گفتگوهای هفتگی (هفته اول آذرماه)

ایران درخطر نیست! جمهوری اسلامی در فاز سرنگونی قرارگرفته.

با مرور دوباره رخدادهای خاورمیانه و در صدر آن‌ها بسته شدن روزنامه «جمهوریت» در «جمهوری سکولار» ترکیه، کمر «دموکراسی» در خاورمیانه زیر ضعف همیشگی «جمهوری‌خواهی» (به دلیل عدم آینده‌نگری همه‌جانبه برای تمامی طبقات جامعه) شکست و این مهم در عمل خاطرنشان کرد که چگونه این شکل از نظام سیاسی در منطقه، رسیدن به دموکراسی را دست‌نیافتنی کرده است. سناریویی که در ترکیه پیاده شد برای ما تکراری است! مظلوم‌نمایی، قدرت‌طلبی، سرکوب دگراندیش، پاک‌سازی کارمندان دولتی، دستگیری و شکنجه آزادی خواهان، گروگان‌گیری پناه‌جویان و مطلق‌گرایی، همه این‌ها تنها برای ریاست جمهوری مادام‌العمر! اگرچه این سناریو برای ما آشناست ولی ساکنان اروپا به‌تازگی دریافته‌اند که چطور اسلام می‌تواند ابزاری شود در دست اسلام‌گرایان که برای تحکیم قدرت‌طلبی شخصی، توده‌های ناآگاه جامعه را مجهز کرده و به خیابان بیاورند. این موقعیتی‌ست برای ایرانیان اروپا نشین تا بدون اینکه مستقیم در رابطه با فاشیسم مذهبی در ایران سخن بگویند؛ اروپاییان را متوجه وضعیت مشابه آن در ترکیه کنند.

اصلاح‌طلبان صادراتی بااینکه مخالف ناسیونالیسم ایرانی هستند؛ اما کاربرد واژه ایران در سخن‌ها و نوشته‌هایشان عادتی دیرینه دارد! گویی این دسته فراموش کرده‌اند که رژیم اسلامی، ایران را ابزاری برای جهان‌گشایی و شیعه پروری می‌داند که تاکنون هیچ برنامه درستی برای آینده ایران ارائه نکرده‌اند و تنها در فکر سوءاستفاده از ثروت‌های ملی ایران در جهت صدور انقلابشان هستند. پایه‌گذاری تشکیلات لابی‌گری در امریکا هم تنها برای حمایت از مواضع جمهوری اسلامی بوده و نه در دفاع از منافع ملی ایرانیان. به همین دلیل ایران سرایی لابی‌گران رژیم و به صدا درآوردن زنگی که ایران درخطر است یاوه‌گویی بیش نیست. حقیقت آن است که این جمهوری اسلامی‌ست که درخطر افتاده و به دنبال مهره‌هایی مشابه احمدی‌نژاد و یا سیدخندان دیگری می‌گردد تا دوران ریاست جمهوری ترامپ را هم‌پشت سر بگذارد و همچنان به حیات ظاهری خود ادامه دهد. در حقیقت داستان جمهوری اسلامی و لابی‌گرانش همان داستان چوپان دروغ‌گوی کودکی‌های ماست.

آنان که «ملت ایران» را «ملت در خود خمیده ایران» می‌نامند، نباید دلیل این در خود خمیدگی را در سرسپردگی و فرمان‌برداری مردم ایران از جمهوری اسلامی یا عبادت ظاهری بدانند، بلکه ملت ایران به‌منظور شناخت دوباره خود آماده نوزایی برای ساختن آینده‌ای بهتر در خود و تاریخ خود خمیده‌اند. ملتی که در سکوت ظاهری خود غرق‌شده‌ است، زمانی آن‌چنان قد علم خواهد کرد و جهانیان را مبهوت اندیشه‌ انسانی خود کند که یارای باورش نخواهد بود. اکنون ملت ایران در آماده‌باش به سر می‌برد! و این همان اراده راسخی است که در یکایک ایرانیان انباشته‌شده و این نوید را می‌دهد که باید انگیزه‌ای نوینی برای آغازی دوباره در مبارزه آفرید. خوشبختانه ایران درخطر نیست و این جمهوری اسلامی است که تلاش می‌کند نقاب خود را تغییر دهد تا در سرنگونی خود وقفه ایجاد کند.

