اوباما یا با اینها یا با ما
چرا ما ایرانیان باید انسانیت خود را به جهانیان ثابت کنیم؟ درحالیکه هیچگونه انسانیتی را جهانیان تاکنون به ما نشان ندادهاند!
زمانی که «ندا آقا سلطان» در خون خود غلتید، اوباما تشخیص داد که در کنار اسلامگرایان قرار گیرد و ملت ایران را به اسلامگرایان و اصلاحطلبان جمهوری اسلامی (اخلاصگرایان میلیاردی، دزدان فراری، زندانیان نمایشی) و تازهرسیده به واشینگتن فروخت. حال که اسلامگرایانی که اوباما از آنان حمایت میکرده در فلوریدای امریکا دست به کشتار دیگری زدهاند، وظیفه ما دلسوزی کردن برای سیاست مماشات حزب دمکرات امریکا با اسلامگرایان نیست، زیرا آنان نسیم کاشتهاند و زمان دروی طوفانشان فرا رسیده.
البته کشته شدن انسانهای بیگناه برای ما هم دردناک هست، ولی «ندای» در خون خود غلتیده ما، ارزشش بسیار بیشتر از اینهاست!
تاکنون هیچ فردی و یا دولت و حکومتی دلسوزی یا ابراز تأسفی برای تلفات انسانی که ما ایرانیان برای سیاست گسترش اسلامگرایی حزب دموکرات امریکا در خاورمیانه دادهایم نکرده، ولی اعلامیههای فراوان بعد از ترور در فلوریدا از طرف سازمانها و احزاب ایرانی صادرشده! اوباما بیلیاقتتر از اینهاست که ما ایرانیان برای او و دولتش ابزار تأسف کنیم، تأسف ما باید از هدر رفتن انسانهای باشد که سیاست حمایت از اسلامگرایان حزب دموکرات امریکا تاکنون برجهانیان وارد کرده، به همین دلیل قاتل اصلی ترور در فلوریدا را باید در کاخ سفید واشینگتن و اسلامگرایان لابیگر در امریکا جستجو کرد. لابیگران اسلامگرا و اصلاحطلبان جمهوری اسلامی در امریکا هنوز اعلامیهای صادر نکردهاند و سکوتشان نشان از رضایت خاطرشان شده!
اوباما با آنهاست! و این مهم را نباید فراموش کنیم. میلیونها نفر مردم سوریه به خاطر سیاست «بهار عربی» اوباما و حزبش آواره جهان شدهاند و دیگر کشوری به پناهجویان ایرانی سر پناهی نمیدهد. این را هم به میمنت وجود مبارک، اوباما پناهجویان ایرانی باید در کنار دیگر مصیبتهای واردشده به ایرانیان، تحمل کنند. کجاست انسانیت دولتمردان اروپا و امریکا؟ و چرا ما باید انسانیت خود را هنوز نشان دهیم؟ زمانی که انسانیت برای دولتمردان فعلی اروپا و امریکا دیگر ارزشی نیست!
بهمن زاهدی: اوباما یا با اینها یا با ما
چرا ما ایرانیان باید انسانیت خود را به جهانیان ثابت کنیم؟ درحالیکه هیچگونه انسانیتی را جهانیان تاکنون به ما نشان ندادهاند!
زمانی که «ندا آقا سلطان» در خون خود غلتید، اوباما تشخیص داد که در کنار اسلامگرایان قرار گیرد و ملت ایران را به اسلامگرایان و اصلاحطلبان جمهوری اسلامی (اخلاصگرایان میلیاردی، دزدان فراری، زندانیان نمایشی) و تازهرسیده به واشینگتن فروخت. حال که اسلامگرایانی که اوباما از آنان حمایت میکرده در فلوریدای امریکا دست به کشتار دیگری زدهاند، وظیفه ما دلسوزی کردن برای سیاست مماشات حزب دمکرات امریکا با اسلامگرایان نیست، زیرا آنان نسیم کاشتهاند و زمان دروی طوفانشان فرا رسیده.
