گفتگوهای هفتگی (هفته دوم اردیبهشت)

بعد از سال‌ها در جمهوری اسلامی کارگران اجازه یافتند که در روز جهانی کارگر به‌مانند تمامی کارگران جهان راه‌پیمایی کنند، البته تنها از طریق انجمن‌های اسلامی که سندیکاهای کارگری را از بین برده‌اند. روز پدر را جمهوری اسلامی می‌خواهد در روز تولد «علی» جشن بگیرد ولی چون هیچ امامی و یا آیت‌الله‌ای در طول عمر خودکار نکرده، تاکنون نتوانسته‌اند تولد یکی از امامان و یا آیت‌الله‌ها را به‌عنوان روز کارگر انتخاب کنند، زیرا کار کردن برای امامان، مراجع تقلید و آخوندها در اسلام حرام است!

دانیال خنده‌رو: وظیفه یک لیبرال پاسداشت یا جنگ با هیچ عقیده دینی نیست، خنثی نگاه‌داشتن جامعه و زمینه‌سازی برای فعالیت بدون خشونت دین‌باوران و یا خدا نا باوران یکی از هزار دغدغه فکری یک لیبرال است. زمانی که خنثی بودن جامعه توسط یک دین موردحمله قرار گیرد، وظیفه هر انسان آزادی است که از خود عکس‌العمل نشان دهد. روز پدر اسلامی (ولادت امام اول شیعیان) یکی از حملاتی است که تفکری خاص به جامعه آزادکرده است. علی ابن ابیطالب که جدایی دین و حکومت را با توسل به امامت زیر پا نهاد، پدران بسیاری را در جنگ‌های قدرت‌طلبانه برای گسترش تفکر اسلام به کام مرگ فرستاد و به بهانه حمایت از کودکان یتیم با مادران آنان هم‌بستر شد؛ نکوداشت زادروز خلیفه چهارم مسلمانان با نام روز پدر به‌قدری مورد سؤال است که یهودیان قصد بزرگداشت آدولف هیتلر را داشته باشند.

افشار مختاری: هیچ‌کسی را در ایران به خاطره عقیده‌اش زندانی نمی‌کنیم گفته تازه وزیر خارجه جمهوری اسلامی و مانند گذشتگانش و نظام فرورفته در گندابش، از هیچ دروغی شرمگین نمی‌شود. این زشتی در نهاد روزی گریبان این پرورش‌یافتگان در رژیم آخوندی و پیروان راه ولی‌فقیه را می‌گیرد و این‌چنین برملا می‌شوند. بی‌گمان پرداختن به حقوق بشر در رژیم اسلامی، ماشین دروغ‌سنج سیاست‌بازان در جمهوری اسلامی است که این بار رسواساز، رئیس دیپلماسی برای علی خامنه‌ای شده تا نشان دهد او یکتا حقی که می‌شناسد حق داشتن انرژی هسته‌ای آن‌هم دسته دومی‌اش است و با حقوق فردی با داشتن سمتی هم که او دارد، بیشتر شوخی است. اگر خوش‌آمد گویان در بازگشت از لوزان و آفرین‌گویان در شبکه‌های همگانی از مزدبگیران نباشند بی‌گمان این بار دروغی ظریف را فریاد خواهند زد و این سرسپردگی به ولایت را و پشت نمودن به ارزش‌های دنیای امروزی را شایسته نکوهش و پاسخ گوی را خواهان می‌شوند.
این نادانی و خیانت‌ها به پاسداشت انسان ایرانی از درماندگی اندیشه‌ای می‌گوید که از فدا نمودن کشور و ملت ایران برای آن‌که مرید خوب مکتب اسلام پرورش‌یافته در حوزه‌های اسلامی باشد، هیچ مرزی نمی‌شناسد.

بهمن زاهدی: بالاخره ظریف هم اعتراف کرد که جمهوری اسلامی هیچ‌گونه زندانی سیاسی ندارد! دروغ‌گویی از اصول اولیه دین اسلام شده. انقلاب اسلامی تنها با دروغ‌گویی آیت‌الله‌ها به ثمر نشست و این‌یکی از صفات «الله» پرستان شده که باید حتماً دروغ‌گویی خود را به تمام جهان ثابت کنند وگرنه نمی‌توانند خود را مؤمن برشمارند. سیاست را با دروغ‌گویی اشتباه گرفتن و برابر دانستن، گویی در ذات مراجع تقلید از روز ازل جایگاه والای داشته! آیا اگر کسی دروغ‌گو نباشد مسلمان نیست؟ و آیا می‌توان به افرادی که خود را مسلمان می‌نامند اعتمادی داشت؟ جمهوری اسلامی پاسخ به این سؤالات را به‌راحتی داده است: مسلمان حقیقی باید دروغ‌گو، متجاوز، چاپلوس‌گر و احمق باشد وگرنه چگونه می‌تواند یک بُت سنگی در کعبه را به‌عنوان پروردگار خود ستایش کند!

