آلمانیها گفتارورندی دارند که میگوید: «پول آرامش با خود میآورد ولی هیچگونه خوشبختی به همراه خود نمیآورد.» عدهای از سرمایهداران ایرانی در امریکا یک صفحه کامل روزنامهای را خریداری کردهاند تا از صلح در ایران حمایت کنند! جنگی در پیش نیست و سایه جنگ هم از روی ایران رخت برکنده ولی سرمایهداران ایرانی برای حمایت غیرمستقیم از جمهوری اسلامی وارد میدان سیاسی شدهاند! میدانی که در آن هیچ زمانی شرکت نکرده بودند. این افراد تاکنون نه به حزب و سازمان سیاسی و حتا گروههای حمایت از حقوق بشری کمکی نکردهاند ولی بهیکباره زمانی که بوی متعفن پول به مشامشان رسیده، میخواهند خود را همسفره اخلاصگران و دزدان جمهوری اسلامی بکنند. از این به بعد این افراد نه آرامشی از داشتن پول خواهند داشت و نه خوشبختی که هیچگاه پول به آنها نداده بوده! نام آنها خوشبختانه در روزنامهای منعکسشده و آیندگان ما مدرکی از حماقت و پولپرستی این افراد در دست خواهند داشت. خوشبختانه خرد و عقل سلیم خریداری شدنی نیستد وگرنه این افراد خود را اینگونه رسوای همگان نمیکردند و یا علمای عالم در قم بعد از سی و هفت سال پول مردم را خوردن صاحب کمی عقل سلیم شده بودند!
دانیال خنده رو: مهدى هاشمى رفسنجانى پس از کش و قوس هاى فراوان راهى زندان گشت. براى درک بهتر موضوع، شما را دعوت مى کنم تا بار دیگر به گفتگوهاى منتشر شده بین نیک آهنگ کوثر و مهدى رفسنجانى گوش دهید. مهدى در آن گفتگو یادآور مى شود که براى من نقشى تعیین شده و من مشغول اجراى نقش خود هستم. همچنین او یادآور مى شود که عدم استقبال از احمدى نژاد در آمریکا کار او بوده است. در بخشى دیگر نیک آهنگ بیان مى کند که به نظر او هاشمى رفسنجانى افول و نقش کمرنگ ترى پیدا کرده، مهدى در جواب مى گوید این چیزى است که شما فکر مى کنید، دوباره بالا خواهد آمد. اندک ماهى پس از این گفتگوها، با بازشدن صفحه اى در فیس بوک با نام مهدى و پیوستن اکثر خبرنگاران خارج شده از کشور و وابسته به جنبش سبز به جمع دوستان او، عده اى در مقابل درب وزارت کشور با سلام و صلوات به استقبال از رفسنجانى و کاندیداتورى وى در انتخابات ریاست جمهورى مى روند. با حتمى شدن محکومیت مهدى رفسنجانى، صحبت از اعترافات مهدى بقایى و احتمال به حبس افتادن احمدى نژاد نیز از سوى برخى رسانه ها بر سر زبان ها افتاد. این جنگ زرگرى و دعواى بین دو دیکتاتور از هر جهت به سود نظام جمهورى اسلامى است. اگر اکبر رفسنجانى از حفظ جان فرزند خود مطمئن نمى بود دستور بازگشت مهدى به ایران را نمى داد. همانطور که مهدى یادآور شده بود؛ او یک مهره است که به ایفاى نقش خود در خارج از کشور مى پرداخته است. حال که این مهره براى مدت کوتاهى تغییر پست داده و کارآیى آن از لابى گرى به مظلوم نمایى تغییر یافته است؛ باید منتظر ماند و دید چه کسى در لابى خارج کشور جایگزین او خواهد شد.
بهمن زاهدی: کلاف سردرگم مذاکرات هستهای هنوز بهمانند روایات جعلی فرقه شیعه نه سر دارد و نه ته! آن چراکه میتواند دید و خواند از این خبر میدهد که غرب تنها راضی شده (راضی بود) که عمر جمهوری اسلامی بیشتر از اینکه سزاوارش بوده ادامه پیدا کند.
برگزارکنندگان انقلاب اسلامی هنوز از پیامدهای این انقلاب نا لازم استفادههای فراوان میبرند. منطقه نفتخیز خاورمیانه در جنگهای خانگی و فرقهای اسلام درگیر شده، نفت ارزان دنیا را فراگرفته و ثروتهای مردم بیگناه آن منطقه به جیب شرق و غرب سرازیر است.
هیچ رژیمی بهمانند جمهوری اسلامی نمیتوانست منطقه را به اینگونه که امروز هست دچار وحشت و ترور کند. آنقدر این بازار آشفته بازدهی خوبی دارد که راندهشدگان جمهوری اسلامی در واشینگتن به خرج وزارت امور خارجه امریکا آموزشکده بازکردهاند و درس دموکراسی اسلامی میدهند!
