انتخاب در مرحله اول یک امر فردیست و قدرت تصمیمگیری یک شهروند را نمایان میکند. درست انتخابکردن بستگی به شرایط اجتماعی، محیط اطراف و آیندهنگری انتخاب کننده دارد. آگاهی و درک درست از نیازهای فردی و اجتماعی زیربنای …
انتخاب در مرحله اول یک امر فردیست و قدرت تصمیمگیری یک شهروند را نمایان میکند. درست انتخابکردن بستگی به شرایط اجتماعی، محیط اطراف و آیندهنگری انتخاب کننده دارد. آگاهی و درک درست از نیازهای فردی و اجتماعی زیربنای انتخاب بجاست. نفوذ سیاسی در این امر فردی نه تنها جایز نیست بلکه باعث تزلزل در فرد برای تصمیمگیری شده و روند تکاملی افراد را به بیراهه میکشاند. ضعف در انتخاب، وابستگی را رواج میدهد که آغاز حضور آخوند، رهبر، پیشوا و آقابالاسر در خصوصیترین عرصه زندگی شهروندان را گسترش داده و انسان را به بردگی دین و ایدئولوژی سیاسی گرفتار میکند.
واژه انتخابات دربرگیرنده سه طرف یک معادله سیاسی است: از یک طرف انتخاب کننده یا رایدهنده، از طرف دیگر کاندیداهای انتخابات، و از طرف سوم برگزارکننده انتخابات که به عنوان تضمین کننده یک انتخابات سالم، تصمیم رایدهندگان را به شمارش میگذارد و آزادی بیان کاندیداها را به صورت متعادل پیش از انتخابات فراهم میکند.
در شرایط کنونی ایران برگزارکننده انتخابات خود زیر بار سنگین سوال “رای من کو؟” که هنوز پاسخی دریافت نکرده، مانده است. کاندیداهای انتخابات هم بایستی از قیف شوراینگهبان جمهوریاسلامی گُذر کنند. به این ترتیب دو قسمت کُلی از مفهوم انتخابات در جمهوری اسلامی لنگ است. ولی باز هم نمیتوان به مردم دستور داد که در انتخابات شرکت بکنند یا آن را تحریم کنند. شرکت در انتخابات یک حق شهروندیست و تصمیم هر یک از آحاد مردم مبنی بر شرکتکردن یا نکردن در انتخابات را باید قبول کرد. بحث امروز نباید شرکت یا عدم شرکت مردم در انتخابات باشد بلکه باید این باشد که کاندیداها چه کسانی هستند و چگونه این انتخابات برگزار میشود؟
برای رسیدن به شرایط متعادل در انتخابات، حذف نقش استصوابی شوراینگهبان و نفوذ بیترهبری نخستین مرحله پیکار میباشد. این حذف به معنای از بینبردن فیزیکی نیست. مانعی را شناختن و آن مانع را از سر راه برداشتن کار عقل سلیم است. حال باید بررسی کرد هزینه حذف رهبر جمهوریاسلامی و شوراینگهبان او برای مرم به چه اندازه است و آینده ایران چه بهرهای از این حذف به دست خواهد آورد. سرنگونی تمامیت جمهوریاسلامی در حال حاضر به صلاح ایران نمیباشد.
پیکار ما امروز مقابله با انتخابات اسفندماه سال جاری نیست. در این مبارزه برای رسیدن به لیبرال دموکراسی هدف اصلی تقسیم قدرت حاکم است. در این رابطه از بین بردن مراکز قدرت سیاسی جمهوریاسلامی هدف اصلی مبارزه را در بر میگیرد. برای تضعیف جمهوریاسلامی، حذف “مجمع تشخیص مصلحت نظام” گام بعدی میتواند باشد. با از میان برداشتن موانع اول و دوم موانع دیگر خود به خود از بین خواهند رفت. آنچه مهم است انتقال قدرت به مردم است و نه انتقال قدرت از فردی به فرد دیگری یا گروهی به گروه دیگر.
شاید امروز بعد از دو سال و اندی جنبش سبز ما را به این نتیجه رسانده باشد که جمهوریاسلامی اصلاحپذیر نیست. با تمامی قدرت مالی و انسانی که برای حفاظت آن نظام در اروپا و امریکا مستقر شدهاند، جمهوریاسلامی هرگز نتوانسته است جلوی روند خودآگاهی مردم را بگیرد. آگاهی و دانش، آفت دین برانداز و مداخله آن در قدرت سیاسیاند. اروپا را آگاهی و دانش از دست کلیسا نجات داد. ایران را هم با آگاهی و دانش باید از دست آخوندها به در آورد. در این مبارزه، اول باید مراکز قدرت را شناخت و آنان را از میان برداشت تا به آنجا رسید که دیگر سرنگونی لازم نباشد و سازندگی آغاز شود.
به همین دلایل انتخاب اول، تلاش برای تغییر این رژیم است. باز هم باید بگویم تغییر با از بین بردن فیزیکی دست در کاران رژیم فرق دارد. ما هیچکدام از عوامل جمهوریاسلامی را از بین نخواهیم برد بلکه به دادگاه حقیقت تحویل خواهیم داد چون در لیبرال دموکراسی احترام به موجودیت انسان از اولین اصول است و ما پایبند به این اصولیم.