شد. در روز اول طبق سُنت برجسته شده حزبی، شرکت برای عموم آزاد است و دگراندیشانی که به کُنگره دعوتشدهاند سخنرانی خواهند کرد و دبیر کل حزب گزارش عملکردهای دو سال گذشته شورای مرکزی و گروههای کار را به اعضای کنگره خواهد داد. رایزنان حزب در پایان نیم روز اول نظرگاههای سیاسی خود را اعلام خواهند کرد. در نیمه دوم روز اول بحث آزاد خواهد بود و اعضای حزب در گفتگوهای گوناگون برای ادامه مبارزه پیشنهادها و نقدهای خود را به حزب ارائه میدهند. در روز دوم گروههای کار کُنگره در جلسات مختلف خود بررسیهای لازمه را به انجام خواهند رسانید. یک گروه کار برای بازبینی اساسی در اساسنامه حزب ماههاست که فعالیت میکند که گزارش خود را در تغییر اساسنامه به کنگره تقدیم خواهد کرد. گروه کار دیگری به تکامل منشور حزب خواهد پرداخت. سالهاست که بخش اقتصادی در منشور حزب گنجانیده نشده است. امسال با حضور رایزنی هم چون دکتر شاهین فاطمی این بخش مهم به منشور اضافه خواهد شد. در پایان انتخاب شورای مرکزی خواهد بود که مسئولیت سیاسی حزب برای دو سال آینده را در دست خواهد گرفت.
حزب در این بیست سالی که از عمرش میگذرد توانسته است در گفتمانهای مانند حقوق بشر، انتخابات آزاد، حقوق اقوام، حقوق زنان و کودکان، جامعه مدنی، آزادی رسانهها و سکولاریسم یا جدایی دین از سیاست سهم خود را بهخوبی در نهادینه کردن این گفتمانها در جامعه ایرانی به عمل برساند. تکامل در اندیشه مشروطهخواهی هر بار در کُنگرههای حزب جهشی بهسوی جلو داشته و امید دارم که در این کُنگره هم اینچنین باشد. وفاداری حزب به شکل پادشاهی برای نظام آینده ایران آنچنان مابین اعضا حزب نهادینهشده است که در این کُنگره بحثی در این مورد پیش نخواهد آمد. دلیل این وفاداری اعضا به شکل نظام پادشاهی از عملکردهای نادرست «شورای ملی» سرچشمه نمیگیرد بلکه عملکرد گروههای که خود را جمهوریخواه مینامند ولی «هویت ایرانی» را هویتی کاذب برمیشمارند، اعضای حزب را بیشتر از همیشه به پادشاهی در آینده ایران امیدوار کرده است.
آیا بهترین لیبرال دموکراسیهای موجود در جهان شکل نظامشان پادشاهی نیست؟ و آیا دیکتاتورهای تکحزبی بیشتر شکل جمهوری ندارند. نباید فراموش کنیم که جمهوری اسلامی هم یک نوع جمهوری هست که اصلاحپذیر نیست و فعالیت مریدان ولایتفقیه در آمریکا بهجایی نخواهد رسید. بااینکه آمریکاییها خیلی مایلند فرزند خلف خود را (جمهوری اسلامی) در ایران پاسداری کنند.
کُنگره امسال حزب را میتوان به نگاه دوباره به خود شباهت داد که شاید آغاز جدیدی را در مبارزه برای رسیدن به لیبرال دموکراسی نوید میدهد!