مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو، مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
آیا تاکنون این پرسش برایتان مطرحشده که چرا اصلاحطلبان و اسلامگرایان حامی جمهوری اسلامی به اروپا و امریکا و مخصوصاً در شهر واشینگتن پایتخت آمریکا سکونت گزیدهاند؟ بااینکه مسلمان واقعی باید نذرونیاز خود را با امامان و امام زادگان در میان بگذارد و یا به «الله» پناه ببرد و به مکه و مدینه سفر کند تا حاجاتشان برآورده شود!؟
قبل از پاسخ دادن به این پرسش شوخکی در رابطه با امام رضا را مطرح میکنم: «در ضلع جنوب شرقی حرم امام رضا جانبازی که از ناحیه پا صدمهدیده بود از امام رضا خواستار بهبود وضعیت پای خود شد. در همان زمان زنی به آن قسمت میرسد و از امام رضا میخواهد که به او کمک کند تا به بهزودی باردار شده و فرزندی برای شوهرش بیاورد. جانباز میبیند که حواس امام رضا در حال پرت شده است به آن زن میگوید، خانم اینجا قسمت اُرتوپدی هست، قسمت زنان و زایمان در ضلع شمالی حرم قرار دارد.»
مسلمان باایمان تنها به قدرت الله وابسته هست و نه به قدرت دیگری و به همین دلیل هم فریاد «اللهاکبر» از زبانش نمیافتد، حال باید دید که چرا اصلاحطلبان جمهوری اسلامی «کاخ سفید» را به «کعبه مسلمانان» و «واشینگتن» پایتخت آمریکا را به «مکه» و «رئیسجمهور آمریکا» را به «الله» ترجیع میدهند؟ شاید بهزودی شعار «اللهاکبر» به «اوباما اکبر» تغییر کند! مسلمان واقعی بهمانند اصلاحطلبان جمهوری اسلامی نه به اسلام ایمانی دارند و نه به امام، پیامبر و الله دروغینش! برای رسیدن به «کرامت انسانی» اصلاحطلبان جمهوری اسلامی «رئیسجمهوری آمریکا» را به «الله» ترجیح میدهد، زیرا فهمیدهاند که «الله» بیشتر از یک مجسمه سنگی و بیارزش در کعبه نیست! به همین دلیل هم به کعبه جدیدشان که کاخ سفید امریکاست پناه بردهاند!
دانیال خندهرو: طی چند هفته گذشته در چند پرده به بررسی بحران پناه جویان پرداختم. پس از غرق شدن کودک سوری در آبهای ترکیه، وجدان خفته مدافعان حقوق بشر به قلیان افتاد و دریافتند که پناهنده غرق هم میشود! البته از پناهندگان سیاسی اصلاحطلب که اکثر آنان با هواپیما و ویزای شینگن از کشور خارج شدند انتظاری بیش از فریاد از اختلاف طبقاتی نیست. حجم انبوه پناهندگان سوری و عراقی در چند دلیل خلاصه میشود:
۱. درزمانی که جمهوری اسلامی به حمایت از بشار اسد پرداخت، باراک اوباما در عوض اعزام نیروی نظامی و سرنگونی دیکتاتور سوریه، تنها در حرف و نه در عمل، قصد تجهیز و آموزش نیروهای مخالف اسد را کرد. رییسجمهور آمریکا مردم سوریه را فدای به نتیجه رسیدن توافق اتمی کرد. گرچه تنها حمله نظامی چاره مشکل نبود و زمانی در حدود سی سال نیاز میبود تا یک نسل نواندیش و رها از گرههای دینی قومی در سوریه پرورش یابد. خروج زودهنگام نیروهای نظامی -در صورت حمله نظامی- میتوانست سوریه را به عراق پس از صدام تبدیل کند؛ یک حکومت فاسد در کردستان و یک دیکتاتوری نوین در باقی بخشهای سوریه. همان اندازه که آیتالله سهیم در آوارگی مردم سوریه است، ریاست جمهوری آمریکا با سیاست خارجی و نظامی خود نیز سهیم در این آوارگی است.
۲. توافق اتمی با رژیمی که حامی گروههای تروریستی است. آزاد کردن پولهای بلوکهشده باعث خواهد شد از سوریه ویرانهای باقی نماند.
بهمن زاهدی: خوشبختانه مردم آلمان دولتشان را مجبور کردند که به پناهجویان سوری در مجارستان کمکرسانی بکند و آنها را با اتوبوس به آلمان منتقل کند. البته این پناهجویان اول به ضد خارجیترین ایالت آلمان (بایرن، باواریا) خواهند رسید. بااینکه تدارکات اولیه هنوز کامل نیستند ولی پناهجویان به مقصد خود رسیدهاند. به چند دلیل مختلف پناهجویان سوری میخواهند در آلمان بمانند.