دانیال خنده‌رو: هفته گذشته در رسانه‌های اروپایی عکس منتشرشده در سامانه رسمی داعش از یک نوزاد، نتیجه یک جهاد النکاح سروصدای بسیاری به پا کرد. کودکی که در گهواره خود به‌جای عروسک، تفنگ و نارنجک بر بالش داشت. نویسندگان و کارشناسان با تمام توان و ایده‌های خود این اندیشه بربریت را محکوم کردند اما هیچ‌یک سخنی از سرمنشأ این اندیشه به زبان نیاورد. هیچ‌یک نگفتند که خمینی پس از دمکراتیزه شدن کلیسا، با ایده «اسلام سیاسی» یا «اسلامیزم» آغازگر جنبش اسلام سیاسی در خاورمیانه بود. تئوکراسی (Theocracy) تمرکز دین و سیاست در دستان یک فرد، همان خلافت اسلامی است که خمینی در سال ۱۳۵۸ در نظریه ولایت‌فقیه مطرح کرد. چه بسیار کودکانی که در تاسوعا و عاشورا، توسط پدر و مادر خود کفن‌پوش می‌شوند و یا در روز فلسطین، بیست‌ودو بهمن پارچه‌هایی با شعارهای مذهبی بر پیشانی می‌بندند. باید به متفکران اروپایی یادآوری کرد که چشمان خود را بشویند، داعش یک پدیده جدید نیست. سال‌هاست که این تفکر به‌زور حاکم بر کشور ایران شده است و سردمداران سیاسی اروپایی به فکر تفاهم با پدرخوانده اسلام سیاسی‌اند. راه مبارزه با افراط‌گرایی از ایران می‌گذرد.

افشار مختاری: ورود پول‌های کثیف در سیاست و سمت‌وسوی قدرت را در سایه‌نشان دادن راندن هفته پیش، وزیر کشور نظام را به پوزش وادار نمود و دوباره نمایان شد چه آسان می‌توان از پاسخ‌گوی در یک رژیم بدون قوانین مدرن، گریخت و با بی‌شرمی از پی‌گیری چگونگی چپاول و گنداب ثروت‌های رانتی شانه خالی کرد و تنها نبود تا آنجا که وزیر دادگستری ولی‌فقیه، ابزار پرسش گری در یک همبودمان (جامعه) را به خاموشی در سخن وادار می‌کند و رئیس قوه قضائی در حکومت اسلامی هم آن را جرم می‌خواند. توان پول‌های کثیف گوی آن‌چنان هست که سه قوه در جمهوری اسلامی را به یکسو روان کند تا یک قوه بازخواست نماید از گفتن سخن، یک قوه از آن بگریزد و یک قوه، پی گیری چپاول را جرم بنامد.
از رژیمی که پایه‌های قوانین در آن بر پیوندهای گروهی و خودی‌های نزدیک به قدرت و غیرخودی‌ها که پادوهای نظام اسلامی هستند، استوارشده، تنها می‌شود از باز روفرآورش (بازتولید) این نمایش‌های کسل‌کننده را، دید. بی‌گمان وارد نمودن سخن درباره پول‌های کثیف و همه کاستی‌های رژیم ناکارا را به آن نسبت دادن، فرایندی است تا به سراغ قوانین سنتی و بدوی که گشایش بزرگ برای رسیدن به قدرتی است که از چنان توانی بهره‌مند است که دغل‌بازان پولدار را در چشم برهم زدنی، کروبی را به پایین‌ترین رده و رفسنجانی را به خلوت برای حق‌خواهی به نزد خدایش می‌کشاند.

بهمن زاهدی: بعد از سال‌ها در جمهوری اسلامی کارگران اجازه یافتند که در روز جهانی کارگر به‌مانند تمامی کارگران جهان راه‌پیمایی کنند، البته تنها از طریق انجمن‌های اسلامی که سندیکاهای کارگری را از بین برده‌اند. روز پدر را جمهوری اسلامی می‌خواهد در روز تولد «علی» جشن بگیرد ولی چون هیچ امامی و یا آیت‌الله‌ای در طول عمر خودکار نکرده، تاکنون نتوانسته‌اند تولد یکی از امامان و یا آیت‌الله‌ها را به‌عنوان روز کارگر انتخاب کنند، زیرا کار کردن برای امامان، مراجع تقلید و آخوندها در اسلام حرام است!
کارگران ایران در زیر شدیدترین فشارها زندگی می‌کنند، حتا در کشورهای کاپیتالیستی کارگران حق‌وحقوقی دارد ولی در جمهوری اسلامی با کارگران به‌مانند بردگان و غلامان رفتار می‌شود. گاه کارگران ماه‌ها از دریافت حقوق محروم می‌شوند و گاه برای ثروت‌اندوزی حرام‌زادگان جمهوری اسلامی که با واردات بی‌رویه کارخانه‌های داخلی را به ورشکستی ‌رسانده‌اند، بی‌کار می‌شوند. کارگران ایران متأسفانه از هیچ حقوق برخوردار نیستند. در زمان محمدرضا شاه حداقل در سود کارخانه‌ها شریک بودند ولی در جمهوری اسلامی از داشتن سندیکاهای کارگری و اعتصاب هم محروم شده‌اند. به زبان ساده کارگر ایرانی در حال حاضر هیچ حقوقی ندارد، زیرا آنان فقط اُمت اسلامی هستند و بس! تا تمامی این تفاصیل روز جهانی کارگر به زحمتکشان ایرانی تبریک می‌گویم. امیدوارم که در آینده نزدیک کارگران ایران به حقوق ازدست‌رفته خود برسند. چپ‌گریان ایران با همکاری و تقویت جمهوری اسلامی ثابت کرده‌اند که آن‌ها هم کارگران را به‌عنوان ابزاری برای به قدرت رسیدن نگاه می‌کنند و راه‌حلی برای مشکلات کارگران در ایران ندارند.

دیدگاهتان را بنویسید