آلترناتیوهای متفاوت برای آینده ایران

واژه آلترناتیو در قرن هفده میلادی در فرانسه برای اولین بار بکار رفته است. آلترناتیو، بر اساس انتخاب بین دو یا چندین گزینه تحقق می‌یابد. هر چند گروه‌ها و سازمان‌ها نظریات خود را آلترناتیو وضع موجود می‌شمارند ولی در …

واژه آلترناتیو در قرن هفده میلادی در فرانسه برای اولین بار بکار رفته است. آلترناتیو، بر اساس انتخاب بین دو یا چندین گزینه تحقق می‌یابد. هر چند گروه‌ها و سازمان‌ها نظریات خود را آلترناتیو وضع موجود می‌شمارند ولی در پایان کار این مردم هستند که برگزیننده نهایی هستند. در لیبرال دموکراسی‌های غربی این مردم هستند که در انتخابات به حزب (احزاب) حاکم بر کشور و یا احزابی که برنامهء بهتری ارایه کرده‌اند رای می‌دهند. امکان اینکه دولت حاکم در انتخابات رای دوباره‌ای را بدست آورد بستگی به رضایت مردم از سیاستگذاری و نتایج بدست آمده از سیاست دولت حاکم را دارد.

در کشورهای که دیکتاتورهای -مذهبی و یا غیر مذهبی- حاکم بر امور کشور هستند آلترنایتو برای دولت بی‌معنا بوده ولی برای مجموعه حاکم می‌تواند خطرناک باشد. اما نوع دیگری از آلترناتیوسازی وجود دارد. در این شکل کشورهای قدرتمند برای کشورهای درگیر بحران آلترناتیوسازی می‌کنند. صرفنظر از اینکه چنین آلترناتیوهایی در بهترین حالت هم دموکراسی نمی‌آورند اما پرسش مهم همیشه این است که آلترناتیوهای مدعی اساس کارشان کدام است؟ آلترناتیوی که بر گزینش مردم متکی هستند یا منتخبی و سرهم‌بندی شده کشورهای که بر تامین منافع ملی خود در آن کشور دیکتاتور‌زده دست بکار شده‌اند؟

در تونس و مصر، مردم انتخاب کننده آلترناتیوی برای رژیم موجود بودند، ولی در لیبی فرانسه، انگلستان و امریکا آلترناتیو‌سازی کردند و فرانسه برنده اصلی برای استخراج منابع نفتی لیبی شد. در لیبی برای غرب نفت مهمتر از دموکراسی بود و هست. تا آخرین لحظات عمر رژیم قذافی سازمان‌های امنیت امریکا و فرانسه با لیبی روابط برادرانه‌ای داشتند و اگر قذافی امتیاز بیشتری به فرانسه می‌داد، او می‌توانست دوباره در کنار برج ایفل پاریس خیمه خود را برپا کند و بحکومت جمهوری‌سلطنتی خود ادامه دهد، همانطور که بعد از انفجار بمب در برلین و یا سرنگون کردن هواپیمای امریکایی توانسته بود رضایت غرب را جلب کند. بازنده اصلی در لیبی آلمان بود که در حمله ناتو به لیبی شرکت نکرد و به همین دلیل منافعی بدست نیاورد. اروپا و امریکا برای تونس و مصر کنفرانسی تشکیل ندادند، چون این دو کشور منابع زیر‌زمینی و ثروت طبیعی که بتواند تحریک کننده آنان باشد را دارا نبودند.

بررسی آلترناتیوهای جمهوری‌اسلامی

اصلاح‌طلبان ولایت

از دوران ریاست جمهوری خاتمی گزینه‌ای در داخل حکومت اسلامی به نام اصلاح‌طلبان بوجود آمد که توانست تبدیل به آلترناتیو داخلی جمهوری‌اسلامی بشود. با حضور خاتمی در اروپا و مطرح کردن گفتگوی تمدن‌ها این توهم در غرب بوجود آمد که جمهوری‌اسلامی را می‌توان اصلاح کرد. اروپا و مخصوصا امریکا به تقویت اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی کمک فراوانی کردند. با آمدن خبرنگاری به غرب که با اعتصاب غذای خود توجه جهانیان را بخود جلب کرده بود و همچنین دادن جوایز سیاسی به اصلاح‌طلبان در خارج از کشور به دامنه لابی‌گری اطلاح‌طلبان در غرب دامن زد شد، تا آنجائی که جمهوری‌اسلامی اطلاح‌طلبان خود را از حالت آلترناتیو داخلی به آلترناتیوی برای غرب، در صورت حمله نظامی برای علیه صنایع اتمی خود تبدیل کرد. بعد از نمایش انتخابات ریاست جمهوری این اصلاح‌طلبان ولایت بصورت آلترناتیو جمهوری‌اسلامی به اروپا و امریکا مهاجرت کرده و با کمک مالی از باغ پسته (باغی که میلیاردها دلار درآمد دارد) هاشمی رفسنجانی رسانه‌ها و شبکه‌های خبر‌رسانی خود را ساختند و یا خریداری کردند. شبکه‌های خبری غرب هم از قبل در دست اصلاح‌طلبان ولایت بود. جمهوری‌اسلامی با این سیاست خود اپوزیسیون پراکنده و ضعیف شده خود را پیش از گذشته زیر فشار قرار داد تا آنجا که یکی از سران چپ ایران مجبور شد توبه‌نامه‌ای برای رهبر جمهوری‌اسلامی بفرستد.