البته کشته شدن انسانهای بیگناه برای ما هم دردناک هست، ولی «ندای» در خون خود غلتیده ما، ارزشش بسیار بیشتر از اینهاست!
تاکنون هیچ فردی و یا دولت و حکومتی دلسوزی یا ابراز تأسفی برای تلفات انسانی که ما ایرانیان برای سیاست گسترش اسلامگرایی حزب دموکرات امریکا در خاورمیانه دادهایم نکرده، ولی اعلامیههای فراوان بعد از ترور در فلوریدا از طرف سازمانها و احزاب ایرانی صادرشده! اوباما بیلیاقتتر از اینهاست که ما ایرانیان برای او و دولتش ابزار تأسف کنیم، تأسف ما باید از هدر رفتن انسانهای باشد که سیاست حمایت از اسلامگرایان حزب دموکرات امریکا تاکنون برجهانیان وارد کرده، به همین دلیل قاتل اصلی ترور در فلوریدا را باید در کاخ سفید واشینگتن و اسلامگرایان لابیگر در امریکا جستجو کرد. لابیگران اسلامگرا و اصلاحطلبان جمهوری اسلامی در امریکا هنوز اعلامیهای صادر نکردهاند و سکوتشان نشان از رضایت خاطرشان شده!
اوباما با آنهاست! و این مهم را نباید فراموش کنیم. میلیونها نفر مردم سوریه به خاطر سیاست «بهار عربی» اوباما و حزبش آواره جهان شدهاند و دیگر کشوری به پناهجویان ایرانی سر پناهی نمیدهد. این را هم به میمنت وجود مبارک، اوباما پناهجویان ایرانی باید در کنار دیگر مصیبتهای واردشده به ایرانیان، تحمل کنند. کجاست انسانیت دولتمردان اروپا و امریکا؟ و چرا ما باید انسانیت خود را هنوز نشان دهیم؟ زمانی که انسانیت برای دولتمردان فعلی اروپا و امریکا دیگر ارزشی نیست!
دانیال خندهرو: داعش از اسلام نیست. داعش اسلام ناب محمدى است و هرکه به این سخن شک دارد از خوارج. فردى دیگر میگوید که همجنسگرایی و اسلام در تناقض نیستند؛ گویا داستان قوم لوط را فراموش کرده یا نشنیده است. بههرروی در صلاحیت من نیست که بگویم طرفداران کدامیک از نظریههای بالا حرف حق را میزنند اما روشن است که اسلام در نگاه افراد معناهاى متفاوتى دارد. اشتباه در آن است که یک تفکر عصر حجرى به نام اسلام را به باده نقد نگیریم. اگر اسلام بهمانند ادیان دیگر و چهبسا بیشتر، خونخوار و استعمارگر نبود؛ الآن در چین هیچ مسلمانى نبود یا زبان اسلام تنها به عربى محدود نمیشد. براى حل بحران افراطگرایی در اسلام میبایست پایههای بنیادى اندیشه اسلامى را به باد نقد گرفت. با بیگناه نشان دادن اسلام و دورى جستن از جنایتهای داعش مشکلى حل نخواهد شد و همانگونه که در اعلامیه حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) آمده است:
«زمان آن فرارسیدهاست که مسلمانان نیز در سراسر جهان به اعتقادات قرونوسطایی و کینه و نفرت نهادینهشده در آئینشان صادقانه بیندیشند و بهجای کورکورانه مبرا دانستن اسلام از خشونت، ریشههای این کینه و نفرت نهادینهشده در دین و آئینشان را شناسایی کرده چارهای براى از بین بردن و پالایش اعتقاداتشان بیابند.»