بهمن زاهدی: ایران درخطر نیست! جمهوری اسلامی در فاز سرنگونی قرارگرفته.
با مرور دوباره رخدادهای خاورمیانه و در صدر آن‌ها بسته شدن روزنامه «جمهوریت» در «جمهوری سکولار» ترکیه، کمر «دموکراسی» در خاورمیانه زیر ضعف همیشگی «جمهوری‌خواهی» (به دلیل عدم آینده‌نگری همه‌جانبه برای تمامی طبقات جامعه) شکست و این مهم در عمل خاطرنشان کرد که چگونه این شکل از نظام سیاسی در منطقه، رسیدن به دموکراسی را دست‌نیافتنی کرده است. سناریویی که در ترکیه پیاده شد برای ما تکراری است! مظلوم‌نمایی، قدرت‌طلبی، سرکوب دگراندیش، پاک‌سازی کارمندان دولتی، دستگیری و شکنجه آزادی خواهان، گروگان‌گیری پناه‌جویان و مطلق‌گرایی، همه این‌ها تنها برای ریاست جمهوری مادام‌العمر! اگرچه این سناریو برای ما آشناست ولی ساکنان اروپا به‌تازگی دریافته‌اند که چطور اسلام می‌تواند ابزاری شود در دست اسلام‌گرایان که برای تحکیم قدرت‌طلبی شخصی، توده‌های ناآگاه جامعه را مجهز کرده و به خیابان بیاورند. این موقعیتی‌ست برای ایرانیان اروپا نشین تا بدون اینکه مستقیم در رابطه با فاشیسم مذهبی در ایران سخن بگویند؛ اروپاییان را متوجه وضعیت مشابه آن در ترکیه کنند.
اصلاح‌طلبان صادراتی بااینکه مخالف ناسیونالیسم ایرانی هستند؛ اما کاربرد واژه ایران در سخن‌ها و نوشته‌هایشان عادتی دیرینه دارد! گویی این دسته فراموش کرده‌اند که رژیم اسلامی، ایران را ابزاری برای جهان‌گشایی و شیعه پروری می‌داند که تاکنون هیچ برنامه درستی برای آینده ایران ارائه نکرده‌اند و تنها در فکر سوءاستفاده از ثروت‌های ملی ایران در جهت صدور انقلابشان هستند. پایه‌گذاری تشکیلات لابی‌گری در امریکا هم تنها برای حمایت از مواضع جمهوری اسلامی بوده و نه در دفاع از منافع ملی ایرانیان. به همین دلیل ایران سرایی لابی‌گران رژیم و به صدا درآوردن زنگی که ایران درخطر است یاوه‌گویی بیش نیست. حقیقت آن است که این جمهوری اسلامی‌ست که درخطر افتاده و به دنبال مهره‌هایی مشابه احمدی‌نژاد و یا سیدخندان دیگری می‌گردد تا دوران ریاست جمهوری ترامپ را هم‌پشت سر بگذارد و همچنان به حیات ظاهری خود ادامه دهد. در حقیقت داستان جمهوری اسلامی و لابی‌گرانش همان داستان چوپان دروغ‌گوی کودکی‌های ماست.
آنان که «ملت ایران» را «ملت در خود خمیده ایران» می‌نامند، نباید دلیل این در خود خمیدگی را در سرسپردگی و فرمان‌برداری مردم ایران از جمهوری اسلامی یا عبادت ظاهری بدانند، بلکه ملت ایران به‌منظور شناخت دوباره خود آماده نوزایی برای ساختن آینده‌ای بهتر در خود و تاریخ خود خمیده‌اند. ملتی که در سکوت ظاهری خود غرق‌شده‌ است، زمانی آن‌چنان قد علم خواهد کرد و جهانیان را مبهوت اندیشه‌ انسانی خود کند که یارای باورش نخواهد بود. اکنون ملت ایران در آماده‌باش به سر می‌برد! و این همان اراده راسخی است که در یکایک ایرانیان انباشته‌شده و این نوید را می‌دهد که باید انگیزه‌ای نوینی برای آغازی دوباره در مبارزه آفرید. خوشبختانه ایران درخطر نیست و این جمهوری اسلامی است که تلاش می‌کند نقاب خود را تغییر دهد تا در سرنگونی خود وقفه ایجاد کند.