چپ ایران

چپ ایران کلاف سردرگمی شده و فعلا درگیر یک خودبازبینی ژرفی شده است. حاصل آن‌ می‌تواند بعنوان یک حزب سوسیال دموکرات ایرانی فرا روید. آنان مانند ما (حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)) نتیجه مبارزات صد ساله مردم ایران هستند. چه بخواهیم و چه نخواهند عده‌ای از آنان هنوز انقلابی هستند و یا جمهوری‌خواه شده‌اند. گروهی از آنان در داخل جمهوری‌اسلامی رفقای قدیمی خود را می‌بیند و گروهی دیگر از جمهوری‌اسلامی گُذر کرده‌اند. آلترناتیو بودن آنان با حضور اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی در خارج از کشور کم‌رنگ‌ شده ولی هنوز بشدت در جستجوی آینده در گذشته خود هستند.

سکولار دموکراسی

جدائی دین از سیاست همانند گذشتن از نظام‌های تک حزبی لازمه رسیدن به دموکراسی می‌باشد. در دموکراسی وجود حداقل دو حزب مستقل سیاسی و انتخابات آزاد به مردم این اطمینان را می‌دهد که در سیاست مداخله کنند و در سرنوشت خود و کشور احساس مسئولیت کنند. آلترناتیو‌سازان سکولار خود را بعد از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ولایت متشکل کردند. آنان اکثرا افرادی هستند که در وقوع انقلاب‌اسلامی در ایران با اسلامگریان همراه بودند و از دایره قدرت بهر‌نحوی رانده شده‌اند. همانند دوره پیش از انقلاب‌اسلامی خواهان از بین رفتن نظام موجود هستند و برای آینده برنامه‌ای بغییر از تصاحب قدرت سیاسی ندارند. سکولاریسم یکی از ارکان رسیدن به دموکراسی می‌باشد ولی همه آن نیست، با به قدرت رسیدن سکولارهای افراطی تبعیض در جامعه ریشه کن نخواهد شد. سکولارها افراطی بیشتر بصورت آلترناتیوی برای بعد از حمله نظامی امریکا به ایران هستند و نه آلترناتیوی برای مردم ایران. این مهم را در همکاری آنان با احزاب مسلح تجزیه‌طلب بخوبی می‌توان مشاهده کرد.

مارکسیست‌های اسلامی

متشکل‌ترین آلترناتیوی فعلی جمهوری‌اسلامی مارکسیست‌های اسلامی هستند. اینها برای هر‌گونه معامله سیاسی با غرب خود را به حراج گذاشته‌اند. از صدام حسین تا اوباما و حتا دولت فدرال آلمان بر روی آنان سرمایه‌گذاری کرده‌اند. دولت آلمان مارکسیست‌های اسلامی را بعنوان جایگزین جمهوری‌اسلامی به رسمیت می‌شناسد. دلیل این تصمیم سیاسی همکاری‌های اقتصادی آلمان با جمهوری‌اسلامی می‌باشد که می‌تواند با به قدرت رسیدن مارکسیست‌های اسلامی رونق بیشتری بگیرد. مارکسیست‌های اسلامی حراجی بازار سیاست ایران می‌باشند که مردم آنان را نمی‌خواهد و جمهوری‌اسلامی را به آنان ترجیح می‌دهند.

آلترناتیو لیبرال دموکراسی

این آلترناتیو را ما مردمی می‌نامیم. لیبرال دموکراسی از نوع اروپائی آن که احزاب مختلف بتوانند اندیشه خود را در انتخابات آزاد به رای مردم بگذارد. لازمه این آلترناتیو وجود احزابی با برنامه‌های سیاسی مشخص برای رفاه جامعه است و همچنین دموکراسی که محدود به منشور جهانی حقوق بشر است. بیشتر سازمان‌های سیاسی موجود کشور همچون جمهوری‌اسلامی رفاه جهانیان را به رفاه اجتماعی ایرانیان ترجیح می‌دهند و ایران را ابزاری برای انقلاب جهانی خود بشمار می‌آورند. این آلترناتیو درست مخالف آن و بر اولویت منافع ایران تاکید دارد. برای رسیدن به لیبرال دموکراسی در ایران ایرانی بودن و بفکر ایران بودند، باید در سازمان‌های سیاسی مختلف ایران نهادینه شود. لیبرال دموکراسی هدفیست دراز مدت که می‌توان به آن رسید. در لیبرال دموکراسی پادشاه و یا ریئس جمهور بصورت تشریفاتی عمل خواهند کرد و قدرت سیاسی با اراده مردم تغییر می‌کند. این آلترناتیو را ما به انتخاب مردم ساکن ایران خواهیم گذاشت و نه به انتخاب سران سیاسی اروپا و امریکا و یا اربابان فعلی جمهوری‌اسلامی مانند چین، روسیه و آلمان فدرال.

آلترناتیو‌سازان مختلف در وحله اول باید به مردم ایران بگویند که انتخاب کننده آلترناتیو آنان مردم ایران هستند و یا دولت‌های بیگانه؟ بعد از آن می‌توان برای همکاری موثر برای نقش دادن به آینده ایران به گفتگو نشست. آلترناتیو ما برای گُذر از جمهوری‌اسلامی از لحاظ نظری لیبرال دموکراسی می‌باشد. ما لیبرال دموکرات‌های ایران بدون همیاری تشکل سوسیال دموکرات‌ها بسختی می‌توانیم آلترناتیو بشویم. دو حزبی که توان مسئولیت‌پذیری و جابجایی در حکومت و همرایی و همکاری برای گُذر از جمهوری اسلامی داشته باشد و در فردای پس از رژیم اسلامی بتواند در صورت لزوم با تشکیل دولت ائتلافی هدف لیبرال دموکراسی را پیش ببرد.

دیدگاهتان را بنویسید