۱. فریاد «اسلام به آلمان هم متعلق است» چند سالی است که بهوسیله دولت آلمان در جهان تبلیغ میشود.
۲. کمبود نیروی کار ارزان در آلمان و نسل در حال انقراض آلمان (زاد ولد در آلمان سیر نزولی دارد).
۳. عدم دخالت نظامی آلمان در جنگهای خاورمیانه (بیطرفی نظامی).
۴. شرایط اجتماعی و اقتصادی منحصربهفرد آلمان برای پناهجویان (بهتر از سایر کشورهای اروپایی).
۵. امکان پیشرفت و حل شدن در جامعه تا حد کمال و از پیش تعریفشده در آلمان.
البته این را هم باید اضافه کرد که تنها جوانان طبقه متوسط سوریه امکان گذر کردن از کشورهای باجبگیری مانند ترکیه، یونان، صربستان و مجارستان را دارا هستند. در لبنان طبقه کارگر و فقیر سوری با امکانات مالی کم توانستهاند پناهنده بشود. نیروی جوان طبقه متوسط سوریه برای آلمان بهصورت گنجی بادآورده جلوه میکند که باکمی سرمایهگذاری کردن به روی آنها (تدریس مجانی زبان آلمان و آموزش فنی برای شروع به کار) آماده بهرهبرداری خواهند شد.
نیروهای راست افراطی آلمان که بیشتر زیر نظر سازمان امنیت داخلی آلمان به ترور خارجیهای مشغول بوده و هستند از طرف دولت فعلی آلمان ساکت شدهاند و بلندگوهایشان خاموش شده!
افشار مختاری: نظارت شورای نگهبان استصوابی است نه تماشائی در پاسخ به آنچه حسن روحانی در مورد ناظر خواندن نه مجری بودن شورای نگهبان بیان نموده بازهم آغاز دوباره شیوهای است خواستش ارزش دادن و مردمی دانستن مجلس شورای اسلامی و خبرگان این رژیم است؛ و این نمایش برای کارگردانان و بازیگران پایداری جمهوری اسلامی ارزشمند است که از انجام هر دوساله آن خوشنود وبر خود میبالند.
اکنونکه هر دو سوی این میدان خود را حقوقدان میدانند چگونه است که نمیتوان به یک قانون روشن و یک برداشت از آن رسید. اگر این گره همیشگی در برگزاری اینچنین رویدادی وجود دارد، کدام فریبکاری است که از چارهجویی در آن گریزان است. آیا سخن گفتن از این کاستی در قانون پیش از نمایش، بارز و پس از واگذاری کرسیها، فراموششدنی تا نشان از پایدار نگهداشتن یک رژیم اسلامی بر پایه دروغ و نیرنگ باشد.
اگر حسن روحانی خود را پایبند به پاسداری از حقوق شهروندی میداند باید سازوکار آن را پیش از برگزاری و از راه مجلس اسلامی خودمانی و قانونگذاری تاره که از میدان بیرون راندن شورای نگهبان از چرخه انتخابات است نشان دهد تا روشن شود او حقوقدان اسلامی است که اندیشهاش نگهبانی از حکومت اسلامی و انجام قانونهای اسلامی است یا حقوقدانی که برای رسیدن مردم به حقوق شهروندی از برداشتن یکنهاد که بخشی از چرایی دوام جمهوری اسلامی است، پروایی ندارد.
اینچنین خردگرائی و انسانگرائی در آخوند و هر فرد اسلامی چشمداشتی بزرگ است که دلیری و توانی شایسته میخواهد تا به آن دست یابد که بیگمان حسن روحانی فرسنگها از آن دور است.
دانیال خندهرو: در خبرها آمده بود “امضای تفاهمنامه همکاری پنجساله میان سازمان تبلیغات اسلامی و مرکز مطالعات ایرانی در لندن”. پس از بازگشایی سفارتخانههای ایران و انگلستان، رهبر جمهوری اسلامی سیاستهای صدور انقلاب فرهنگی را سرعت بخشیده است. رییس این سازمان در لندن کسی نیست بهجز سلمان صفوی، برادر فرمانده پیشین سپاه پاسداران که مسئول برگزاری شبهای شعر و آواز در بریتانیا است. در سالهای گذشته سایت اینترنتی علی خامنهای با تحولاتی بهروز شد و صفحه فیسبوک آیتالله نیز آغاز به کارکرد. پشت پرده تمام این تحولات، رییس کنونی آکادمی مطالعات ایرانی در لندن است که پیشبینی میشود با دلارهای آزادشده پس از توافق انقلاب فرهنگی در خارج از کشور را با چهرهای متفاوت از داخل کشور پیگیری کند؛ سرکوب و توقیف در داخل، شبشعر و آواز در خارج.