دانیال خنده‌رو: خسبیده در آب و فاضلاب
پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهورى آمریکا و شروع گفتگو و رایزنى پیرامون وزراى احتمالى کابینه رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، اپوزیسیون برانداز جمهورى اسلامى از کوتاه شدن دست نایاک از کاخ سفید به خوشحالى پرداخته و سیاست‌های جدید کاخ سفید را همسو با خواسته‌های خویش تفسیر کردند. نخست آنکه دونالد ترامپ در مبارزات انتخابى با بد توصیف کردن توافق اتمى گفت «اوباما و رهبران سیاسی امروز آمریکا یک سری احمق هستند که با معامله با ایران، منافع ملی آمریکایی‌ها را پایمال کردند و باعث تحقیر ایالات‌متحده به‌عنوان یک ابرقدرت شدند و من اگر رئیس‌جمهور شوم عظمت و اقتدار قبلی را به آمریکا برمی‌گردانم». دونالد علاوه بر فعالیت‌های تلویزیونى (مسابقات دختر شایسته جهان) تاجر و نویسنده نیز هست. او پیرامون توافق اتمى ایران و کشورهاى ١+۵ با طعنه به وزیر امور خارجه ایالات‌متحده گفت: «اگر جان کرى کتاب پرفروش من (هنر معامله) را خوانده بود، قرارداد بهترى با ایران می‌بست». برخلاف عده‌ای از نیروهاى مخالف جمهورى اسلامى که رئیس‌جمهور شدن شخصى با عقاید عوامگرایانه را به سود اپوزیسیون می‌دانند، من معتقدم که ترامپ می‌تواند بیشتر از باراک اوباما به مبارزات ضربه وارد کند. بنا به گفته رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، او تاجرى است که هنر معامله را می‌داند. جمهورى اسلامى و نایاک خواهند توانست با چشم‌پوشی از دارائی‌های مسدود شده ایران در آمریکا، رگ خواب این تاجر سیاست پیشه را به دست آورده و سوارى کنند. برفرض اینکه سیاست‌های دولت جدید متفاوت از سیاست‌های دوران اوباما باشد و دیگر نایاک سازمانى بی‌استفاده شود؛ می‌بایست دقت نمود تا از بریدن سر اژدها (نایاک) اژدهایى دو سر به وجود نیاید. در بخشى از سایت نایاک می‌خوانیم که این سازمان دنبال کننده و حافظ حقوق سیاسى ایرانیان آمریکایى است. حمایت از حقوق سیاسى شهروندان داراى تابعیت دوگانه ایران-آمریکا وظیفه سفیر هر کشور است که آشکارا دیده می‌شود در نبود سفارت‌خانه رسمى، نایاک این مسئولیت را دنبال می‌کند. با روى کار آمدن جاستین ترودو در کانادا، این کشور به دنبال بازگشایى سفارت و برقرارى دوباره رابطه سیاسى با ایران است. این میل به ازسرگیری دوباره روابط را می‌توان در سیستم آب و فاضلاب ایران جستجو کرد. به دلیل تحریم‌ها، سیستم‌های تصفیه آب و فاضلاب کشور به‌شدت فرسوده شده و به لطف توافق اتمى، بازارى ١٢ بیلیون دلارى منتظر کشورهاى کانادا و هلند است. مذاکرات شرکت‌های تخصصى آب و فاضلاب هلند و جمهورى اسلامى هم‌زمان با مذاکرات اتمى در جریان بود و با شروع دوباره پرواز خطوط هوایى کا-ال-ام (KLM) به تهران، مهندسان هلندى همراه با اولین پرواز راهى تهران شدند. کانادا نیز براى بی‌بهره نبودن از این سفره، کج دار و مریض به فکر بازگشایى دوباره سفارت در ایران است. کنگره ایرانیان کانادا همانند نایاک در سامانه رسمى خود می‌نویسد: « هدف اصلى این سازمان، ایجاد ساختارى براى هماهنگ‌سازی صدای همه ایرانیان مهاجر (با هر باور سیاسی، مذهبی و اجتماعی) در پیگیری حقوق و منافعشان از طریق ارتباط مؤثر با سیاست‌گذاران کانادا در سطوح ملی و استانی بوده است». گرچه این سازمان صحبت از احترام به باورهاى سیاسى مختلف می‌کند اما چند سال اخیر در عمل خلاف آن را ثابت کرده است. اگر ترامپ فرصتى براى مخالفین جمهورى اسلامى است، می‌بایست از فعال شدن شعبه‌های نایاک در دیگر کشورها به‌مانند کانادا جلوگیرى کرد.

دیدگاهتان را بنویسید