افشار مختاری: سه برنامه وزارت کشور رژیم آخوندی برای گزینش از میان برگزیدههای شورای نگهبان برای کرسی مجلس شورای اسلامی و جابجایی بخشی از مزدوران رانتخوار، رویدادی شده تا وزیر حسن روحانی از اینکه برگهای رأی به مانیتورهای رأیگیری، صندوق رأی تیره به شفاف و حسابرسی پولهای رانتی و قاچاق بر خود ببالد و نشان دهد که فرایند آزاد در انتخابات در رژیم اسلامی تنها همین گرهها را داشته و با گشایش در این سه مورد دیگر مردم نباید نگران دستکاری در رأی و صندوقهای پرشده از پیش باشند و یا آزادی برگزیدن و برگزیده شدن را.
چگونه میتوان پولهای کثیف که همه نهادهای نظام اسلامی و افراد باورمند به نگهداری از این نظام با هر قیمت را جان و قدرت داده را بازرسی و حسابرسی نمود. قدرت نهادهای آشکار و پنهان در این نظام از رشوهخواری، مزدوری، غارت و جنایت برآمده و چیرهدستی در دزدی داراییها آنقدر به آنها توان داده تا نمایش بازرسان وزارت خانه حسن روحانی، به چشمپوشی و همدستی پایان گیرد. بزرگنمایی در شیوه برگزاری نمایش انتخابات، برای سرپوش نهادن بر ناکارآمدی، نسخه همیشگی دستار بند و مریدان درمانده است.
دانیال خنده رو: سفر وزیر امور خارجه جمهورى اسلامى به کشورهاى منطقه، نشان از دو گزینه است: ١. شاخ و شانه کشیدن براى کنگره آمریکا. ٢. درک نادرست از مفهوم سیاست خارجى و شناخت زمان مناسب. دیدار و رایزنى با بشاراسد، حزب الله لبنان و پاکستان که دولتهاى خارجى دانشمندان این کشور را پدر معنوى بمب اتم جمهورى اسلامى مى دانند نشان از حماقت سران رژیم در عرصه سیاست خارجى است، پس از نرمش قهرمانانه توانى براى رژیم آیت الله براى خط و نشان کشیدن در مقابل کنگره باقى نمانده است. جب بوش هفته گذشته هیلارى کلینتون را مقصر رشد داعش دانست و یادآور شد در صورت پیروزى در انتخابات، توافق اتمى را لغو خواهد کرد. همانگونه که در هفته گذشته یادآور شدم، سرنوشت توافق اتمى میان قدرت هاى ١+۵ و جمهورى اسلامى، به پس از مشخص شدن جانشین اوباما موکول مى شود.
بهمن زاهدی: آلمانیها گفتارورندی دارند که میگوید: «پول آرامش با خود میآورد ولی هیچگونه خوشبختی به همراه خود نمیآورد.» عدهای از سرمایهداران ایرانی در امریکا یک صفحه کامل روزنامهای را خریداری کردهاند تا از صلح در ایران حمایت کنند! جنگی در پیش نیست و سایه جنگ هم از روی ایران رخت برکنده ولی سرمایهداران ایرانی برای حمایت غیرمستقیم از جمهوری اسلامی وارد میدان سیاسی شدهاند! میدانی که در آن هیچ زمانی شرکت نکرده بودند. این افراد تاکنون نه به حزب و سازمان سیاسی و حتا گروههای حمایت از حقوق بشری کمکی نکردهاند ولی بهیکباره زمانی که بوی متعفن پول به مشامشان رسیده، میخواهند خود را همسفره اخلاصگران و دزدان جمهوری اسلامی بکنند. از این به بعد این افراد نه آرامشی از داشتن پول خواهند داشت و نه خوشبختی که هیچگاه پول به آنها نداده بوده! نام آنها خوشبختانه در روزنامهای منعکسشده و آیندگان ما مدرکی از حماقت و پولپرستی این افراد در دست خواهند داشت.
خوشبختانه خرد و عقل سلیم خریداری شدنی نیستد وگرنه این افراد خود را اینگونه رسوای همگان نمیکردند و یا علمای عالم در قم بعد از سی و هفت سال پول مردم را خوردن صاحب کمی عقل سلیم شده بودند!
افشار مختاری: تصویب جریمه بدحجابی در ادارات در کمیسیون مشترک مجلس و نگرانی فرمانده کل سپاه از اخلاق جامعه، نشان از ستونهای نظامی است که درازاشان تا کرسیهای مجلس قانونگذار اسلامی کشیده شده و با هماهنگی با فرماندهی، سپاسگزار سمتهای نمایندگی هستند که گشایش فردی و رویایی را برایشان به همراه داشته و هم پیشبرد دستورهای فرماندهی که برای ماندن در این مزدوری هر قانون خوشایند و همسو با افزایش قدرت برای سپاه پاسداران را با سری خم کرده در برابر این بیهمتایی پیش کش ولیفقیه پاسداران انقلاب اسلامی میکنند.