افشار مختاری: وزیر دادگستری کابینه حسن روحانی گفته حصر تصمیم سیاسی و امنیتی بوده و حقوقی و قضایی نیست. پس از گفتههای حسن روحانی که یک مسئله نباید همیشگی در کشور بماند از آشفتگی و بیبهره بودن از چهارچوبهای قانونی، سارمانی و پایدار در یک رژیم است که یک وزیر سفارش شده، قدرتی بالاتر از رئیس کابینهای که او در آن زیردست سازمانی است، دارد. اگر پورمحمدی که بهآسانی و روشنی وجود جرم سیاسی را میپذیرد، چگونه است بالادست او که حسن روحانی است پسازاین سخنان به رد یا پشتیبانی از آن نمیپردازد تا روشن نماید که رئیس حکومت یازدهم در برابر جرم سیاسی و زندان خانگی بدون دادگاه به نام اجراکننده قانون اساسی اسلامی، کدام سوی آشفتگی قانونی ایستاده. اگر وزیر دادگستری نماینده علی خامنهای در کابینه باشد گویی تنها چاره رییسجمهور تدارکاتچی و درمانده سکوت در برابر حکم رهبرش، خواهد بود. الگوبرداری از شیوه محمد خاتمی رئیس اصلاحات نه از روی ناچاری است که از روی وفاداری به خامنهای است که راه رسیدن او را به ریاست هموار نموده است. حسن روحانی انجام دو کار را در دستور کار دارد یکی نویدهای امیدبخش برای مردم بدون هیچ کوشش برای رسیدن به آن و دومی برداشتن گامهای بزرگ برای یک رژیم در بنبست با همه توان خود.
بهمن زاهدی: مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو، مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه
آیا تاکنون این پرسش برایتان مطرحشده که چرا اصلاحطلبان و اسلامگرایان حامی جمهوری اسلامی به اروپا و امریکا و مخصوصاً در شهر واشینگتن پایتخت آمریکا سکونت گزیدهاند؟ بااینکه مسلمان واقعی باید نذرونیاز خود را با امامان و امام زادگان در میان بگذارد و یا به «الله» پناه ببرد و به مکه و مدینه سفر کند تا حاجاتشان برآورده شود!؟
قبل از پاسخ دادن به این پرسش شوخکی در رابطه با امام رضا را مطرح میکنم: «در ضلع جنوب شرقی حرم امام رضا جانبازی که از ناحیه پا صدمهدیده بود از امام رضا خواستار بهبود وضعیت پای خود شد. در همان زمان زنی به آن قسمت میرسد و از امام رضا میخواهد که به او کمک کند تا به بهزودی باردار شده و فرزندی برای شوهرش بیاورد. جانباز میبیند که حواس امام رضا در حال پرت شده است به آن زن میگوید، خانم اینجا قسمت اُرتوپدی هست، قسمت زنان و زایمان در ضلع شمالی حرم قرار دارد.»
مسلمان باایمان تنها به قدرت الله وابسته هست و نه به قدرت دیگری و به همین دلیل هم فریاد «اللهاکبر» از زبانش نمیافتد، حال باید دید که چرا اصلاحطلبان جمهوری اسلامی «کاخ سفید» را به «کعبه مسلمانان» و «واشینگتن» پایتخت آمریکا را به «مکه» و «رئیسجمهور آمریکا» را به «الله» ترجیع میدهند؟ شاید بهزودی شعار «اللهاکبر» به «اوباما اکبر» تغییر کند!
مسلمان واقعی بهمانند اصلاحطلبان جمهوری اسلامی نه به اسلام ایمانی دارند و نه به امام، پیامبر و الله دروغینش! برای رسیدن به «کرامت انسانی» اصلاحطلبان جمهوری اسلامی «رئیسجمهوری آمریکا» را به «الله» ترجیح میدهد، زیرا فهمیدهاند که «الله» بیشتر از یک مجسمه سنگی و بیارزش در کعبه نیست! به همین دلیل هم به کعبه جدیدشان که کاخ سفید امریکاست پناه بردهاند!
انشاء الله که بهزودی اصلاحطلبان جمهوری اسلامی بهمانند آن خانم در حرم امام رضا باردار شده و به آقایشان خبر نورسیده را بدهند! البته ضلع جنوبی حرم امام رضا قسمت نذرونیاز سیاسی هست، ولی کسی بهجز چپگرایان ایران از این مهم خبر ندارند، شما هم به کسی نگویید، چون بدبخت خامنهای بیشتر به ضلع شمالی حرم پناه میبرده و اشتباهی آنجای ایشان از طرف امام رضا در معرض خطر و هجوم امام رضایی قرارگرفته!