بهمن زاهدی: در امریکا نامزدهای ریاست جمهوری مشخصشدهاند، خانم کلینتون از حزب دموکرات و آقای ترامپ از حزب جمهوریخواه آن کشور برای رسیدن به ریاست جمهوری در امریکا مبارزه خواهند کرد.
بااینکه نام خانم کلینتون بهعنوان اولین نامزد زن ریاست جمهوری در امریکا به ثبت رسیده ولی به چند علت اجتماعی و سیاسی ایشان نمیتوانند به مقام ریاست جمهوری امریکا برسند. خانم کلینتون در نظر دارد راهی را که اوباما پیمود، ادامه دهد و اسلامگرایی در خاورمیانه را به نام «بهار عربی» گسترش دهد، درعینحال لابیگران زیادی با کمک مالی به این خانم از هماکنون دست و پای ایشان را در تصمیمگیریهای سیاسی بستهاند. خانم کلینتون اینگونه که بررسیشده محبوبتی بخصوصی مابین زنان امریکا ندارد و هنوز بهعنوان همسر ریاست جمهوری سابق امریکا که به او خیانت جنسی شده برآورده میشود. خانم کلینتون سیاستگذاری جدیدی را نمیخواهد پایهگذاری کند و به همین جهت میزان استقبال از وی رو به کاستی گذاشته.
برعکس آقای ترامپ هیچگونه دادوستد سیاسی با هیچ شخص و شرکتی ندارد. ملیگرایی افراطی وی آمریکاییهای ناسیونالیست را تحرک کرده و بهعنوان شخصی که توانسته به آرزوهای آمریکایی خود برسد مابین آمریکاییان شهرت فراوان کسب کرده. نباید فراموش کنیم که اکثریت آمریکائیان حافظه تاریخی ندارند و زندگی امروزشان برایشان مهم هست و آیندهنگری درازمدت را نمیتوانند بپذیرند. آقای ترامپ را باید زیر نظر داشت، زیرا ایشان شانس رسیدنش به مقام ریاست جمهوری امریکا بیشتر از خانم کلینتون است. بااینکه هنوز سیاست حکومتی آقای ترامپ برعکس شعارهای پوپولیستی ایشان مشخص نیست ولی ایشان گزینه بهتری از خانم کلینتون هست، زیرا ایشان از هفتدولت آزادتر است!
دانیال خندهرو: با نزدیک شدن به زمان همهپرسی پیرامون باقى ماندن یا خروج انگلستان از اتحادیه اقتصادى اروپا، تنور بحث و گفتگو داغتر از گذشته شده است. در شبکههای اجتماعى و فیسبوک، جدال لفظى بین دو گروه به درگیرى و متهم کردن یکدیگر به نژادپرستى و بیشرمی کشیده است و جالب آنکه بیشتر مخالفان سیاستهای اروپا در قبال پناهجویان، خود مهاجرین شرق اروپا بوده و به دلیل عدم بهره از مزایاى پناهندگى با آن به مخالفت میپردازند؛ شاید حسود بهترین واژه براى تعریف این افراد باشد. قتل نماینده پارلمان انگلستان، بانو جو کاکس (Jo Cox) بیتأثیر بر روى افکار نخواهد بود اما آنهایی که تصمیم خود به باقى ماندن یا رفتن را گرفتهاند، ازنظر خود بازنخواهند گشت. کشته شدن یک نماینده هواخواه باقى ماندن، تأثیر بر نظر آنهایی خواهد گذاشت که هنوز تصمیم قطعى خود را نگرفتهاند. پیامدهای خروج انگلستان از اتحادیه اقتصادى بیشتر به ضرر شهروندان بریتانیایى است. صحبتهایی در گوشه و کنار حاکى از جایگزین شدن استرالیا در این اتحادیه بهجای انگلستان است. گرچه استرالیا در قاره سبز نیست اما حضور این کشور در مسابقات موسیقى اروپا (Eurosong Festival) به این صحبتها جدیت بیشترى بخشیده است.