چشمداشتی که از مجلس شورای اسلامی میرود تنها همین کنشها و قانونگذاریها را همراه خواهد داشت. گروهی از اسلامیان که نماینده نهادهایی در خدمت رهبری انقلاب اسلامی هستند تا هر زمان که مناسب بیابند گامهایشان در پایمال نمودن حقوق شهروندی به سود احکام اسلامی را شتاب بخشند و بیهیچ شرمساری از رأیهایی که مردم پای صندوق رفته برای گشایش در زندگیهای سخت در یک حکومت اسلامی به آنها دادهاند؛ و بازهم ساختن دشواری بیشتر برای بانوانی که خانهنشینی را شایسته جایگاه زن در جهان امروز نمیداند و نقش داشتن در زندگی و اثرگذاری هر چه بیشتر در جامعه را از خویش کاری خود میداند.
بهمن زاهدی: در لحظه حقیقت نمیتوان از حقیقت گریخت! آقای نوریعلا برای فرار از واقعیت و عدم مسئولیتپذیری اینچنین مینویسد:
«حزب سیاسی در خارج کشور، اگر ثابت شود که ضرورت تشکیل آن وجود دارد، حزبی است انحلال طلب، سکولار دموکرات و آلترناتیو خواه که آیندهنگر است و خود را برای آینده سازی آماده میکند و از هماکنون، به ایرانیان میگوید که اگر آلترناتیو موردنظرش با انحلال حکومت فعلی در کار نوشتن و تصویب یک قانون اساسی سکولار دموکرات موفق شود، برای شراکت در رقابت حزبی و ورود ِ با برنامه برای حضور در انتخابات آمادگی، نیرو، برنامه و انرژی سازندهء بسیار دارد.
در غیر این صورت آنچه شکل میگیرد حزب نیست بلکه وعدهگاه آدمهایی سرگردان است که برای سرگرمی و اتلاف وقت، گرد هم میآیند و در بیرون از هرگونه ضابطه علمی و منطقی، نام جمع خود را “حزب” میگذارند.»
اشتباه آقای نوریعلا در این است که نمیخواهد به تقسیم قدرت سیاسی در آینده ایران تن دردهد. چگونه میتوان قانون اساسی نوینی بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی نوشت زمانی که احزابی در گروه مخالف جمهوری اسلامی وجود نداشته باشند که از هماکنون بتوانند خواستهای خود را به مردم معرفی بکنند! تعیین شکل نظام چگونه انجام خواهد شد؟ لیبرال دموکراسی چه میشود؟ آزادی مطبوعات و یا برابری زنان و مردان چگونه برقرار میشود؟ تنها با سکولار دموکراسی که آقای نوریعلا بر آن اسرار دارد، نمیتوان با اقتصاد ورشکسته شده جمهوری اسلامی مقابله کرد. آیا واقعاً آقای نوریعلا تنها به جابهجای مهرههای سیاسی میاندیشد؟ تغییر دیکتاتور آلترناتورخواهی و یا انحلال طلبی نیست، این بیبرنامگی و از آب گلآلود ماهی گرفتنی هست که تجربهاش را مردم در سال پنجاهوهفت تجربه کردهاند.
اگر آقای نوریعلا نمیخواهد بهعنوان اپوزیسیون جمهوری اسلامی مسئولیتپذیری کند مشکل ایشان است و نه مشکل احزابی که با اندیشههای مترقی خود میخواهند از هماکنون برای آینده ایران نقشی بازی کنند. اندیشه سکولار دموکراسی اگر میخواهد در آینده زنده بماند تنها با ایجاد یک حزب سکولار دموکرات میتواند اندیشه خود را به مردم ارائه دهد وگرنه بهمرور زمان از بین خواهد رفت!
احزاب سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی دو وظیفه دارند. اول برنامهای برای سرنگونی جمهوری اسلامی ارائه کردن، دوم آماده شدن برای شرکت در مجلس مؤسسان بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی. همین احزاب بعد از تصویب قانون اساسی نوین ایران به احزاب کلاسیکی که آقای نوریعلا به آن اشارهکردهاند تبدیل خواهند شد.
برای مثال اصل سوم منشور حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) تنها تا زمان تصویب قانون اساس نوین ایران برای اعضای این حزب اعتبار دارد و بعدازآن کنگره حزب موظف است که منشور این حزب را برای تصاحب قدرت و مبارزات سیاسی بازبینی کند، زیرا بعد از تصویب قانون اساسی نوین ایران دیگر برای اعضای این حزب مهم نیست که شکل نظام «پادشاهی» است یا «جمهوری» از نوع مردمسالار آن!
آیندهنگری زیاد هم سخت نیست تنها باید بیطرفانه به آن نگریست.